آقای عبدی با خودت چه می‌کنی مرد!

آقای عباس عبدی در دو توئیت به جشن غدیر در کشور واکنش نشان داده که علاوه بر تناقض و تضاد و مغالطه‌ای که دارد، بیشتر باید از این بابت تأسف خورد که آقای عبدی منطق و استواری اندیشه خود را فدای ضربه‌زدن و تخریب حکومتی می‌کند که آن را نمی‌پسندد، اما ظاهراً تضعیف رأی خود و برهم‌زدن آرایش سخن خود را می‌پسندد! او نوشته است: «با نگاه جامعه‌شناسانه به آیین‌های مذهبی که از طرف حکومت برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود، می‌توان گفت که این‌گونه مراسم آخرین ضرباتی است که به نهاد و فرهنگ دینی زده می‌شود. کارکرد این مراسم فقط فعال‌کردن لنز دوربین‌ها و بازتاب رسانه‌ای است.» و «دین و مناسک دولتی با توزیع اقلام و از بودجه عمومی در کجای تاریخ تداوم داشته که اینجا داشته باشد؟»
آقای عبدی جمعیت بزرگ سراسری عید غدیر را به عامل حکومتی ربط می‌دهد، زیرا اگر بپذیرد که این جمعیت خود‌به‌خود یا به عشق برپایی یک جشن دینی بلکه مذهبی به خیابان آمده‌اند، در آن صورت بسیاری از ادعای دیگر او که مردم ایران را دین‌زده و از دین دورافتاده (به‌خاطر رفتار حکومت) معرفی می‌کند، رنگ می‌بازد، اما گویا متوجه نیست که حکومتی‌خواندن تجمع عظیم غدیر مشکل دیگری برای او ایجاد می‌کند، زیرا در آن صورت باید توضیح دهد که چرا مردمی که از حکومت بیزارند و از دین خود هم به‌خاطر حکومت بیزار شده‌اند، با یک اشاره حکومت (حتی نه، با چیزی بیشتر از اشاره مثل تبلیغ تلویزیونی یا برپایی موکب) به خیابان می‌آیند و جشن می‌گیرند؟! ایراد دیگری هم هست؛ ایشان و دوستان‌شان معمولاً از کوچک‌ترین اشارات مخالفان به‌عنوان توهین به ساحت مردم و وهن جامعه اصیل ایرانی نام می‌برند. حالا اینکه همان مردم اصیل را عامل و گوش‌به‌فرمان حکومت و در طمع «اقلام توزیع‌شده حکومتی» بدانیم، توهین به آنان نیست؟!
آقای عبدی جایی برای گریز باقی نگذاشته است و مثلاً اشاره نکرده که جمعیت کمی بود یا این جمعیت از شهر‌های دیگر جمع شده بودند، چون در آن صورت دچار مغالطه دیگری می‌شود که چرا اگر حکومت و مردم در یک برنامه‌ریزی مشترک شکست خورده‌اند، ایشان نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد و آن را ضربه آخر به نهاد دینی می‌داند. البته همین‌که ایشان دغدغه فرهنگ و نهاد دینی را دارد، باید از ایشان تشکر کرد، اما چرا با این نوع دفاعیات؟! در هر حال مردم یا خودشان آمده‌اند که نشانه بسیار خوبی است یا با هدایت حکومت که نشانه پیوند حکومت و مردم است و این از اولی بهتر نباشد، لااقل بدتر نیست.
به‌نظر می‌رسد آقای عبدی متوجه تناقض‌های توئیت اول خودش می‌شود، زیرا در مرتبه بعد می‌نویسد که این مناسک دولتی با توزیع اقلام و از بودجه عمومی بوده است. بر فرض که این اقلام را هم دولت یا حکومت یا شهرداری توزیع کرده باشد، چرا آقای عبدی این را بی‌سابقه در تاریخ می‌داند؟! اتفاقاً هم در تاریخ پرسابقه است که حکومت‌ها مردم را به جشن فرابخوانند و آن را هم تدارک کنند و هم در عصر شهر‌های مدرن، بسیاری از شهرداری‌های جهان متولی برپایی کارناوال‌های شادی در شهر‌های بزرگ جهان هستند و هزینه سنگینی هم برای شهروندان می‌پردازند.


راه‌های دیگر هم بر آقای عبدی و همفکران‌شان بسته است. ایشان عموماً از اینکه دولت و حکومت برنامه‌ای برای شادی دسته‌جمعی مردم ندارند، شاکی‌اند و اگر دست‌برقضا یک چنین شادی و شعفی جور شد، یاد دستاورد‌های علم جامعه‌شناسی می‌افتند تا آن را تخطئه کنند یا برای هزینه بسته‌های نان و پنیر و اولویه و هندوانه و چند سرسره و الاکلنگ دلسوزی کنند.
مردم یا خودشان خواستند که بیایند و شیفته نام علی بودند یا فریفته تبلیغ حکومت شدند، اما آمدند و ساعاتی را شانه‌به‌شانه هم شادی کردند. اگر آقای عبدی و دوستان‌شان در روزنامه‌های اصلاح‌طلب این جمعیت عظیم را ندیدند و سراغ دو کارگردان عروسکی (بهروز غریب‌پور در روزنامه شرق و مرضیه برومند در روزنامه هم‌میهن) رفتند و خیمه‌شب‌بازی خود را در حاشیه جشن‌غدیر برپا کردند، یا اگر دست‌برقضا خداوند «گوترش» را از غیب رساند تا «تمام‌صفحه» سازندگی را بگیرد، دیگر بر آنان حرجی نیست، اما همچنان از بابت آنچه در پای استحکام اندیشه و آرایش سخن فدا می‌شود، نمی‌توان ابراز تأسف نکرد.