روزنامه جهان صنعت
1396/03/20
بررسی مشکلات و چالشهای سازمان بهزیستی؛
محمد میلانی- در ساختار نظام اداری و دولتی ایران بر اساس هر سیستم و سامانه سیاسی؛ ارگانها و نهادهایی هستند که به الزام نباید سیاسی باشند و هدف از تشکیل چنین ارگانها یا نهادهایی به الزام رسیدگی به مطالبات و بخش قابل توجهی از نیازها و مطالبات مردمی است که به شان مدنی و شهروندی آنها بستگی داشته و مربوط است. اگرچه در اغلب نهادهای وزارتخانهای ما چنین بخشی به منظور توجه به نیازهای مردمی وجود دارد اما این نهادها به منظور حلقهای رابط میان دولت و مردم نقش بایسته و درخور توجهی بازی میکنند که نمونهاش را نمیتوان به عینه در هر وزارتخانه یا ارگان دولتی محض دیگری پیدا کرد.در این مجموعه از قضا نظر به چنین ساختارهایی را مدنظر قرار میدهیم تا با آسیبشناسی میدانی و محیطی آنها صرفا از جنبه مدنی، به این نتیجه برسیم که آیا چنین نهادهایی تا امروز نقش درست و وظیفه اصلی خود را ایفا کردهاند یا خیر از سوی دیگر آیا توجه به این ارگانها و نهادها به آن اندازهای که اهمیت و اعتبار اجتماعی دارند، صورت میگیرد یا نه چرا که در سالهای اخیر به عینه دیده میشود این ارگانها تا چه اندازه مورد بیمهری و عدم توجه قرار گرفتهاند که نهتنها قادر به انجام وظایف خود نیستند بلکه به معنای واقعی کلمه به دلیل وجود مشکلات و عدم توانایی در مواجهه با مشکلات و مسایل مردمی، نقش منفی در راستای معرفی دستگاههای مردمی زیرمجموعه دولت در حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیز بازی میکنند. یکی از این ارگانها سازمان بهزیستی کشور است. این سازمان بسیار مهم اگرچه هیچگاه به عینه مورد بیمهری و کمتوجهی از سوی نهاد دولت قرار نگرفته است اما در عین حال عدم توجه کافی به طرحها و مجموعههای تحت تکفل این سازمان و اصرار بر انجام مناسب ماموریتهای سازمانی بهزیستی بدون در نظر گرفتن مشکلات عمومی و نبود امکانات، علنا این نهاد را در وضعیت تحلیلهای متعدد مدیریتی قرار داده و همچنین انتقادات جدی را متوجه این سازمان از قبیل کارکرد نامناسب سایر مراکز و سازمانها کرده است.
مبنای اجرایی سازمان بهزیستی
مهمترین و کاملترین جملهای که در وصف این سازمان آمده، این ساختار را از مهمترین نهادهای حمایتی دولتی برشمرده که از طریق بودجه عمومی به افراد معلول و محروم و نیازمند حمایتهای بیشتر، در راستای تحقق آرامش، رفاه حداقلی و امنیت در جامعه کمک میکند. این سازمان بعد از پیروزی انقلاب از ترکیب و ادغام چندین بنیاد خیریه و اجرایی با ابتکار محمدعلی فیاضبخش و مطالعات این شهید گرانقدر رسما تبدیل به سازمان بهزیستی کل کشور شد و پس از فراز و نشیبهای اداری و قانونی طی این سه دهه در نهایت پس از تیرماه سال 1390 و بر اساس قانون ادغام سه وزارتخانه تعاون، کار و رفاه و تامین اجتماعی، سازمان بهزیستی کشور به زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ملحق شد.
