گرفتن ابتکار عمل از جامعه مدنی

ملیحه اسناوندی- اخیرا 300 نفر از جوانان انقلابی کشور طی نامه‌ای به رهبر انقلاب اسلامی از کلیت اوضاع کشور انتقاد کردند و ضمن ارائه تحلیلی کلان از وضعیت امروز جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف، درخواست خود مبنی بر آغاز اصلاحات اساسی در حوزه‌های مختلف را با ایشان در میان گذاشتند‌. تحلیل ارائه شده از این جوانان بی‌شک همان راهبردهای احمدی‌نژاد است با این تفاوت که این بار رییس این جریان موضع‌گیری‌‌ای راجع به محتوای این نامه در کانال و سایت خود نداشته است و نمی‌خواهد مسوولیت این نامه را هم به گردن بگیرد اما هم نفعش برای اوست و هم مفاد آن نامه در راستای راهبردهای اوست لذا خیلی دور از ذهن نیست که این نامه با خط فکری خود محمود احمدی‌نژاد نوشته شده باشد‌. مرور تنها قسمتی از نامه اخیر احمدی‌نژاد به رهبر انقلاب که در آن درخواست برگزاری انتخابات فوری و آزاد ریاست‌جمهوری و مجلس را کرد و گفت که این انتخاباتی باید بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهاد‌های نظامی و امنیتی و آزاد گذاشتن مردم برای انتخاب برگزار شود و همچنین خواسته او در آن نامه مبنی برکناری رییس قوه قضاییه می‌تواند گواه این مدعا باشد که نامه فعلی موسوم به ۳۰۰ نفر، تلاش می‌کند مکاتبات احمدی‌نژاد را عرضه کند‌.
اما احمدی‌نژاد با این رفتارها تلاش می‌کند حاکمیت را در موقعیتی دشوار قرار دهد تا اول از همه زمینه آزادی یارانش را فراهم کند و بعد از آن اقدامات خود را که رسیدن به قدرت است پیش ببرد‌. از این‌رو در این نامه نیز همچون نامه‌های گذشته برخی به صورت تلویحی حاکمیت و دیگر نهادهای رسمی کشور را تهدید می‌کنند تا دوباره کشور را در دست بگیرند و با روی کارآمدن احمدی‌نژاد خودشان نیز به نان و نوایی برسند‌. در بخشی از این نامه، به قرار گرفتن عملکرد امروز نهادهای حاکمیتی کشور در راستای ضد فلسفه‌ وجودی خود اشاره شده و چگونگی این موضوع در یازده نهاد اصلی کشور یعنی دولت، مجلس، قوه‌ قضاییه، شورای نگهبان، خبرگان و ائمه جمعه، نهادهای بزرگ اقتصادی حکومتی، دستگاه‌های امنیتی، صدا و سیما، دستگاه سیاست خارجی، بسیج و حوزه و دانشگاه توضیح داده شده است‌. موضوعی که شاید از جانب بزرگان اصلاح‌طلب نیز مطرح شده و مورد انتقاد آنان نیز بوده است‌. اما باید به این نکته اشاره کرد که شاید نگاه اصلاح‌طلبان با لحن و روح این نامه همسو باشد اما قطعا منظور و هدف این دوجریان از هم جداست البته شاید به خاطر حاشیه امنی که محمود احمدی‌نژاد دارد جریان اصلاح‌طلب به اندازه او جرات بازگو کردن دیدگاه‌شان نسبت به نهادهای حاکمیتی را نداشته باشند اما به هرحال اصلاح قوه قضاییه و دیگر ساختار‌های کشور که احمدی‌نژاد از آن سخن می‌گوید با نگاه اصلاح‌طلبان متفاوت است.
