همین یکی را تامین کنید؛ باقی پیشکش!

 
برخي گمان مي‌کنند اگر با استفاده از هوش و ذکاوت و استعداد و تبحر نخبگان رشته‌هاي فني و علمي در دانشگاه‌هاي کشور، ساخت يک ابزار تکنولوژيک را مديريت کردند، پس حتما مي‌توانند در ساير عرصه‌هاي مديريت اجتماعي هم موفق شوند! چنين گماني، خطايي بس بزرگ و فاحش است! ساخت ابزار مکانيکي يا الکترونيکي، صرفا مقداري سرمايه و مغز فني مي‌خواهد؛ حال آنکه مديريت اقتصادي و سياسي و اجتماعي، دانشي عمدتا تفهمي است که اگر با آگاهي عميق و تاريخي و همه‌جانبه از رفتار فردي و جمعي انسان‌ها و نوع کنش و واکنش آنها در موقعيت‌هاي گوناگون همراه نباشد، به فاجعه‌اي تمام و کمال ختم مي‌شود!براي نمونه، آلودگي هواي شهرهاي صنعتي در دوران وارونگي هوا، از يک جهت شايد ساده‌ترين مساله اجتماعي کشور ما باشد. حال همه ابزارسازان مکانيکي و الکترونيکي و مديران آنها را يکجا جمع کنيد! اگر آنان براي رفعِ آلودگي شهرهاي بزرگ صنعتي از جمله تهران توانستند يک گام بردارند، در آن صورت مي‌توانند مدعي حل مشکلات پيچيده‌تر اجتماعي هم شوند! اگر در کشور ما، ذره‌اي منطق، جاي اين همه حرف‌هاي پوچ و بي‌اصل و اساس را مي‌گرفت؛ به عوضِ تعيين اين همه شرط و شروط‌هاي مضحک، شرط صلاحيت رياست‌جمهوري، مثلا ارائه طرحي کارشناسي براي حل معضل آلودگي هواي تهران و ساير کلانشهرها اعلام مي‌شد تا بلکه از خلال نقد و بررسي آن، اهل فهم و انديشه به ميزان درک کانديدا از سرشت معضلات اجتماعي پي ببرند و افکار عمومي را در جريان اندازه قدرت بينش و توانايي او بگذارند! اين هم از بداقبالي تاريخي ما ايرانيان است که تمام مديران رنگارنگ کشورمان، از کاستن غلظت مسموميت اين هواي زهرآلود و کشنده‌اي که بيش از دو هفته راه تنفس‌مان را بند آورده است، عاجز مانده‌اند، ولي در همان حال از بافتن رطب و يابس به هم خسته نمي‌شوند!آقايان! از اين همه ادعا فقط يک هواي به نسبت پاک و تميز و سالم براي اين مردم تامين کنيد، باقي پيشکش!