در این ارگان بزرگ و وسیع که یکی از متعالیترین نهادهایی است که از سوی دولت هدف رسیدگی به آسیبها و مشکلات مردمی را دارد، در زیرمجموعه حمایت از افراد ناتوان و نیازمند به حمایت در یک دستهبندی کلی قریب به 35 وظیفه و ماموریت اساسی در شرح وظایف این سازمان تعریف شده که حیات پویای این سازمان منوط و موظف به اجرا و ارائه خدمات تحت گستره این وظایف ذکر شده است. در هر کدام از سندها و چشماندازهای توسعه و برنامههای دولت در راستای پیشرفت و توسعه و تحقق عدالت همگانی همیشه سهمی برای بهزیستی لحاظ شده و در حال حاضر این سازمان منطبق با برنامهها و دستورالعملهای اجرایی که مطابق قانون به این سازمان ابلاغ میشود، انجام وظیفه میکند.
بودجه و اعتبارات سازمان بهزیستی
یکی از بزرگترین مشکلات این سازمان، مشکل بودجه کافی در راستای تحقق وظایفش بوده و هست. تقاضا و ارائه سرفصلها و... به منظور افزایش بودجه سالانه با توجه به رایزنیهای متعدد و پیدرپی در راستای تحقق این مهم ولو در ابعادی کمتر از خواسته و مطالبات اصلی، علنا بسیاری از کارها و فعالیتهای این سازمان را محدود میکند و به نوعی کاملا محسوس بیماران یا نیازمندان این سازمان از نداشتن شرایط لازم و مطلوب نسبی همیشه با نگرانیهای عدیدهای مواجه بوده و هستند. با توجه به نهادهای زیرمجموعهای در دولت که نهتنها دارای چنین حساسیتی به لحاظ عملکرد سازمانی در مقایسه با بهزیستی نیستند اما عملا و علنا شاهد چنین نقصها و نابرابری مشهودی هستیم، بنابراین به نظر میرسد توجه و تامین منابع مالی بهزیستی به نوبه خود میتواند میزان اهمیت دولت به این بخش و سایر ارگانها و نهادهای ارتباطی با مردم و آحاد جامعه را نشان دهد. همانطور که اشاره شد، نظر به اینکه این سازمان یکی از نزدیکترین مبادی ارتباطی در خصوص وضعیت دولت در تقابل با مردم است به همان میزان نیز شرایط اقتصادی کلی نیز بر کارکرد این سازمان تاثیر مستقیم میگذارد. برای مثال به همان اندازه که کشور از تحریمهای تحمیلی سالهای گذشته و اخیرا ضربههای نابرابری را متحمل شده، به همان اندازه نیز این سازمان از این وضعیت در امان نبوده و مشکلاتی بر مشکلاتش نیز افزوده شده است. از وضعیت درمان اعتیاد و ایجاد مراکز مدرن ترک اعتیاد تا واردات داروهای موردنیاز برای افراد تحت نظارت بهزیستی از معلولان گرفته تا بیماران خاص روانی، همه به نوعی در این وضعیت متاثر از شرایط تحمیلی بر این سازمان بوده و هستند. قشر عظیم به واقع تحت تکفل این سازمان نیز به اندازه مناسبات تورمی و افزایش هزینههای معمولی و سطحی زندگی و دارو و درمان نیز تحت تاثیر شرایط عارض بر این سازمان میشوند و بالجمله و باهم در شرایط بحرانی ادامه حیات میدهند. با توجه به چنین حساسیتهایی که از قضا هرروز بر میزان آنها افزوده میشود در واقع باید گفت داشتهها و امکانات این سازمان بدون هیچ تعارفی، متناسب با وضعیتهای بحرانی بالاخص در حوزه بحرانهای اجتماعی و نیز درمانی نمیتواند باشد و هرروز نسبت به روز گذشته هرچقدر بر نقش و اهمیت این سازمان افزوده میشود به همان اندازه نیز امکانات و اختیارات این سازمان با کاهش ملموسی روبهرو میشود.
