سنگینی کوله‌بار حفظیات دانش‌آموز 

روز‌های اول مدرسه برای هر کودکی عجیب است؛ نمی‌داند قرار است کجا برود و اصلاً نمی‌داند درس خواندن به چه دردش می‌خورد. در همین روز‌های عجیب وقتی با حجم زیادی از دروس مواجه می‌شود و با کوله‌باری از تکالیف به خانه بازمی‌گردد، از درس خواندن دلزده می‌شود و برای تمام‌شدن روز‌های مدرسه روزشماری می‌کند. این مسئله در مقاطع تحصیلی بعدی نیز ادامه دارد و سال به سال نیز بر حجم دروس افزوده می‌شود. در نهایت دانش‌آموز در بمباران درسی قرار می‌گیرد و به جای اینکه جذب مدرسه شود، از آن گریزان خواهد شد.    به عقیده کارشناسان آموزشی، بسیاری از محتوا‌های کتاب‌های درسی دانش‌آموزان غیرضروری است و باید حذف شود تا معلمان زمان کافی برای تدریس محتوا‌های مهم و کاربردی داشته باشند و بتوانند با آرامش و خلاقیت هر چه تمام‌تر، دروس را آموزش دهند. مسئله‌ای که چندین سال است درباره آن صحبت می‌شود و اردیبهشت‌ماه امسال نیز رهبر معظم انقلاب نسبت به «حذف مطالب غیرضروری درسی» تذکر داده، اما متأسفانه تا به امروز توجه چندانی به آن نشده‌است.     گلایه خانواده‌ها از حجم بالای دروس خانم مؤمنی مادر یکی از دانش‌آموزان مقطع دوم است. او درباره حجم کتب درسی فرزندش و تکالیف روزانه او به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «پسرم شش کتاب درسی دارد و از آنجایی که معلمش فرصت کافی را برای آموزش همه محتوا‌های درسی ندارد به او و سایر همکلاسی‌هایش تکالیف بسیار زیادی می‌دهد. این تکالیف بیش از توان پسرم است و او برای انجام همه‌شان به شدت خسته و کلافه می‌شود تا جایی که هر روز برای انجام تکالیف مدرسه‌اش بحث و جدل داریم.» خانم عابدی نیز یک پسر دانش‌آموز دارد که در مقطع اول ابتدایی درس می‌خواند. او با انتقاد از حجم زیاد کتاب برای یک کودکان در این سن به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «به نظر من دروس ابتدایی متناسب با سن کودک انتخاب نشده‌است. متأسفانه به دلیل حجم بالای دروس، معلم به سرعت مطالب را تدریس می‌کند و همین مسئله باعث‌شده تا پسرم علاقه‌ای به درس خواندن نداشته باشد و دلش نخواهد به مدرسه برود.» او ادامه می‌دهد: «هر روز که پسرم از مدرسه به خانه می‌آید باید یک صفحه از روی کلمه‌ای که یاد گرفته است بنویسد، دو صفحه از تکالیف کتاب نگارشش را انجام دهد و همچنین باید از از عددی که در ریاضی آموزش دیده، یک صفحه بنویسد. به علاوه اینکه هر روز یک صفحه املا نیز باید به او گفته شود.» خانم عابدی اظهار می‌کند: «گاهی حجم دروس و به دنبال آن حجم تکالیف منزل پسرم به قدری زیاد می‌شود که باید تا ساعت یک صبح بیدار بمانیم تا همه آن‌ها را انجام دهد. او در واکنش به این آموزش‌های بیش از توانش، دستش درد می‌گیرد و گریه می‌کند، چراکه نمی‌رسد همه آن‌ها را به خوبی یاد بگیرد و از شدت خستگی از من سؤال می‌پرسد چرا باید درس بخواند. او هر چند وقت یکبار استرس دارد که از همکلاسی‌هایش عقب نماند و همه این‌ها مدرسه رفتن را برایش عذاب‌آور کرده‌است.» او تصریح می‌کند: «وقتی معلم وقت ندارد که همه دروس را با زمان کافی و مفهومی به کودکان آموزش بدهد، حجم زیادی از تکالیف منزل برای آن‌ها تعریف می‌شود و به دنبال آن، دانش‌آموزان کلافه می‌شوند و درس دادن به آن‌ها بر دوش والدین می‌افتد. در چنین شرایطی وقتی پدر و مادر دانش‌آموز سواد کافی نداشته باشند، دانش‌آموز نمی‌تواند مفاهیم را به خوبی فراگیرد و باعث عقب‌ماندگی او می‌شود.»  