ترک‌تحصیل پیش از انقلاب به خاطر حجاب قصه رمان «نرگس» شد

جوان آنلاین: چاپ هشتم رمان «نرگس» نوشته رحیم مخدومی به تازگی از سوی سوره مهر (مهرک) روانه بازار نشر شده است. نویسنده در کنار شغل معلمی، آثار متعددی را در عرصه‌های متنوع ادبی مانند تاریخ شفاهی دفاع مقدس و رمان تألیف کرده است. «جوان» در گفتگو با او به بررسی شرایط و زمان نگارش رمان «نرگس»، محاسن و معایب احتمالی انتشار نسخه صوتی آثار ادبی و همچنین اوضاع و احوال رمان در کشورمان پرداخته است.

بسیاری از مخاطبان شما را به عنوان نویسنده آثاری در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس می‌شناسند، اما «نرگس» از تألیفات شما در عرصه رمان است، در مورد سوژه و چگونگی تألیف این رمان توضیح دهید.
رمان نرگس را تقریباً اواسط دهه ۷۰ نوشتم. قصه آن هم برگرفته از خاطرات دوران تحصیلی بنده در ایام نوجوانی و زمانی است که مشغول به تحصیل در مقطع راهنمایی بودم. بخش عمده‌ای از قصه این رمان واقعیت و بخشی دیگر زاییده تخیل و ذهن من به عنوان نویسنده است.


منظورتان این است که اسماعیل، شخصیت اصلی رمان، خود شما هستید؟
بله، من دانش‌آموز اول راهنمایی در محله کارخانه قند ورامین بودم. آن روز‌ها تقریباً ایام منتهی به انقلاب و گرم شدن این فضا در بین اقشار مختلف مردم بود و طبیعتاً بچه‌ها متأثر از رفتار بزرگ‌تر‌ها و جامعه بودند. این رمان دو سمت کلی دارد؛ یکی مربوط به اسماعیل و دوستانش می‌شود که در مدرسه مشغول فعالیت‌های انقلابی بودند و سمت دیگر ماجرا نرگس خواهر اسماعیل است که به‌خاطر داشتن حجاب از مدرسه اخراج شد. در مدرسه ما که فکر کنم اسمش دکتر معین بود، برخی از معلم‌ها با انقلاب همراه بودند و برخی دیگر یا سکوت اختیار می‌کردند یا مثل مدیر مدرسه کاملاً طرفدار حکومت طاغوت بودند. در این بین یک قصه خاصی که در رمان دنبال می‌شود مربوط به معلم زبان انگلیسی ما (خانم فرحزادی) بود که صرفاً به‌خاطر پوشش بدی که در محیط پسرانه داشت مورد انتقاد نبود، بلکه هم به آموزش بچه‌ها اهمیت نمی‌داد و سر کلاس همیشه مشغول بافتنی بود و هم در برخورد و مواجهه با بچه‌ها رفتار‌های بسیار تندی داشت. در واقع می‌توان آن مدرسه را به نوعی یک مابه‌ازا و نمونه‌ای تقلیل یافته از جامعه تلقی کرد؟
بله، یک نمونه کوچک از رویداد کل کشور بود که برای خودش سرکرده طاغوت داشت، انقلابی داشت، فضای مسموم جامعه داشت و همچنین دانش‌آموزانی که هر کدام نماینده قشر خاصی از اقشار جامعه بودند. مثلاً ما دانش‌آموزی داشتیم که فرزند ژاندارم بود و رفتارهایش برای بچه‌های مدرسه بسیار مهم بود. دانش‌آموزان با استقامتی که در مسیرشان نشان دادند موفق شدند تا به خواسته‌هایشان دست پیدا کنند و مسئولان مدرسه و آن خانم معلم را تسلیم کنند. جالب این بود که بچه‌ها بدون کمک و مشورت گرفتن از بزرگ‌تر‌ها چنین اقداماتی انجام می‌دادند. این اتفاقات در کنار هم تبدیل به رمان نرگس شد.