اما در این میان سوال اینجاست که چرا آن زمان که احمدی‌نژاد و یارانش در خطر نبودند قوه قضاییه و دیگر نهادهای کشور به عنوان نماد فساد معرفی نشدند ؟ چرا زمانی که خود به قدرت رسید به پروسه برگزاری انتخابات گلایه نداشت؟ در صورتی که سال 88 تنها دوره انتخابات ریاست‌جمهوری بود که ابهام‌های زیادی همراه داشت‌. آیا در زمان ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد این مشکلات در نهادهای حاکمیتی وجود نداشت؟ پس چرا سکوت کردند؟ و حال چه شد که این جریان خود را از به وجود آمدن مشکلات کشور تبرئه می‌کنند؟ مگر این نتیجه همان روندی است که در دولت احمدی‌نژاد وجود داشت؟
البته اهداف رییس‌جمهور سابق و ادامه رفتار پوپولیستی او مشخص است‌. احمدی‌نژاد می‌خواهد با متهم کردن روسای برخی از قوا وارد حیاط خلوت حاکمیت شود. از این جهت گمان می‌کند حمله و کنار زدن قوه قضاییه، مجلس‌، شورای نگهبان و خبرگان تنها راه برای وارد شدن به دایره قدرت است‌. باید اذعان داشت که هدف احمدی‌نژاد دولت نیست بلکه حاکمیت وگرفتن سهم قدرت از اوست لذا با ایجاد شکاف بین خودش و مجموعه‌های منتسب به رهبری سعی می‌کند دلسرد شدگان جامعه را به خود جلب کند‌. ولی سوال اصلی این است که واکنش احتمالی به احمدی‌نژاد و یارانش برای حمله نهادهای حاکمیتی چه خواهد بود؟


هر چند بعید به نظر می‌رسد که رهبری به این قبیل اقدامات واکنش صریحی نشان دهد اما با توجه به تکرار نامه‌هایی با این لحن و محتوا واکنش احتمالی از سوی برخی از مقامات منسوب حاکمیتی چندان دور از ذهن نیست چرا که حفظ امنیت کشور و نهادهای منتسب به رهبری از حساسیت‌های نظام محسوب می‌شود‌. اما مدت‌هاست که طیف اصولگرایان در واکنش به اقدامات احمدی‌نژاد و طرفدارانش سکوت خود را شکسته‌اند و با محتوایی تند او را نقد می‌کنند‌. شاید این اقدام منجر به این شد که این بار احمدی‌نژاد از رویه‌ای جدید برای تکرار راهبردهای خود استفاده کرده و از زبان جمعی از طرفدارانش به دنبال القای اهدافش است‌. از طرف دیگر برخی اصلاح‌طلبان این نامه طرفداران احمدی‌نژاد را خیلی جدی نگرفتند و سخن گفتن راجع به آن را باارزش خواندن آن تلقی کردند‌. اما در این میان برخی از بزرگان اصلاحات همچون تاجزاده از مفاد نامه استقبال کردند و معتقدند که باید به مباحث آن دامن زد تا کم کم درباره راه‌های برون‌رفت از مشکلات به اجماع رسید‌.
موج سواری نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور
عبدالله ناصری، کارشناس سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» با تاکید براینکه فضای کلی و گرایش حاکم بر نامه منسوب به 300 نفر را می‌پسندد‌، گفت‌: مشخص است که اندیشه و گفتمان اصلاح‌طلبی در جامعه بسیار نفوذ پیدا کرده و طرفدار دارد اما به لحاظ رویکرد تشکیلاتی هنوز در مورد اصالت دغدغه این نامه‌نگاران به جمع‌بندی نرسیدم‌. درست است که هر اصلاح‌طلبی باید از رسوخ اندیشه اصلاح‌طلبی در تمام بخش‌های مدنی و حاکمیتی کشور استقبال کند چرا که اصلاحات چیزی غیر از این نخواسته که همه به یک باور مشترک در مورد ماهیت اصلاح‌طلبی و ضرورت آن در کلیه بخش‌های کشور برسد اما وقتی می‌بینم که بخشی از فرازهای مهم اجتماعی و سیاسی کشور در این نامه مورد اشاره قرار نمی‌گیرد‌، دچار تردید می‌شوم‌. مثلا در قسمتی از نامه به انتخابات شورای نگهبان پرداخته شده اما به نقطه عطف این فرآیند و روند که انتخابات 88 است اشاره‌ای نمی‌شود یا به تبعات آن که بحث حصر و حبس است پرداخته نمی‌شود‌. اینها مسایل اصلی و نقطه عطف است ولی نویسندگان نامه به فرازهای مهم این روند اشاره‌ای نمی‌کنند و از آن می‌گذرند‌. ناصری ادامه داد‌: نویسندگان نامه مصداقا تمرکزشان روی حوادث اخیر متعلق به یاران احمدی‌نژاد است لذا از لحاظ تشکیلاتی در مورد این نامه به جمع‌بندی نرسیدم ولی خوشحالم که گزاره‌های سرنوشت‌ساز اصلاح‌طلبی متجلی و هویداست و در همین حد نیز باید به عنوان یک اصلاح‌طلب رضایت داشت ولی از این جهت که عقبه تشکیلاتی این نامه و تراوش این قلم چیست به دیده تردید نگاه می‌کنم‌.
