9 توصیه دقیقه نودی به کنکوری ها

همیشه تصور می‌کنیم این قوانین هستند که آدم‌ها را وادار می کنند تا در چارچوب مشخصی زندگی کنند. حتی ممکن است خیلی از ما از قوانینی که به نفع‌مان نیست ناراضی باشیم. با این تفاسیر شاید به سختی باور کنیم بعضی وقت‌ها این خود مردم هستند که از خودشان قوانینی وضع می‌کنند و اتفاقا برای کسانی که از این قوانین خودساخته سرپیچی کنند، مجازاتی پیش‌بینی می‌کنند. پرونده امروز «زندگی سلام» درباره همه عادت‌هایی که با گذشت زمان به قانون تبدیل شده‌اند یا رسومی که قانون‌گذار برای قضاوت، به سنت‌ها و فرهنگ مردم رجوع می‌کند. همان چیزی که در اصطلاح علم حقوق به آن حقوق عرفی می‌گوییم. در پرونده امروز، مفید و مختصر درباره عرف و قانون توضیح می‌دهیم، تفاوت قانون با عرف را بررسی می‌کنیم و در آخر چند مورد از قوانین که قانون‌گذار برای وضع‌شان به عرف یا همان رسم و رسوم جامعه رجوع کرده است، مرور می کنیم. البته در این میان مواردی هم وجود دارد که قانون با سنت‌های ناپسندی مقابله کرده است که در پرونده امروز به آن هم اشاره می‌کنیم. با ما همراه باشید.
پاسخ به 2 سوال ساده اما مهم
عرف چیست؟
عرف عبارت است از مجموعه عادت‌ها، رفتارها و باورهایی که از سوی افراد یک جامعه پذیرفته شده است. در بحث عرف اصلا مهم نیست این عاداتِ خود ساخته از نظر آدم‌هایی که در جوامع دیگر زندگی می‌کنند درست یا نادرست باشد. بلکه همین که مردم جامعه خودمان آن را قبول داشته باشند، کافی است. به این مجموعه بایدو نباید که روح جمعی آن را باور دارد «عرف» می‌گوییم. مثلا وقتی مردم یک شهر در نحوه برگزاری مراسم عروسی و سوگواری رسم و رسوم خاصی داشته باشند، آن وقت نحوه برگزاری مراسم عروسی یا سوگواری در آن شهر به عرف جامعه تبدیل می‌شود.
حقوق یا قوانین عرفی چیست؟
حقوق عرفی به قواعد حقوقی یا قوانینی گفته می‌شود که در عرف و فرهنگ یک جامعه ریشه داشته باشد. قوانین عرفی بر اساس فرهنگ یک جامعه شکل می‌گیرد. بنابراین شکل‌گیری قوانین عرفی به زمان زیادی نیاز دارد. چون فرهنگ‌ها آرام آرام و در طول زمان است که تغییر می‌کنند. برای مثالِ قوانینِ عرفی، عرف برگزاری مراسم عروسی و سوگواری در یک شهر را در نظر بگیرید. اگر این عرف در تمام کشور به یک شکل برگزار و اجرا شود و بعد از مدتی قانون‌گذار وارد موضوع شود و براساس همان عرف، اجرای آن مراسم را یک‌دست و قانون‌مند کند، از آن به بعد دیگر به آن عرف نمی‌گوییم، بلکه آن را قانون عرفی می‌نامیم. یعنی قانونی که از رسم و رسوم مردم یک جامعه گرفته شده است.