افزایش طلاق و آسیبهای اجتماعی حاصل از آن در پوشش دادن خانوادهها و افراد از این بلای اجتماعی و افزایش اعتیادهای خاص که درمان صرف و از همه مهمتر توجه به درمان آنها از حوزه اختیارات کمپها و مراکز ترک اعتیاد خصوصی خارج است، به همان اندازه اهمیت دارد و در عین حال نبود بودجه کافی و ضعف در امکانات بهزیستی را برجسته میکند که تهیه و واردات داروهای مورد نیاز برای بیماران صعبالعلاج و خاص نیز که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، منجر به بروز چنین وضعیتی میشود. در این راستا اگر بنا را بر ذکر و تعدد مشکلات موجود در سازمان بهزیستی بگذاریم به همان اندازه آسیبشناسی مناسب و موجه این سازمان به درستی تحقق نمییابد که بخواهیم بنا را بر وضعیت بودجه و همچنین کیفیت و تعدد مراجعهکنندگان به بهزیستی یا افراد تحت خدمات درمان و سایر خدمات این سازمان بگذاریم. درست همپای این مساله، در عین حال که بیان وضعیت در قالب همین جملات نشان از گستردگی و تنوع معضلات و مشکلاتی دارد که سازمان بهزیستی به وفور با آنها مواجه است، به همان میزان نیز باید ظرفیتهای انسانی در راستای تحقق این مسایل مورد نظر قرار گیرند به این معنا نیروهای زبده و کارآمدی که بتوانند ماموریتهای این سازمان را انجام دهند و بر اصول تعهدی این سازمان لباس تحقق بپوشانند، باید آموزشهای مدون و منظمی داشته باشند که عملا نه به معنای عدم توجه به این مهم بلکه به معنای حجم زیاد ماموریتهای این سازمان علنا فراهم بودن نیروهای موردنیاز برای این سازمان، به نوبه خود یکی از مشکلات تحمیلی بر عملکرد این سازمان محسوب میشود.
از همه مهمتر ادعای رسیدگی به وضعیت سازمان بهزیستی و تامین همهجانبه این سازمان در فحوای کلامی خود به واقع تایید روزافزون و بیش از حد مراجعات مردمی و اقشار نیازمند به این سازمان است که علنا اگرچه گریزی از واقعیت نیست اما افزایش همه مشکلات نیز نشاندهنده وضعیت نابسامان و بحرانی از جامعه ماست که هر روز با حجم عظیمی از نیازمندان به خدمات بهزیستی مواجه است.
برای مثال افزایش طلاق و مشکلات آتی ناشی از آن، از بیسرپرستی زنان در این فرآیند گرفته تا کودکانی که سرپرستی آنها را هیچکدام از طرفین برعهده نمیگیرند، تا افزایش صدمات و لطمات ناشی از بروز اعتیاد و نیز بیماران روانی که درصد قابل توجهی از آنها در اثر همین ضربههای شدید اجتماعی و بحرانهای زندگی دچار این معضلات شدهاند؛ دقیقا نشاندهنده عدم ادای درست وظیفه سایر نهادها از خانواده گرفته تا آموزش و پرورش و... است که در واقع پایان مسیر این بخش از زندگی آنها به بهزیستی ختم شده است. از این رو وقتی سازمان بهزیستی را مورد واکاوی و تحلیل قرار میدهی علنا با ارگان خستهای مواجه میشوی که لحظهای آرامش منوط به کاهش معضلات اجتماعی ندارد. بالاخص در سالهای اخیر که آمار تکاندهنده طلاق و ازدیاد آن، مصرف مواد مخدر و شیوع حداکثری آن در کشور و همچنین بسیاری از مشکلات اجتماعی نظیر فرار دختران و پسران از خانه و افزایش آمار و مشکلات به وجود آمده از قبیل زنان خیابانی و عملکرد آنها سلامت اجتماعی ما را به عینه و بسیار جدی تهدید میکند. چنانچه در مدت زمان مشخصی بشود نمودارهای درست و قابل قبولی در راستای کاهش معضلات و بحرانهای اجتماعی ارائه کرد، چه بسا سازمان بهزیستی با توجه به همه مشکلات موجود و وظایف بزرگی که در این راستا دارد، به نوبه خود از مهمترین و ارزشمندترین معیارها در راستای عملکرد مطلوب در کارنامه دولت میتواند تلقی شود.
