مديريت بحران زلزله ...

 در 19 اردبهشت 99 زمين‌لرزه‌اي با بزرگاي 5 ريشتر موجب شد تا شهروندان تهراني نيمه شب از خواب برخيزند و تا چند روز اين موضوع به عنوان يكي از خبرهاي اصلي رسانه‌هاي كشور ما بود. در روز‌هاي گذشته خبري منتشر شد كه عنوانش «پيش‌بيني زلزله قبل از رسيدن به تهران» بود. البته در متن خبر به «هشدار پيش‌هنگام زلزله در شهر تهران» پرداخته شده بود. بحث در مورد زلزله تهران در سال‌هاي اخير گسترده‌تر شده است. در دو هفته بعد از زمين‌لرزه 29/9/96 ملارد با بزرگاي 5، بحث داغي در مورد زلزله تهران در رسانه‌ها و در بعضي سطوح مديريتي برقرار بود. ولي بلافاصله مسائل ديگر روزمره اجتماع توجه‌ها را از مساله زمين‌لرزه تهران به سوي مسائل ديگر منحرف و اساسا مساله زلزله تهران به كنار گذاشته شد. مديريت بحران صرفا بر مبناي واكنش و پس از وقوع حادثه (آنچه اكنون عملا وجود دارد) موجب مي‌شود كه با تكرار و توسعه ريسكي و ناهنجار اجتماعي در نواحي حادثه‌خيز كشور مواجه شويم. به ‌هنگام رخداد سوانح، عمل و هماهنگي زيرساخت‌هاي اساسي يك جامعه در امدادرساني و  كاهش پيامدهاي سانحه بسيار حائز اهميت است. يكي از مهم‌ترين اين زيرساخت‌ها، بيمارستان‌ها هستند. نحوه توزيع بيمارستان‌ها در شهر، سهولت دسترسي به آنها، تجهيزات اضطراري موجود در بيمارستان‌ها، استحكام ساختمان آنها و... از مهم‌ترين نكات در مطالعه ريسك سوانح طبيعي از نقطه‌نظر نظام سلامت هستند. در يك برآورد اوليه، توزيع بيمارستان‌هاي موجود در شهر تهران نشان مي‌دهد كه اكثر بيمارستان‌هاي موجود در شهر تهران عمدتا در يك راستاي شمالي - جنوبي متمركز بوده و در صورت رخداد شديد زلزله يا يكي از مخاطرات مذكور، مردم ساكن در مناطق شرقي و غربي شهر تهران با مشكل امدادرساني و دسترسي به بيمارستان‌هاي اصلي شهر تهران مواجه خواهند شد كه اين مساله ريسك سانحه را افزايش مي‌دهد. بنابراين، مقاوم‌سازي و نوسازي بيمارستان‌هاي موجود در شهر و همچنين توزيع جغرافيايي مراكز درماني با تمركز بر محور شرقي و غربي مي‌تواند ميزان تاب‌آوري فيزيكي شهر تهران را در برابر مخاطرات طبيعي افزايش دهد. همين وضعيت در شهر‌هاي كرج و قزوين نيز با تمركز بيشتر مراكز درماني در بخش مركزي و قديمي‌تر اين شهر‌ها وجود دارد. 
روي شاخه غربي گسل مشا، گسل شمال تهران و نيز گسل هاي ري - كهريزك، رباط‌كريم، پرند و نيز گسل گرمسار- ايوانكي زلزله عمده‌اي در سده‌هاي جديد گزارش نشده و احتمال اين موضوع نمايانگر يك نبود لرزه‌اي و بالا بودن پتانسيل خطر در اين منطقه است. به دليل جمعيتي كه مدام در اين منطقه بيشتر مي‌شود، بيشتر شدن ريسك در پهنه پيرامون اين گسل‌ها به ويژه در دهه 1395-1385  قابل ارزيابي است. در منطقه جنوب غرب و غربي تهران چهار شهر اسلامشهر، شهريار، شهر قدس و ملارد بر پايه سرشماري 1395 جمعيتي در حدود 2 ميليون و 400 هزار نفر زندگي مي‌كنند.  جمعيت ساكن در محدوده گسل‌هاي فعال در پهنه شهري تهران در سال 1395 حدود 2.2 ميليون نفر در شمال تهران قابل برآورد است. اين جمعيت در حدود 20 سال قبل حدود 1.5 ميليون نفر (از كل جمعيت حدود 6 و نيم ميليون نفر تهران) و حدود 70 سال قبل چيزي حدود 120 هزار نفر (از جمعيت حدود 500 هزار نفر) از جمعيت تهران را شامل مي‌شده است. عملا مي‌توان گفت در 3 هزار سال گذشته، زلزله با بزرگاي بيش از 7 روي گسل شمال تهران رخ نداده است. فرآيند مديريت بحران عمدتا يك فعاليت پيشگيرانه است به صورت پيش‌فعال بايد با در نظر گرفتن توان لرزه‌زايي و خطر و ريسك قابل انتظار سه چهارم فعاليت‌ها و بودجه‌ها را صرف پيشگيري (آمادگي، مقاوم‌سازي، آموزش، وضع و اعمال قوانين، اصلاح و بهسازي زيرساخت‌هاي مهم) كرد. البته هرگاه زمين‌لرزه رخ دهد «پاسخ علمي» (و نه واكنش احساسي يا مقابله صرفا اجرايي و عملياتي فيزيكي با تبعات بحران) اجرا شود. پديده‌هاي گوناگوني از ايجاد هراس و نگراني تا ويراني كامل زيرساخت‌هاي شهر قابل انتظار است، مانند آنچه در 5 دي‌ ماه 82 در بم رخ داد و همچنين فرو ريختن ساختمان پلاسكو در آتش‌سوزي 30 دي ‌ماه 1395 نمادي موردي از ويراني در پايتخت بود. البته اگر زمين‌لرزه در پايتخت رخ دهد مي‌تواند اساس حكمراني و اراده امور را متلاشي كند، مانند چيزي كه در 22 دي ماه 1388 در پايتخت كشور هاييتي در پي يك زمين‌لرزه با بزرگاي 7.1 در نزديكي پايتخت - پورتو پرنس- رخ داد. دولت‌ها حدود 25 سال اخير به ويژه پس از زمين‌لرزه 31 خرداد سال 69 منجيل، فعاليت‌هايي عمدتا در جهت كنترل تبعات زمينلرزه‌ها و در جهت بازسازي بعد از رويداد انجام داده‌اند ولي اين نوع فعاليت‌ها و هم فعاليت‌هاي پيشگيرانه همگي ناقص و البته محدود بوده‌اند. ايجاد سازمان مديريت بحران كشور در سال 1386 - كه قانون جديد آن در 5 شهريور 98 ابلاغ شد - و همچنين تاسيس سازمان پيشگيري و مديريت بحران در شهرداري تهران در سال 1381 از جمله اين تمهيدات است.   درس اصلي زلزله‌هاي مهم شش دهه اخير ايران، افزايش تاب‌آوري، جلوگيري از ايجاد ريسك‌هاي جديد و تلاش تدريجي براي كم كردن ريسك زلزله در محدوده‌هاي جمعيتي مهم شهري ما مانند تهران است. در تمامي اين برنامه‌ها اولويت اول كاهش تلفات انساني و بهره‌گيري از نيروهاي نخبه متخصص براي كاهش ريسك (توسعه انسان محور) است.