 
تفاوت عرف با قانون چیست؟
قانون مهم‌تر است یا عرف؟

با این توضیح فکر می‌کنید تفاوت عرف با قانون عرفی چیست؟ این‌که یک عادت اجتماعی به شکل قانون تصویب شود یا به همان شکل عادت اجتماعی به آن عمل شود، چه تاثیری در تبعیت مردم از آن دارد؟ در ادامه عرف را با قانون مقایسه می‌کنیم تا ببینیم کدام‌یک اهمیت بیشتری دارد؟
 
 فقط کافی است دو کلمه «عرف» و «قانون» را در اینترنت جست وجو کنید. همان اول متوجه می‌شوید که قانون لازم‌الاجراست در صورتی که عرف اصلا لازم‌‌الاجرا نیست و این فشار اجتماعی است که مردم را وادار می کند به عرف عمل کنند.می‌گویید یعنی چه؟ مشخص است. شما اگر عرف یا عادتی که میان مردم رسم شده را در جامعه اجرا و رعایت نکنید شاید از طرف جامعه سرخورده شوید و اطرافیان‌ سرزنش‌تان کنند اما از نظر قانونی هیچ وقت نمی‌توانند برای شما مجازاتی تعیین کنند. در صورتی که اگر همین عادت‌ها به شکل قانون تصویب شده باشد شما مجبورید همه آن‌ها را اطاعت کنید.
  قانون را چند نفر تصویب می‌کنند و ممکن است برخی از مردم جامعه آن را نپذیرند. اما وقتی بیشتر مردم یک جامعه یا همان عرف جامعه، موضوعی را قبول کند قانون نمی‌تواند یا به سختی می‌تواند با آن مبارزه کند. چون عرف یعنی فرهنگ تمام جامعه اما قانون یعنی تصمیم‌گیری چند نفر قانون‌گذار برای تمام جامعه.
  قانون در تمام جامعه به صورت یکپارچه ابلاغ و اجرا می‌شود، در صورتی که عرف هر منطقه با منطقه‌ای دیگر تفاوت دارد. مثلا ممکن است مردم شهری ویژگی‌ها و سنت‌های خاصی داشته باشند در صورتی که مردم در شهری دیگر ممکن است اصلا آن سنت‌ها را قبول نداشته باشند.
  با توضیحات بالا احتمالا از خود می‌پرسید قانون مهم‌تر است یا عرف؟ درباره این سوال حرف و حدیث زیاد است. مثلا عده‌ای می‌گویند قانون از عرف اهمیت بیشتری دارد. چون اگر قانون را کم اهمیت فرض کنیم در واقع به جایگاه قانون‌گذاری کشورمان بی توجهی و با این رفتار، جامعه‌مان را به عقب پرت می‌کنیم. البته مواردی هم وجود دارد که قانون با عرف مقابله می‌کند. یعنی قانون به دنبال این است که یک رسم ناپسند میان مردم را از بین ببرد. اما بعضی‌ها عرف را مهم‌تر از قانون می‌دانند. آن‌ها حرف‌شان را این‌طور توجیه می‌کنند که چون عرف یعنی همان جامعه، پس همیشه تصمیم نهایی را جامعه می‌گیرد. بنابراین عرف اهمیت بیشتری نسبت به قانون دارد! اما اگر از حق نگذریم قانون باید در فرهنگ یک جامعه ریشه داشته باشد. اگر بدون این‌که عقاید و فرهنگ یک جامعه را نادیده بگیریم برایش قوانینی وضع کنیم باید منتظر زمانی باشیم که مردم با آن مخالفت کنند. بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم به همان اندازه که عرف اهمیت دارد قانون هم اهمیت دارد و بالعکس.
 
مرور مواردی که قانون و عرف، با هم ارتباط مکمل یا معکوس دارنــد
رسم و رسوم همچنان مهم هستند


خیلی از قوانین ریشه در چند منبع اصلی دارند. منابعی مانند عرف، دین، نظر حقوق دان‌ها، بررسی قوانین موفق کشورهای دیگر و... . اما خیلی از قوانین هستند که قانون گذار تصمیم گرفته برای طراحی و اجرایش، به صورت مستقیم به عرف رجوع شود. یعنی قاضی می‌تواند با توجه به شرایط جامعه حکم دهد. البته عرف همیشه هم جنبه مثبتی نداشته است. چون مواردی وجود دارد که قانون با عرف مقابله می‌کند. این‌جا مواردی از این قوانین را مرور می‌کنیم.
پشت نویسی چک
یک امضا بزن و راحتم کن!