این بزرگترین آسیبی است که مجموعه بهزیستی متحمل آن میشود، اما برای ریشهیابی این صدمات هیچ کار درستی انجام نمیشود و به هیچ عنوان نیز تعجب نخواهد داشت که گفته شود: نارساییها و کمکاریهای آموزش و پرورش، آموزش عالی، کار، ورزش و جوانان و.... به معنای درست کلمه به سازمان بهزیستی ختم میشود. به یک معنا جامعه اگر وظایفش را به درستی و دقت انجام دهد چرا لطمات و معضلات آن نسبت به گذشته باید افزایش یابد. به نوعی صدمات و لطمات تربیت درست کودکان و نوجوانان و جوانان در نهاد خانواده و تربیت آموزشو پرورش در آینده متوجه بهزیستی میشود. نهاد خانواده تحت تعلیم عوامل و عوالم نادرست طلاق، بحرانهای خانوادگی را دامن میزند و ثمره این بحرانها دامن سازمان بهزیستی را میگیرد. در این سو کلیه برنامههای نادرست یا کوتاهی عواملی که وظیفه صیانت و رسیدگی به ساحت امور جوانان را دارند نیز به نوعی بار بر زمین مانده را که حالا در اثر بیتوجهی به هزاران آفت ناروا دچار شده است را به سازمان بهزیستی تحویل میدهند.همین یک مثال کلی به صورتی کاملترین مراحل و مراتبی که چگونه و چطور مشکلات وارد گردونه سازمان بهزیستی میشوند و همچنین در این سازمان به الزام باید طبقهبندی شوند را نشان میدهد.
درهمین راستا یکی از مواردی که بحق وضعیت این سازمان را در میان مردم گنگ کرده، عدم آشنایی صحیح مردمی و اذهان اجتماعی با فرآیند ارائه خدمات و همچنین شناخت ساختار بهزیستی در کشور است.
اگرچه این سازمان نیازی به هیچ تبلیغ یا بیان مطلوبی از عملکرد و وظایفش ندارد، اما به آن معنا نیز نباید تلقی شود که آحاد جامعه به امور انجامی از سوی این سازمان نباید واقف باشند. برای مثال مساله مهم غربالگری که از مهمترین وظایف سازمان بهزیستی است، نشان از توجه به ساختارهای اساسی و بنیادی این مهم در کشور دارد، در صورتی که کمترین میزان اطلاعرسانی در این خصوص ترجیحا در میان اقشار جوان جامعه صورت گرفته است. عدم تبلیغات و اطلاعرسانی چنین وظایفی که خطمشی صحیح و اصولی برای کشور دارد، همیشه به ضرر سازمان بهزیستی تمام شده و در عین حال که چنین حجم عظیمی از خدمات را ارائه و ماموریتها را انجام میدهد دقیقا با بروز یک مورد خاص، کارکرد این سازمان به عینه زیر سوال میرود. کافی است که برخی اعتراضها و گلهگذاریها جنبه عمومی و رسانهای پیدا کنند، دقیقا چنین پیشبینی که اکنون عنوان شد تحقق مییابد. برای نمونه پخش فیلم مردی که مدتی پیش با پایی مصنوعی از شرایط موجود و عدم توان به منظور تهیه پای مصنوعی جدید گله داشت و عنوان میکرد چند سال است بهزیستی هیچ بودجهای برای حل مشکل او ندارد و پیگیری دوباره را شرم میدانست چراکه هر بار با چهره تاسفبار عوامل اجرایی سازمان و بخش مربوطه در بهزیستی روبهرو میشود، دقیقا شرایط نامطلوبی از وضعیت بودجه و اعتباراتی را نشان میدهد که عدم تحقق آنها، این مجموعه عظیم را با مسایل اساسی در راستای عدم تحقق به وعده و ماموریتهای محوله نشان میدهد.
