ضرورت برخورد عاجل باشعاردهندگان در ورزشگاه تبريز

اتفاقات روز جمعه ورزشگاه تبریز، خاطر هر ایرانی وطن‌دوستی را آزرده کرد. فحاشی‌های گسترده‌ای که تمامیت و هویت ملی ایرانیان را نشانه رفت، توهینی نابخشودنی به خاطره و آینده یک‌ملت بود؛ ملتی که در حفظ تمامیت این‌خاک خون‌ها و جان‌ها داده‌اند. اقدامات جدایی‌طلبانه برخی از به‌ظاهر طرفداران تیم تراکتورسازی تبریز نه‌فقط در بازی روز جمعه که در گذشته نیز مشاهده شده است. از این‌رو چنین فعالیت‌های ضدایرانی را نباید در چارچوب یک‌هجان آنی یا یک‌سهل‌انگاری تفسیر کرد. آوردن بنری بزرگ که روی آن نام مجعول «خلیج عربی» نوشته شده است یا ارائه شعارهای بسیار رکیک و توهین‌آمیز نسبت تاریخ و هویت ایرانیان را می‌توان در دونظریه مورد ارزیابی قرار داد. نخست آنکه بگوییم چنین شعارهایی برخاسته از تمایلات جدایی‌طلبانه مردم تبریز است و دیگر آنکه گفته شود رویکرد جدایی‌طلبانه و ضدایرانی برخی حاضران در ورزشگاه تبریز از سوی برخی افراد و جریان‌هایی خاص هدایت شده است.
گزاره نخست یعنی تمایل مردم تبریز و عموم آذری‌های ایرانی به اين موضوع وجهی از اِعراب ندارد. زیرا در طول تاریخ معاصر و در بزنگاه‌های حساس، آذری‌ها نشان داده‌اند که پیش‌قراولان مبارزات ضداستعماری بوده‌اند. حافظه تاریخی ملت ایران نشان می‌دهد که مردم تبریز با رشادت‌های خود، تکلیف حزب دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه‌وری را یکسره کردند. می‌دانیم که شوروی، حزب دموکرات آذربایجان را برای جداسازی منطقه آذربایجان از کشور ایران ایجاد کرده بود. طبیعتا رهبران شوروی در تحقق چنین خاستگاهی به حمایت‌های مردم آذربایجان دل خوش کرده بودند اما با مقاومت این مردم، طرح مداخله‌جویانه و استعمارطلبانه رهبران شوروی و عامل دست‌شان یعنی پیشه‌وری با شکست مواجه شد. برای آن‌عده محدود از نفراتی که هنوز در رویای پاره‌پاره‌شدن ایران به‌سر می‌برند، باید گفت که مردم تبریز در راه حفظ تماميت ارضی ایران در مقابل قوای نظامی شوروی جان‌های بسیار دادند و تکرار آن رشادت‌ها را می‌توان در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق مشاهده کرد، به‌نحوی که تعداد زیادی از شهدای آن جنگ را مردم غیور آذری تشکیل دادند. بنابراین، گزاره نخست از اساس باطل است و شعارهای ضدایرانی در ورزشگاه تبریز برآمده از خواست مردم این شهر و نیز آذری‌های شهرهای دیگر نیست. اما شاید نظریه دوم قدری منطقی باشد. به‌نحوی که در اتفاقات روز جمعه و نیز در موارد پیشین مشابه، شائبه وجود ردپای برخی از مدیران سیاسی و اقتصادی و همچنین ردپای بعضی از جریان‌های هدایت‌شده کشورهای منطقه وجود دارد. زیرا اگر اقدامات عده‌ای خاص مورد حمایت برخی از افراد نبود، باید در نطقه ساكت می‌شد. چنانکه هنگامی بحران‌های امنیتی در سایر مناطق ایران به وجود می‌آید در اسرع وقت با اراده حاکمیتی موضوع جمع می‌شود. از سويي گویا از جانب برخی مدیران استانی و البته اداره‌کنندگان تراکتورسازی اراده‌ای برای مقابله با شعارهاي عجيب روز جمعه ورزشگاه وجود ندارد. بی‌تردید مدیران باشگاه ورزشی تراکتورسازی و مسئولان شهر تبریز خواستار جدایی آذربایجان از ایران نیستند اما عدم واکنش متناسب ایشان نسبت به مسائل پیش‌آمده، شائبه وجود سیاست «اداره در بحران» را پدید می‌آورد. به‌طور مثال وقتی به کانال تلگرامی خاص نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که اداره‌کنندگان این کانال در جهت اغوای افکار عمومی برای نیل به اغراض ضدایرانی حرکت می‌کنند.
مسئولان باشگاه تراکتورسازی اگر مخالف رویکردهاي جمعي از منسوبان به هواداري هستند –که به‌نظر می‌رسد، باشند- باید از چنین کانالی اعلام برائت کنند و عجیب است در عین حال که تحریک‌های این کانال بر هرشخص آگاهی محرز است، هنوز رویکرد متناسبی نسبت به فعالیت‌های این کانال اتخاذ نشده است. دیگر آنکه هنگامی که یک‌باشگاه ورزشی از بودجه عمومی ارتزاق می‌کند، باید در جهت منافع ملی حرکت کند و اگر قرار باشد به‌هردلیلی هویت ملی ایرانیان مخدوش شود، باید یا سیاست‌های آن مجموعه تغییر کند یا تا رفع بحران، فعالیت‌های آن باشگاه متوقف شود. از سوی دیگر برخی از به‌ظاهر طرفداران تیم تراکتورسازی بدانند که اعمال‌شان، مي‌تواند مصداق اقدام علیه امنیت ملی باشد و اگرملت تا کنون با مسامحه برخورد کرده است، دلیل نمی‌شود که بعد از این نیز شرایط بر منوال سابق باشد. از این‌رو لازم است نهادهای امنیتی، نظارتی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، دولتمردان و صدالبته دستگاه قضایی از باب تحقق جرم عمومی با اتخاذ رویکردی واحد علیه عده‌ای مغرض اقدامی عاجل انجام دهند زیرا در شرایط خاص این روزهای ایران مردم توان فشارهای روانی مضاعف را ندارند. امید آنکه با رویکرد منطقی مسئولان، مردم وطن‌پرست و شهیدپرور ایران به خشم نیایند و غائله پیش‌آمده به سرعت مرتفع شود.