اصلاح‌طلبان با هم گفت‌وگو کنند

با اينکه گفت‌وگو چاره حل مشکلات و اختلافات است اما به نظر مي‌رسد مشکلات اصلاح‌طلبان با نشستن در کنار هم حل نمي‌شود. اصلاح‌طلبان بايد به‌صورت هدفمندي با هم گفت‌وگو کنند. به‌طور مثال گفتمان ‌اصلاح‌طلبي موضوع بسيار مهمي است و اصلاح‌طلبان بايد در اين مورد با هم گفت‌وگو کنند و مشخص شود گفتمان اصلي اصلاح‌طلبي چيست و چه مولفه‌ها و ويژگي‌هايي دارد و اين گفتمان چيست که به‌واسطه آن اصلاح‌طلب‌ها از اصولگراها جدا مي‌شوند. به‌هرحال چهارچوب‌هايي وجود دارند و مردمسالاري بسيار مهم است و نسبت دين و سياست را با گزاره‌هايي اخلاقي مورد بررسي قرار مي‌دهند ولي اين کافي نيست و به عقيده من با توجه به تغييراتي که در جامعه ما رخ داده است و با وجود شکاف‌هاي نسلي ايجادشده و با توجه به سطح‌هاي مختلف زندگي و تفاوت‌هاي عميق ايجاد شده اصلاح‌طلبي بار ديگر بايد با گردهم آمدن بزرگان و تاثير‌گذاران اين جبهه در خصوص مولفه‌ها و شاخص‌هاي اصلاح‌طلبي گفت‌وگو کنند و اينجا و در اين نقطه به اجماعي برسند. اين مساله يک نکته مهم است. همچنين اصلاح‌طلبان بايد در مورد بخش تشکيلات اصلاح‌طلبي گفت‌وگو داشته باشند. تعدد تشکيلات موجب شده است نگاه‌ها با هم متفاوت شود. گفت‌وگو مي‌تواند احزاب متکثر را تجميع کند. راه‌هاي انسجام‌بخشي در گفت‌وگو برجسته مي‌شود. نکته سوم اين است که اصلاح‌طلبان بايد درخصوص راهبرد‌هاي اصلي معطوف به وضعيت کنوني با هم گفت‌وگو کنند. در شرايط کنوني راهبردهاي بلند‌مدت و کوتاه‌مدت و ميان‌مدتي در ارتباط با حاکميت و مردم و نسل جوان و گروه‌هاي سياسي و در مورد سياست‌هاي کشور و مسائل معيشتي وجود دارد که در گفت‌وگو قابل بحث و توافق هستند. به عقيده من اين حرف که اصلاح‌طلبان اگر کنار هم بنشينند مفيد است في‌النفسه درست است. اما چگونگي و کيفيت اين نشست‌ها محل سوال است چون به اعتبار اين نشست‌ها و دستورکار‌ها مي‌توانند با گفت‌وگو به اجماع برسند. از طرفي در مورد انتخابات نيز بايد گفت؛ نتيجه انتخابات به ده‌ها عوامل داخلي و برخي عوامل خارجي بستگي دارد. مساله اقبال اجتماعي خيلي مهم است، زيرا اگر اقبال مردم کم باشد، اصولگرايان وضعيت بهتري خواهند داشت و هرگاه اقبال اجتماعي زياد بوده، جرياني غيراصولگرا پيروز شده است. در حال حاضر مسائل مختلفي تا انتخابات در پيش‌رو داريم و بايد ببينيم که اميد و اقبال اجتماعي بيشتر مي‌شود يا نه، بنابراين پيش‌بيني نتيجه انتخابات از حالا اشتباه است. در سال98 جريان اصلاحات به دليل فضاي محدود انتخاباتي و کاهش سرمايه اجتماعي خود، ليستي ارائه نکرد و فقط برخي احزاب ليست معرفي کردند و شايد در انتخابات رياست‌جمهوري هم چنين اتفاقي رخ دهد؛ يعني اگر نگاه بازي در تاييد صلاحيت وجود نداشته باشد، برخي اصلاح‌طلبان کانديدا معرفي کنند و برخي معرفي نکنند. به‌هرحال اصلاح‌طلبان با صندوق راي قهر نمي‌کنند و براي آنها انتخابات مهم است، اما ممکن است در 1400 کانديدايي نداشته باشند.