پشت‌نویسی چک به چند دلیل انجام می‌شود. در بیشتر موارد پشت‌نویسی با هدف انتقال چک به فردی دیگر صورت می‌گیرد. وقتی کسی برگه چکی را دریافت می‌کند، می‌تواند امتیاز چک را به فرد دیگری منتقل کند. در این صورت باید چک را پشت‌نویسی و آن را واگذار کند. البته برای پشت‌نویسی چک، دلایل دیگری هم وجود دارد. مثلا وقتی در معامله‌ای به ضامن احتیاج باشد فردی پشت چک را امضا و ضمانت می‌کند تا اگر صاحب چک نتوانست وجه آن را پرداخت کند، او مبلغ را جبران کند. پشت‌نویسی برگه چک به عرف کشور ایتالیا بر می‌گردد. سا‌ل‌ها پیش میان مردم ایتالیا چنین رسمی وجود داشت. آن‌ها برای این‌که چک‌هایشان را با خیال راحت نقد کنند اصرار می‌کردند یکی از نزدیکان صاحب چک برای ضمانت پشت برگه را امضا کند. این رسم بعدا به صورت قانون تصویب و بعد از مدتی هم در چند کشور دنیا از جمله کشور ما تصویب و اجرا شد.

صحت خطبه عقد
 عروس خانم بگو بله!

به طور کلی در عقد ازدواج، دو طرف باید اراده‌شان برای ازدواج با هم را با صراحت اعلام کنند. یا حداقل با عملی مشخص نشان دهند که برای جاری شدن خطبه عقد رضایت دارند. اما این موضوعی است که در قانون، تا حدودی به عرف واگذار شده است. چون در بعضی از مناطق، مردم به شکل سنتی‌تری زندگی می‌کنند و به لحاظ تنوع فرهنگی ممکن است هنگام ازدواج، خانم نتواند به آسانی و به دلیل حجب و حیا موافقیتش با ازدواج را به صورت زبانی اعلام کند. بنابراین صراحت در اعلام رضایت هنگام جاری شدن خطبه عقد هرگز به این معنا نیست که عروس خانم باید به صورت زبانی بگوید: «بله!» بلکه در صورتی که نتواند به صورت کلامی موافقتش را اعلام کند، می تواند با اشاره یا به هر نحو دیگری بگوید که برای جاری شدن خطبه عقد رضایت دارد. هرچند این موضوع از نظر حقوق‌دان های فعلی و با توجه به شرایط جامعه از بین رفته است. اما می‌بینیم که قانون در مورد ازدواج و شرایط صحت خطبه عقد به عرف جامعه و فرهنگ مردم رجوع کرده است. یعنی در جایی که خانم برایش سخت باشد که موافقت با ازدواجش را به صورت علنی ابراز کند، عاقد می تواند سکوت او را به نشانه موافقت تشخیص دهد.

تملک اموال گم شده
 بگرد و پیدا کن!

در قانون این‌طور آمده که آدم‌ها باید بر اساس عرف جامعه‌شان برای پیدا کردن مالی که پیدا کردند تلاش کنند. به عبارتی دیگر یابنده ملزم است مفقود شدن مال را در همه جا اعلام کند، به شکلی که بیشترین تاثیر را در آن منطقه و میان مردم داشته باشد. مثلا در جایی که بیشتر مردم روزنامه می‌خوانند یابنده باید از این طریق به مردم اطلاع دهد که چنین چیزی را پیدا کرده است. یا اگر عموم مردم تلویزیون تماشا می‌کنند، یابنده بایستی از طریق آگهیِ تلویزیون پیدا شدن مال را اطلاع دهد. اما در این موضوع قانون‌گذار هیچ دستور مشخصی صادر نکرده و انتخاب بهترین روش اعلام مفقودی را بر عهده خود مردم و عرف جامعه قرار داده است. بنابراین در موضوع پیدا کردن صاحب مال گُم‌شده بیشتر از همه عرف جامعه و اخلاق تاثیر دارد.