وی در پاسخ به این سوال که نحوه عکس‌العمل دستگاه حاکمیتی و نهادهای مورد اشاره این نامه است چه خواهد بود گفت‌: خود آقای احمدی‌نژاد حکم استخوانی در گلو و خاری در چشم کشور است که در این شرایط نمی‌شود از منظر حاکمیت در موردش موضع‌گیری کرد لذا این نامه نیز از همان جنس است‌. بالاخره اینها یاران دیروز تشکیلاتی بودند که از جنبش دوم خرداد به بعد در برابر اندیشه اصلاح‌طلبی ایستادند و در برابر تشکلات اصلاح‌طلبانه در حوزه علمیه و دانشگاه‌ها مقابله کردند ولی خب امروز به جمع‌بندی دیگر رسیدند‌. لذا جمع‌‌بندی نهایی من این است که دستگاه حاکمیتی در برابر این نامه منطقا هیچ عکس‌العملی نمی‌توانند داشته باشند جز سکوت چون هر عکس‌العملی باید اقناع‌کننده جامعه باشد و فکر می‌کنم که حاکمیت این بار نیز از کنار آن خواهد گذشت‌.
ناصری در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه مفاد نامه همان رویکرد اصلاح‌طلبان است آیا منظور و هدف این دو جریان یکسان است، گفت‌: جمع‌بندی نهایی در نامه این ذهنیت را تقویت می‌کند که از نظر تشکیلاتی رویکرد باید به سمت جریان احمدی‌نژاد برود و این نامهنگاران با این نگرش خواستند فضا را در دست بگیرند چون براساس پیش‌بینی‌های سال گذشته از نظر بین‌المللی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی سال 97 ویژه و نقطه عطفی در روند تحولات جامعه خواهد بود‌. این جمع‌بندی نامه‌نگاران با این رویکرد، ذهنیت تشکیلاتی را تقویت می‌کند که لااقل نویسندگان‌، گفتمان جدیدی را ارائه کردند اما از لحاظ تشکیلاتی سر سفره احمدی‌نژاد نشستند‌. به صورت بدبینانه باید بگویم که پشت صحنه این قضیه حتی ممکن است برخی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی باشند تا بتوانند سوار بر موج شوند و فضا را برای گفتمان اصلاح‌طلبی و تحول‌خواهی که در سال جدیدی که معتقدیم پر دستاورد خواهد بود تنگ کنند و شاید پشت این نامه این باشد که ابتکار عمل از جامعه مدنی گرفته شود تا نهایتا با حرف‌های اصلاح‌طلبانه، همان تشکیلات وابسته به احمدی‌نژاد و مشایی روی کار بیاید و بخواهد عرصه‌داری و میدان‌داری کند‌. لذا در بخش بدبینانه‌نگری این نامه این تلقی را می‌توان داشت و حتی ممکن است که این نامه کاملا تشکیلاتی، دستوری و ساختارمندشده نوشته شده باشد و با حاشیه امنی که نامه‌نگاران از آن اطمینان داشتند دست به قلم شدند تا سوار برموج شوند و تفکر تاریخی اصلاح‌طلبی و تحول‌خواهی را تحت‌الشعاع قرار دهند‌.
اما فارغ از نگاه بدبینانه همه این‌ها را اگر کنار بگذاریم در حالت خوش‌بینانه باید باور کنیم که جریان تند و رقیبان سرسخت اصلاح‌طلبان و جریان جنبش سبز دیروز، امروز چاره‌ای جز دنباله‌‌روی از گفتمان رقیب خود ندارند چرا که این گفتمان تثبیت شده است و همه تحول خواهان و حتی سنت‌مآبان عرصه سیاست هم به این جمع‌بندی رسیدند که چاره‌ای جز اصلاح‌طلبی و تمرکز بر اصلاحات برای نجات کشور ندارند‌.