بیشتر اتفاقات حول محور مدرسه راهنمایی پسرانه و اسماعیل و دوستانش می‌گذرد، اما عنوان رمان نرگس است. آیا شخصیت نرگس همان بخشی است که زاییده تخیل و ذهن شماست؟
خیر، شخصیت نرگس اتفاقاتی را که برای خواهرم در واقعیت افتادند، نمایندگی می‌کند. در آن ایام خواهرم به خاطر حجاب از تحصیل در مدرسه محروم شد و در رمان روی این نکته تمرکز داریم که بگوییم آسیب این منکر (رواج بی‌حجابی و مقابله با حجاب) به خانواده‌ها و جامعه تسری پیدا می‌کند. افرادی از جامعه با همسالان و دوستانشان با روحیه‌ای شاد و پرانگیزه به دنبال کسب دانش هستند، اما حکومت طاغوت آن‌ها را به خاطر داشتن حجاب از این مهم محروم می‌کند. در رمان تلاش کردم که پسران دانش‌آموز و نوجوان را به عنوان افرادی که به دنبال استیفای حقوق دختران و زنان جامعه هستند و در قامت جریانی در مقابل این ظلم و محرومیتی که در حق دختران جامعه از سوی حاکمیت طاغوت اعمال می‌شود، نشان دهم. این بخش از رمان، همان نکته‌ای است که اغلب روان‌شناسان برای نوجوانان به عنوان مسئولیت‌پذیری و رفتار مسئولانه در مقابل تضییع حقوق افراد جامعه تئوریزه و بیان می‌کنند. البته بچه‌ها از بابت اینکه خواهرانشان از تحصیل محروم شده‌اند، متأثرند و این مسئله منجر به این می‌شود که در مدرسه محل تحصیل خود با مسئله‌ای که سردمدار دارد، مقابله کنند. در عالم واقع خواهر من مجبور به ترک تحصیل همیشگی شد، ولی در جریان اتفاقات رمان نرگس سیر تحولات به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد که مربوط به قصه‌پردازی و خلاقیت ذهنی نویسنده است. با این همه در چند جمله وجه تسمیه کتاب را هم توضیح بدهید.
اینکه اسم رمان نرگس گذاشته شده، عاریه گرفته شده از این نکته است که شخصیت اسماعیل در این رمان به دنبال احیای حق و حقوق نرگس‌های جامعه است. به‌واقع مدرسه، اسماعیل، خانواده و دوستانش به نوعی یک تراز کوچک‌تر از کلیت کشور است که با ایجاد انقلاب، حق و حقوق زنان و دختران جامعه و همچنین خانواده‌ها از سوی حکومت طاغوت ضایع می‌شود و این مسئله با رخداد یک انقلاب برطرف می‌شود و اسماعیل این قصه برای احقاق حق و نجات نرگس این خیزش و اقدامات را انجام می‌دهد. رسیدن به زبان نوجوان امروز با توجه به اینکه شما یک واقعه تاریخی در دوران گذشته را می‌خواهید بیان کنید، ظرایف خاصی را می‌طلبد. چگونه به این تلفیق بیان تاریخ با زبان و لحن نوجوان امروز دست پیدا کردید؟
این بخشی که شما اشاره می‌کنید در واقع همان نقش ادبیات داستانی است که اگر برای کودک بخواهد کاری انجام بدهد طبیعتاً باید زبان کودکی را اتخاذ کند و برای نوجوان و بزرگسال هم به همین شکل. اما به هر حال من به دلیل شغل معلمی و در طول دوره ۳۰ ساله خدمتم در آموزش و پرورش با دانش‌آموزان و گروه‌های سنی مختلفی از اول ابتدایی تا دبیرستان و پیش‌دانشگاهی ارتباط داشتم و هر روز این دوره ۳۰ ساله با آن‌ها عجین و همراه بودم. در کنار این‌ها با توجه به حرفه نویسندگی و الزام مراعات آن از جمله وقتی قرار است برای کودک و همچنین برای نوجوانان بنویسم باید با معیار‌های زبان این اقشار آشنا باشم. به عنوان یک نویسنده باید بتوانم این زبان را با آن نقشی که در ارتباط با مخاطب خاص خودش دارد، نزدیک کنم. البته از آنجایی که قرار بود یک واقعه تاریخی بیان شود، قدری کار سخت‌تر می‌شود. حدود سال ۷۵ که من این رمان را نوشتم، بیش از ۱۵، ۱۶ سال بود که از آن اتفاقات می‌گذشت. به همین علت نیاز به یک تحقیق و پژوهش مجدد هم داشت. من آن موقع، چون مثل الان ارتباطات مجازی و فضای الکترونیک رسانه‌ها وجود نداشت، مجبور شدم آرشیو روزنامه‌های (کیهان و اطلاعات) آن ایام را که اتفاقات روز به روز را ثبت کرده بودند برای دریافت حس و حال آن روز‌ها و تطبیق اسنادی برخی وقایع بررسی کنم. این‌ها مراحل و عواملی است که برای رسیدن به آنچه شما به درستی از آن با تعبیر رسیدن به زبان نوجوان امروز یاد کردید، پشت سر گذاشتم. البته قطعاً تأیید یا رد موفقیت این مسئله با مخاطب است. آیا در رابطه با نوع نگاه مخاطب به رمان نرگس بازخوردی داشتید؟