سرقفلی املاک
 معروفیتت توی حلقم!

قانون سرقفلی به معنای امروزی با مفهومی که در گذشته وجود داشت کاملا متفاوت است. اگر بخواهیم به زبانی ساده این قانون را توضیح دهیم، سرقفلی عبارت است از حق کسب و پیشه. فرض کنید چند سال پیش ملکی را اجاره و در آن اقدام به فروش یا تولید محصولی کرده اید. بعد از مدتی مالک، مغازه یا ملکش را از شما می‌گیرد و شما برای ادامه کارتان مجبورید محل دیگری را اجاره کنید و مشغول شوید و این در حالی است که ممکن است در تولید یا فروش محصولی به شهرت رسیده باشید و حالا در محل جدید اصلا شناخته شده نباشید و باید مثل روز اول کار و فعالیت‌تان را شروع کنید؛ در حالی که مالک می‌تواند فعالیت شما را در ملک خودش ادامه دهد و از محبوبیت و سابقه‌تان استفاده کند. در این مواقع برای این‌که حقی از شما ضایع نشود، مالک باید مبلغی را به عنوان حق سرقفلی به شما پرداخت کند. سال‌ها پیش چیزی که گفتیم اصلا قانون نبود. اما میان جامعه رسم بود و قانون‌گذار بعد از مدتی وارد موضوع شد تا این سنت را منظم و قانون مند کند. هرچند که چند سال پیش حق کسب و پیشه از قانون موجر و مستاجر در نظام قانون گذاری ما حذف شد و تقریبا عرف جامعه را از بین برده است.

قانون مهریه
مهریه را هم داده‌اند و هم گرفته‌اند!

تعیین مهریه از آن چیزهایی است که قانون با عرف مقابله کرده. تا همین چند وقت پیش میان مردم این‌طور رسم شده بود که هرچه مهریه بیشتر، شان عروس خانم هم بالاتر! این سنت ناپسند باعث شده بود به مرور زمان مهریه‌ها افزایش پیدا کند. تا جایی که ازدواج و تعیین مهریه‌های نجومی به ابزاری برای کلاهبرداری عده‌ای سودجو تبدیل شده بود. اما مدتی بعد قانونی تصویب شد که با این عرف ناپسند مبارزه کرد. سال 1390 مجلس شورای اسلامی طرحی تصویب کرد که طبق آن سقف تعیین مهریه برای زوج‌ها 110 سکه بهار آزادی باشد. یعنی زوج‌ها هرقدر که برای ازدواج مهریه تعیین کنند، قانون‌گذار تنها می‌تواند برای 110 سکه آقا داماد را بازداشت کند. به عبارتی دیگر تمام فشار قانون برای گرفتن مهریه از داماد، روی 110 سکه است. البته این قانون به همین راحتی‌ها شکل نگرفت و قبل از آن در چندین دوره مجلس، سر این موضوع بحث شد. مثلا در دوره‌ای مجلس شورای اسلامی با تعیین سقف مهریه مخالفت کرد و قرار بر این شد تا به جای تعیین سقف مهریه، فرهنگ‌سازی در جامعه صورت بگیرد. اما مخالفت با این طرح باعث شد روزبه روز بر تعداد زندانیان مهریه اضافه شود و کار به جایی رسید که نمایندگان مجلس دوره‌های بعدی تصمیم گرفتند مهریه عروس خانم‌ها حداکثر 110 سکه باشد و بس!
اطلاعات این پرونده را از منابع زیر گرفتیم: گفت وگو با سید مجتبی مدنی، حقوق‌دان و مدرس دانشگاه |  گفت وگو با دکتر مجید شایگان‌فرد، استاد گروه حقوق دانشگاه فردوسی | مقاله سید محمد تقی علوی، عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز و منتشر شده در پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی | کتاب نقش عرف در حقوق مدنی ایران |  کتاب کلیات مقدماتی حقوق |  پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه |  سایت حقوق آن‌لاین |  باشگاه خبرنگاران جوان |  مقالات تبیان |  ویکی فقه