در همین راستا یکی از مهمترین دغدغههای اصلی برای این سازمان و همچنین دستاندرکاران این مجموعه بحث بودجه سالانه در این سازمان است. اگرچه بودجه الزامی برای این سازمان در هر سال با پیگیریهای مختلف در بخشهای جزیی افزایشهای تقریبا چنددرصدی مییابد اما این بودجه به نوبه خود گویای پوشش بخشهای اضافهشده به مشکلات و معضلات این سازمان نمیتواند باشد. این فرآیند به نوبه خود توانسته تا حدودی بخشهای ثابت اما مازادی نظیر مستمری و مستمریبگیران این سازمان را افزایش دهد. اگرچه یکی از بزرگترین مشکلات این سازمان دقیقا در عدم تناسب میزان مستمری پرداختی به مستمریبگیران است و همیشه یکی از انتقادات اساسی به این میزان پرداختی است اما در تحلیل عملکرد و فرآیندهای بهزیستی متوجه میشویم بسیاری از موارد خاص از جمله ایجاد و گسترش اورژانس اجتماعی و همچنین ایجاد متداوم مراکز ساماندهی ترک اعتیاد برای معتادان و جلوگیری از کارتنخوابی میتوانند تنها دو مورد از وظایف اصلی این سازمان باشند که به نوع خود اگرچه همیشه افزایش نسبی در تعداد مراکز و تنوع خدمات ارائهشده وجود داشته اما علنا نتوانسته حجم ورودی این معضلات را کاهش دهد.
در این راستا بدنه انسانی سازمان بهزیستی همانطور که اشاره مختصری به آن شد، به جد نیاز به یک تامین جدی و همچنین ایجاد و آموزش تخصصهای لازم مترادف با ماموریتهای این سازمان دارد چراکه در این وضعیت آسیبشناسی سازمان محیطزیست یا با تامین کامل بودجه و حتی افزایش بخش مازادی بودجه به منظور توسعه خدمات و تاسیس نهادهای ذیربط زیرمجموعه بهزیستی در شهرهای کوچک نیازمند، میتواند به ادامه حیات مطلوب و موثر خود دلگرم باشد و همچنین با افزایش نیروی متخصصی که بتواند حجم مراجعات و معضلات را با شیوههای نوین روانمددکاری و مشاورههای سازنده در راستای بهبود و آمادهسازی افراد آسیبدیده به منظور حضور دوباره در جامعه احیا کند.
اگرچه نزدیک به 14 سال از حیات اجرایی بهزیستی میگذرد و کارنامه مطلوبی نیز با توجه به همه مشکلات قابل ارائه دارد اما به منظور تداوم موثر در مقام یک سازمان مورد نیاز و حیاتی برای کشور باید وارد زمانهای جدید از کارکرد خود شود تا بتواند در تداوم خدمات، کنترل معضلات و همچنین افزایش امید در میان اقشار آسیبدیده و آسیبپذیر اجتماعی و از همه مهمتر بیماران صعبالعلاج نقش جدی و اساسی بازی کند.
سایر اخبار این روزنامه
ملت ایران با عزم راسخ به پیش خواهد رفت
هدف ایران توسعه و گسترش ارتباطات با همسایگان است
بانک مرکزی و آرامش بعد از توفان کاسپین
بررسی روند رشد صنعت و معدن از 90 تا 94؛
روایت رسمی از بازار ناآرام کالاهای اساسی کشور؛
بررسی مشکلات و چالشهای سازمان بهزیستی؛
آسیبشناسی تفکیک بخش حملونقل از مسکن و شهرسازی؛
توسعه فرهنگ بیمه؛ الزامات و موانع
دشمن مردم عادی!
خدمات بانکی گران شد
تیغ استیضاح بالای سر ترامپ
اینترنت در خدمت تروریسم!
دولت ائتلافی در راه است
بازی خطرناک خانم می
واکنشها به انتخابات بریتانیا
شکست رقیب را به فرصت بدل کنیم
بانک مرکزی و آرامش بعد از توفان کاسپین
بانک مرکزی و آرامش بعد از توفان کاسپین