تشدید پاسخ‌های ایران و مقاومت علیه اسرائیل

[شهروند] پس از حمله جنون‌آمیز و وحشیانه رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق و به شهادت رساندن تعدادی از مستشاران نظامی ایران، تحلیل‌های بسیاری در زمینه اقدام تلافی‌جویانه ایران و نوع پاسخ جمهوری اسلامی منتشر شد. باز کردن پناهگاه‌ها در سرزمین‌های اشغالی و هجوم صهیونیست‌ها به پناهگاه، خالی شدن فروشگاه‌ها از ترس تلافی ایران و کمبود مواد ضروری، لغو مرخصی نظامیان اسرائیلی، تخلیه سفارتخانه‌های رژیم صهیونیستی در حدود 30کشور، تقویت پدافند تاسیسات اتمی دیمونا، قطع سامانه‌های جی‌پی‌اس در سرزمین‌های اشغالی و مواردی از این دست را می‌توان ازجمله واکنش‌های ناشی از ترس تلافی ایران در سرزمین‌های اشغالی در کمتر از یک هفته اخیر برشمرد. برخی تحلیلگران معتقدند پیش‌بینی‌ناپذیری واکنش ایران نیز به نوعی کابوس رژیم صهیونیستی است و آثار روانی سنگین‌تری از یک حمله تلافی‌جویانه سریع و عجولانه دارد. در کنار آن رویکرد اضلاع محور مقاومت در وارد کردن ضربات کاری به رژیم صهیونیستی و فرسایش دادن توان این رژیم در منطقه را می‌توان در چارچوب رویکرد مدیریت صحنه درگیری بدون گسترش جنگ قلمداد کرد. در ادامه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.

اهمیت عمق و آثار ضربات در سطح درگیری محدود
درگیری‌های کنونی در منطقه به استثنای جنگ اسرائیل و غزه، در سطح درگیری محدود قابل ارزیابی است. در درگیری نظامی کنونی اسرائیل با حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، مقاومتِ عراق و جمهوری اسلامی و اصولا درگیری در چنین سطوحی، شکل ضربات و نحوه انجام آن، میزان تأثیر آن بر معادلات درگیری و بر صحنه کلی منطقه و تحولات آن، از تعداد ضربات مهم‌تر است. میزان اثرگذاری ضربات صرفا به سلاح به‌کار گرفته‌شده یا توان دفاعی هدف مورد هجوم ندارد و علاوه بر این موارد به اهمیت و حساسیت هدف مورد انتخاب و زمان ضربه به آن بستگی دارد. پاسخ یا تلافی متقابل نیز شامل قاعده است. پس از ردوبدل شدن ضربه و انجام پاسخ تلافی‌جویانه نیز، روایت رسانه‌ای و نمایش اهمیت آن موضوعیت می‌یابد. بر این مبنا ترورهای رژیم صهیونیستی در ماه‌های اخیر را باید از چند جنبه ارزیابی کرد.
ترورهای رژیم صهیونیستی؛ وحشیانه و کم‌اثر
شهادت چهره‌های مؤثر مقاومت در منطقه اعم از نیروهای حماس، حزب‌الله یا سپاه منجر به از دست رفتن سرمایه انسانی مقاومت می‌شود و تردیدی در آن نیست، اما شکل این ترورها از حیث نظامی آورده‌ای برای رژیم صهیونیستی نداشته است. از ترور شهید سیدرضی موسوی و شیخ صالح العاروری تا جواد الطویل و سردار زاهدی در مناطق مسکونی، خودروهای سواری غیرنظامی و ساختمان‌های غیرنظامی، صرفا نمایش قدرت اطلاعاتی و خشونت و رعب‌آفرینی برای رژیم صهیونیستی به همراه داشته است، اما از حیث تأثیرگذاری این ترورها بر معادلات نبرد منطقه‌ای و بر وضعیت کلی رژیم صهیونیستی در جنگ با غزه بی‌اثر بوده‌اند. فرماندهان مقاومت با انگیزه‌های ایمانی و جهادی به سرعت جایگزین می‌شوند و دستور کار همیشگی را پیگیری می‌کنند. فقدان فرماندهان هرچند مؤثر، تغییری در راهبرد کلان مقاومت در برابر اسرائیل ندارد و تأثیر طولانی‌مدتی بر آن نمی‌گذارد.