جاخوش کردن محتوای قدیمی و بی‌فایده در کتب درسی نه فقط والدین بلکه معلمان نیز از حجم بالای دروس و کاربردی نبودن آن برای دانش‌آموزان گلایه دارند. خانم خالقی یکی از همین معلمان است که در هنرستان تدریس می‌کند. او از حجم دروس در مدارس کاردانش انتقاد می‌کند و معتقد است که مطالب غیرضروری زیادی در این مقطع وجود دارد که باید حذف شود. خانم خالقی در این رابطه به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «متأسفانه حجم دروس برای بچه‌های کاردانش آنقدر زیاد است که آن‌ها را از مدرسه فراری می‌دهد. متأسفانه درس‌های پودمانی نیز به دروس اضافه شده‌است، در حالی که عمده آن‌ها به درد دانش‌آموزان نمی‌خورد.» او ادامه می‌دهد: «کاردانشی‌ها می‌خواهند یک حرفه یاد بگیرند و وارد بازار کار شوند یا اینکه قصد دارند بعد از ازدواج، همسرداری کنند. متأسفانه در دوره کاردانش‌آموزش مفیدی دیده نمی‌شود تا آن‌ها را برای بازار کار یا زندگی مشترک آماده کند.» خانم خالقی با گلایه از طولانی بودن پروسه تغییرات در کتب درسی اظهار می‌دارد: «هر تغییری که در کتاب درسی می‌خواهد انجام شود، بسیار زمان‌بر است تا جایی که شاید عملیاتی‌شدن آن چند سال زمان ببرد. گاهی دیده می‌شود که کتاب‌ها اشتباهات چاپی و نگارشی دارند، اما تغییرات آن به کندی انجام می‌شود.» این معلم به قدیمی‌بودن کتاب‌های کاردانش نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «در حالی که دیگر کمتر کسی با ویندوز اکس‌پی کار می‌کند، اما در کتاب‌های کاردانش این ویندوز قدیمی آموزش داده شده و به درد دانش‌آموزان نمی‌خورد. به علاوه اینکه فتوشاپ سی‌اس ۴ آموزش داده می‌شود که امروز دیگر هیچ کاربردی ندارد و فتوشاپ ۲۰۲۲ مورد استفاده عمده افراد است.»    باید محتوای درسی سبک و جذاب شود محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس آموزش درباره حجم بالای کتب درسی در مدارس به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «نه‌تن‌ها حجم کتب درسی بلکه تعدد آن‌ها نیز در کشورمان زیاد است و همین مسئله مشکلات زیادی را برای ساختار آموزش، دانش‌آموز و حتی خانواده‌اش ایجاد کرده‌است. در حالی که در کشور‌های اسکاندیناوی کتاب‌های درسی در ۹ سال نخست تحصیل نهایتاً پنج یا شش عدد است، اما در کشور ما میانگین کتاب‌ها ۹ الی ۱۰ عنوان است؛ این یعنی دانش‌آموز دبستان در مدارس ایران هفت کتاب دارد و وقتی به مقطع دبیرستان می‌رود ۱۶ کتاب خواهد داشت.» او ادامه می‌دهد: «به عقیده من برای کودک اول و دوم ابتدایی تنها سه کتاب کافی است، چراکه این دو مقطع دبستان مبتنی بر سوادآموزی است؛ یعنی خواندن، نوشتن و حساب کردن. در چنین شرایطی فضای آموزشی دانش‌آموز خالی می‌شود و در این فضا معلم می‌تواند تکالیف را در مدرسه به بچه‌ها بدهد و روی آن نظارت داشته باشد. به علاوه اینکه کودک با کوله‌باری از تکالیف به خانه برنمی‌گردد.» نیک‌نژاد به مشکلات ناشی از تکالیف در خانه اشاره می‌کند و می‌گوید: «شاهد آن هستیم که بسیاری از خانواده‌ها تخصص لازم را برای آموزش دروس به کودک ندارند و وقتی دانش‌آموز تکالیف را در خانه‌اش با کمک پدر و مادر انجام می‌دهد، در واقع دو مدل آموزش می‌بیند و دچار مشکل می‌شود. پدر و مادر که تئوری‌ها را نمی‌داند و به همین دلیل فشار بیشتری روی کودک وارد می‌شود. در نهایت می‌بینیم درصد چشمگیری از دانش‌آموزان وقتی به سن متوسطه می‌رسند، نمی‌خواهند ادامه تحصیل بدهند و مدرسه رفتن برایشان عذاب‌آور است.» این کارشناس آموزشی اظهار می‌دارد: «به نظر من آن مسئولی که برنامه‌ریزی می‌کند که دانش‌آموزان چه دروسی را در چه مقطعی بخوانند و چه محتوایی را در کتب درسی قرار بدهند، باید به این فکر کند که چه کار کند تا دروس و محتوای آن‌ها برای دانش‌آموزان جذاب شود و مدرسه را دوست داشته باشند، نه اینکه با تصمیمات سوء خود، آن‌ها را از درس دلزده کنند.»    