اصلاحات و توانایی بسیج هواداران

در هر جرياني، بايد نهاد يا شخصي وجود داشته باشد که جمع‌بندي نهايي را براي انتخابات انجام دهد. جريان اصلاحات، امروز شخص يا نهادي را ندارد که قادر باشد - نه اينکه نخواهد- پس از مشورت و نظرخواهي از نهادها و اشخاص مختلف، جمع‌بندي کرده و نظر جمع را اعلام کند. البته اين مشکل تنها مربوط به جريان اصلاحات نيست و مربوط به فرهنگ هم مي‌شود. در همه کشورها راجع به يک موضوعي که در دستورکار پارلمان قرار دارد، نظرهاي مختلفي در رسانه‌ها، شبکه‌ها، انجمن‌ها و احزاب بيان مي‌شود. اما پس از اتخاذ تصميم نهايي توسط پارلمان و تبديل آن به قانون، فصل‌الخطاب مي‌شود. در مجلس دهم با مصوبات چه برخوردي مي‌شد؟ هنگامي که يک مصوبه به قانون تبديل مي‌شود، به جاي آنکه به سمت اجرا و تمکين به قانون پيش برويم، نزاع هم شروع مي‌شود. در جريان ‌اصلاح‌طلبي هم با توجه به تاثيري که از متن جامعه گرفته است، نظرهاي متعددي هم وجود دارد که جمع‌بندي اين نظرها کار آساني هم نيست. زماني که يک رقيب جدي در ميدان است، آنها براي مقابله با آن رقيب، دور هم جمع مي‌شوند و به انسجام کوتاه‌مدتي مي‌رسند اما به محض پيروزي در رقابت، نزاع و درگيري شروع مي‌شود. از سال 94 به اين سو، شوراي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان وجود داشت که مسئوليتش با محمدرضا عارف بود. آنجا سعي مي‌کردند تا در مورد مسائل مختلف، نظرات را بگيرند و به جمع‌بندي برسند اما از درون، شروع به تخريب اين نهاد انسجام‌بخش کردند و بعد از تخريب آن، بنايي را بر اساس معماري جديد نساختند که بتواند راه جديدي را براي انسجام‌بخشي نشان بدهد. جامعه جداي از جريان اصلاح‌طلبي نيست. اين جريان برخاسته از جامعه است. در متن جامعه، طبقات اجتماعي و نيروهاي اجتماعي متعددي وجود دارد. جامعه يک کل نيست که ما براساس آن بخواهيم احکام کلي صادر کنيم و براي مثال بگوييم مردم با اصلاح‌طلبان هستند يا اصولگرايان. جامعه از اجزايي تشکيل شده‌‌ است که اگر از منظر سياسي به آن بنگريم، طبقات و نيروهاي اجتماعي متعددي‌اند که اين نيروهاي اجتماعي متعدد تحت تاثير مورادي از قبيل جنسيت، سن، طبقه و شئون اجتماعي، شکل گرفته‌اند. نيروهاي اجتماعي برخاسته از اين مواردند. يک حزبي نفوذش روي سرمايه‌داران است، حزب ديگر برخاسته از طبقه متوسط است و يک حزبي، نماينده قشر مذهبي جامعه است. بنابراين، جريان‌هاي متعددي وجود دارند که با توجه به پيچيدگي‌هاي امروز جامعه ايران، در طيف‌ها، نيروهاي اجتماعي و طبقه‌هاي مختلف، پايگاه اجتماعي و طرفداران مختلفي و مخالفان متعددي هم وجود دارد. بحث مهم اين است که اين جريان چه موقع قادر به انسجام و بسيج هواداران خود در جامعه است و چه زماني اين توانايي را از دست مي‌دهد. امروز بحث اين نيست که اين جريان (اصلاحات) پايگاه اجتماعي دارد يا خير. بلکه بحث اين است که مانند گذشته (سال‌هاي 92 94- 96-) اين جريان توانايي بسيج حاميان خودش را در راستاي رسيدن به هدفش که پيروزي در انتخابات 1400 است، دارد يا خير.