هر سال یک اتفاقی راجع به رمان نرگس می‌افتد. مثلاً از سوی برخی تشکل و مجموعه‌ها، به‌خصوص آن‌هایی که مخاطبانی از بین دختران در مقطع تحصیلی دوره ابتدایی و متوسطه اول دارند، محور مسابقات و همایش‌ها و نشست‌ها قرار می‌گیرد که بیشتر هم تمرکز و نگاهشان بر مسئله حجاب است. البته در رمان نرگس دو محور اصلی وجود دارد؛ یکی مسئله پیروزی انقلاب و دیگری هم موضوع حجاب و تحصیل دختران نوجوان است، اما بیشتر توجهات به این کتاب به‌خاطر پرداختن به موضوع حجاب و احساس مسئولیت نوجوانان است. از این منظر که بتوانند در بین آن‌ها نگاه انگیزشی و اثرگذار در آینده را تقویت کنند. نظر و ارزیابی‌تان از انتشار نسخه صوتی کتاب‌ها چیست؟
این اقدام مطمئناً خوب است، اما باید در کنار این مسئله فرهنگ‌سازی شود و افرادی که احساس می‌کنند وقت مطالعه ندارند و این نسخه‌های صوتی کتاب‌ها برای آنهاست، این مسئله برایشان جا نیفتد و حتمی تلقی نشود، چون همه برای کتابخوانی وقت دارند. ما بی‌نظمی در زندگی‌مان داریم و مدیریت وقت نداریم که چنین فکری می‌کنیم. ما آشفتگی برنامه داریم. بهترین الگو و مثال جهت طرح در این زمینه رهبر انقلاب هستند. هیچ کسی نمی‌تواند بگوید مشغله و کارش از ایشان که مسئولیت و وظایف خطیر و زیادی دارند، بیشتر است. در عین حال با همه مشغله و کار‌هایی که دارند شاید کسی به اندازه ایشان مطالعه نکند. از این منظر رهبر انقلاب یک الگوی بارز، واضح، روشن و صریح برای همه است. من دوست دارم بشنوم که نسخ صوتی کتاب‌ها برای استفاده بهینه در مسیر‌ها و جا‌هایی است که امکان مطالعه کتاب به صورت فیزیکی وجود ندارد. منظورتان این است که نسخ صوتی آثار وجه مکمل کتاب‌ها باشند؟
بله، ما برای اینکه بتوانیم از وقت‌های به اصطلاح مرده خودمان استفاده مطلوبی کنیم، نسخ صوتی کتاب‌ها ابتکار و اقدامی خوب است. مثلاً وقتی در ماشین نشستیم و مشغول رانندگی هستیم برای جلوگیری از به بطالت طی شدن وقت می‌توانیم نسخه صوتی کتاب‌ها را گوش کنیم یا مثلاً در حدفاصل منزل تا محل کار یا تحصیل یا اوقاتی که در اتوبوس و مترو هستیم، بهترین موقع برای گوش کردن و استفاده از نسخ صوتی کتاب‌هاست، ولی نباید انتشار یا شنیدن نسخه صوتی آثار را جایگزینی برای مطالعه کتاب تلقی کنیم، چه اینکه در این صورت زنگ خطر از بین رفتن فرهنگ مطالعه به صدا درمی‌آید. رهبر انقلاب در رابطه با لزوم تقویت جریان رمان و رمان‌نویسی تأکیدات زیادی دارند، ارزیابی شما از شرایط این عرصه ادبیات کشورمان چیست؟
متأسفانه ما در رمان خیلی عقب هستیم؛ شاید علتش این باشد که افرادی (قبل و بعد از انقلاب) سردمدار این قضیه قرار گرفتند که خیلی تمایل به تقلید و نوشتن نسخه درجه ۳ از آنچه رمان‌نویسان غربی تألیف می‌کردند، داشتند. این‌ها بدون توجه به مسئله نوشتن رمان بومی و منطبق با فرهنگ و آداب هر کشور به تقلید‌های دست‌چندم راضی هستند. ما اگر در حوزه مستندنگاری دفاع مقدس پیشرفت‌هایی داشتیم، صرفاً به دلیل بومی و غیرتقلیدی بودن آن است. اگر می‌خواهیم در رمان هم پیشرفت کنیم باید سیاستگذاری متناسبی با فرهنگ و آداب کشورمان صورت گیرد تا رمان‌های ایرانی خلق شوند.