جای خالی مهارت‌آموزی و نهادینه کردن عرق ملی در مدارس نیک‌نژاد به متن ترجمه شده‌ای با عنوان «کمش هم زیاد است.» اشاره می‌کند که در آن به محتوای درسی و تکالیف در منزل دانش‌آموزان فنلاند پرداخته است و می‌گوید: «در فنلاند با وجود اینکه روز‌های آموزشی، ساعت آموزشی و تکالیف بسیار کمتر از سایر کشورهاست، اما آموزش این کشور در سطح جهان مطرح و معروف شده‌است. در فنلاند به آرامی به دانش‌آموزان آموزش داده می‌شود تا جایی که یک حجم ثابت از کتاب درسی که در یک ماه به دانش‌آموزان در امریکا یاد داده می‌شود، در فنلاند برای آموزشش ۵/۴ ماه وقت گذاشته می‌شود. این در حالی است که حجم دروس در کشور ما نسبت به امریکا خیلی بیشتر است، در نتیجه دانش‌آموزان برای یادگیری محتوای درسی زمان بسیار محدودتری دارند و حتی از دانش‌آموزان امریکایی نیز فشرده‌تر درس می‌خوانند.» او می‌افزاید: «به قدری تعدد کتاب‌های درسی در کشورمان زیاد است که معلمان درگیر تدریس سرعتی محتوای آن‌ها شده‌اند و از مسائلی، چون مهارت‌آموزی، تحرک، پرورش و نهادینه کردن فرهنگ و عرق ملی در دانش‌آموزان جا مانده‌اند، اما در کشوری مانند فنلاند، دانش‌آموزان از ساعت‌هایی که در مدرسه هستند، فقط نصف یا دو‌سوم زمانشان را در کلاس درسی می‌گذراند و سایر زمان‌هایشان را صرف کار‌های مهارتی یا ورزش می‌کنند.» به گفته این کارشناس آموزشی، پرشمار و فشرده‌بودن ساعات آموزشی از نکاتی است که بچه‌ها را به شدت خسته می‌کند و در یادگیری آن‌ها نتیجه عکس می‌دهد.     کمی‌نگری خانواده‌ها نیز دخیل است نیک‌نژاد به کمی‌نگری خانواده‌ها برای آموزش به فرزندشان نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «هر چند ساختار آموزشی مشکلاتی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره کردم، اما باید به مشکل فرهنگ آموزشی که در میان خانواده‌ها وجود دارد نیز اشاره کنم، چراکه بسیاری از خانواده‌ها اصرار به آموزش‌های پرفشار به فرزندشان دارند و می‌خواهند هر طور که شده کنکوری بار بیاید. آن‌ها کمتر توجهی به پرورش فرزند خود می‌کنند و دغدغه‌ای برای یادگیری روابط اجتماعی او ندارند.» این کارشناس آموزشی می‌گوید: «فرهنگ آموزشی جا افتاده در میان خانواده‌ها به پررنگ شدن این مسیر غلط دامن زده‌است و علاوه بر اینکه خانواده‌ها را به سمت کمی‌نگری یعنی نکات کنکوری و معدل بالا سوق می‌دهد، مافیای قدرتمند در این نظام آموزشی را قدرتمندتر می‌کند. متأسفانه مافیای قدرتمند واقعیتی است که در ساختار آموزشی ریشه دوانیده و در تعدد کتب درسی، به روز نبودن محتوای آن و سایر مشکلات مطرح شده مؤثر بوده‌است.»    عزمی برای حل مشکلات نیست نیک‌نژاد با اشاره به اینکه باید در مدارس به گونه‌ای عمل شود تا هر دانش‌آموز بتواند روابط اجتماعی را به خوبی فرابگیرد و به عنوان یک شهروند در جامعه مؤثر باشد، می‌گوید: «در کشور ما تأکید به فرزندآوری می‌شود، اما متأسفانه به مسئله فرزندپروری اهمیت چندانی داده نمی‌شود. آن مافیایی که نانش در تکثیر و افزایش کتب آموزشی و افزایش غیرانتفاعی‌ها و افزایش مؤسسات خصوصی آموزشی است نیز اجازه نمی‌دهد تا مشکلات برطرف شود به همین دلیل این مسائل پابرجا باقی می‌ماند.» او در پایان تأکید می‌کند: «متأسفانه عمده مشکلات مطرح شده را کارشناسان آموزشی گفته‌اند، مسئولان هم درصد زیادی از آن‌ها را می‌دانند، اما می‌بینیم که عزمی برای تغییر آن‌ها وجود ندارد. این مسئله مربوط به این دولت و آن دولت نمی‌شود و یک مسئله فراجناحی است. به طور کلی در همه دولت‌ها، آموزش و پرورش اولویت نبوده‌است و کم‌کاری‌های زیادی انجام شده و نتیجه آن همین است که دانش‌آموزان نوجوان ما نسبت به بدیهی‌ترین موضوعات فرهنگی و اجتماعی کشورمان بیگانه است.»