ضربات عمیق و مؤثر مقاومت به رژیم صهیونیستی
در مقابل؛ ضربات حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، مقاومت عراق و جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی تاکنون مؤثرتر و مانع تحقق نابودی کامل غزه و مقاومت فلسطین، افزایش هزینه حمایت از اسرائیل برای متحدان این رژیم و تبعات سنگین سیاسی-اقتصادی-اجتماعی درون سرزمین‌های اشغالی بوده است. مدیریت صحنه درگیری توسط سایر اعضای محور مقاومت که به جنگ تمام‌عیار و کامل نپرداخته‌اند به‌نحوی بوده است که از حیث شدت ضربات و عمق تأثیر آن بر معادلات جنگ و معادلات منطقه، دست برتری برای آنان به همراه داشته و صهیونیست‌ها را به جنون و استیصال رسانده است. ترس آورگان شمال و عدم‌تصمیم بسیاری از آنان برای بازگشت، تشدید اعتراضات درون سرزمین‌های اشغالی و شکاف بی‌سابقه در هیأت حاکمه رژیم صهیونیستی، هزینه‌های گزاف اقتصادی برای اسرائیل، آمریکا و اروپا در حمایت از این رژیم، تلفات کم‌نظیر اسرائیل و نابودی هیمنه و بازدارندگی این رژیم و نفرت بی‌سابقه جهانی از صهیونیست‌ها در کنار عدم‌تحقق هدف نابودی حماس و تداوم عملیات‌های گردان‌های قسام پس از 6ماه نبرد و حملات سنگین و تخریب‌های وحشیانه اسرائیل در غزه ازجمله مواردی است که می‌توان آن را نشانه اثرگذاری ضربات محور مقاومت به اسرائیل برشمرد.

وحشت از تلافی و پاسخ حساب شده ایران
مجازات حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نیز خارج از راهبردهای کلی جمهوری اسلامی و قواعد حاکم بر رفتار محور مقاومت نیست. جمهوری اسلامی می‌توانست و می‌تواند در حمله‌ای سریع و مستقیم یا از طریق حزب‌الله چند نظامی رده بالا و متوسط اسرائیل را به هلاکت برساند، اما اکنون وحشت تلافی ایران و آثار آن و قابل پیش‌بینی نبودن نحوه و شدت پاسخ ایران سبب جنون صهیونیست‌ها شده و همانگونه که در ابتدای نوشتار ذکر شد شرایط اجتماعی داخلی اسرائیل را به هم ریخته است. نکته جالب این مسئله این است که خود اسرائیلی‌ها نیز به آن معترفند. روزنامه یدیعوت آحارونوت در مطلبی به قلم یوسی یوشع، تحلیلگر مطرح سیاسی و نظامی، دو روز قبل اذعان کرد که جمهوری اسلامی بدون فرستادن حتی یک پهپاد در سرزمین‌های اشغالی وحشت سراسری به پا کرده است. مشرق نیوز به نقل از این مطلب آورده است: «ترس و وحشت بر اراضی اشغالی حاکم است، زیرا اسرائیلی‌ها سردرگم هستند که آیا ابتدا باید به شبکه‌های مواد غذایی حمله کنند یا دستگاه‌های خودپرداز. فروشندگان ژنراتور سود خوبی به جیب می‌زنند. [شهرک‌نشینان] شروع به اعمال فشار به مقامات محلی برای باز کردن پناهگاه‌ها کرده‌اند.» اکنون از تحلیلگر نظامی اسرائیلی تا سیدحسن نصرالله تا جان مرشایمر، نظریه‌پرداز آمریکایی روابط بین‌الملل، از حماقت نتانیاهو و صهیونیست‌ها در حمله به کنسولگری، قطعی بودن پاسخ ایران به اسرائیل و تغییر معادلات با پاسخ ایران سخن می‌گویند. فضای روانی و رعب و وحشت کنونی در سرزمین‌های اشغالی با یک پاسخ عجولانه نباید از دست رود و پاسخ کاری و عمیق می‌تواند وخامت اوضاع رژیم جعلی را به حد اعلی برساند، مسئله‌ای که احتمالا موردنظر تصمیم‌گیران در سطح دفاعی و نظامی کشور نیز قرار دارد.