به جای فیلتر نهادهای نظارتی درست عمل کنند

 
 
 
 


وسايل ارتباط جمعي در هر جامعه‌اي، به‌خصوص جوامعي که وارد پروسه توسعه مي‌شوند، از نان شب واجب‌تر است. دليل اين موضوع اين است که بدون اين وسايل، ارتباط ميان افراد، سازمان‌ها و نهادها مختل مي‌شود و هيچ نهاد و سازماني نمي‌تواند به وظايف خود عمل کند. جريان اطلاعات است که ميان مردم، حکومت و نهادهاي مدني سبب درک متقابل مي‌شود. بنابراين بهترين کار در همه جاي دنيا و در هر کشوري که مي‌خواهد پيشرفت کند،‌ اين است که همه اين ابزارها تا جاي ممکن خصوصي بشوند و با يک مديريت صحيح، از طريق نظريه‌پردازي و فراهم کردن زمينه‌هاي عملکرد درستشان تقويت بشوند.. هرجا دولت بخواهد جريان اطلاعات را مديريت کند، مطمئن باشيد، اختلال، عدم اعتماد و عدم احساس مشارکتي به وجود مي‌آيد که سبب اخلال در انجام وظايف افراد جامعه مي‌شود. ضمن اينکه وسايل و ابزارهاي نوين ارتباطات جمعي، غيرقابل کنترل توسط يک نهاد هستند. اين يک جرياني است که بايد همه در مديريت آن سهيم بشوند. سانسور، فيلترينگ و مديريت جريان آزاد اطلاعات به معناي اختلال در روابط اجتماعي، مناسبات اجتماعي و انجام وظايف توسط نهادهاست. نتيجه اين اعمال قطعا بي‌اعتمادي و واگرايي نيروهاي اجتماعي از يکديگر خواهد بود. بزرگ‌ترين ضربه فيلترينگ اين است که مردم، افراد و نيروها به سمت رسانه‌‌هاي بيروني حرکت مي‌کنند. بنابراين طرح هرنوع بحثي براي کنترل، سانسور و فيلترينگ جريان اطلاعات، يک طرح شکست خورده است. از قديم معروف بود که به‌خاطر يک بي‌نماز در مسجد را نمي‌بندند. همه جوامع نهادهاي نظارتي دارند؛ اين نهادها بايد خود را تقويت کنند. به‌جاي اينکه ما وسايل ارتباطي را فيلتر و سانسور کنيم و در اختيار يک عده‌اي قرار بدهيم که با نظارت‌هاي شديد باعث اختلال در تبادل اطلاعات شوند، نهادهاي نظارتي بايد وظايف خود را به‌درستي انجام دهند. اين سانسورها و فيلترها آثار مخرب تجاري و اقتصادي نيز دارد. در واقع نهادهاي امنيتي، نظارتي و قانون‌گذاري بايد به گونه‌اي عمل کنند که افراد از ارتکاب هر عملي که باعث اخلال در فرايند ارتباط، تبادل اطلاعات، فريبکاري و انحراف افکار عمومي بشود، خودداري کنند. عصر، عصر اطلاعات، ارتباطات و آگاهي است. اينکه عده‌ محدودي از فضاي وب سوءاستفاده مي‌کنند، دليلي براي فيلتر کردن نيست. به جاي سانسور جريان آزاد اطلاعات، متخلفان مجازات شوند.