فریاد زیر آب!

شیخ نشین های میزبان صد و بیست دقیقه بین نی قلیانی های قرقیر بُرخوردند و دیکته ناکامی را بارها نوشتند، اما یک پنالتی مشکوک در وقت اضافه کاری کرد که شاگردان آلبرتو زاکرونی
سرد و گرم چشیده ماجراجویان بیشکک را در آتش قهر خود بسوزانند و توپچی های
آسیای میانه را وادار به گم وگور شدن کنند.
آن سوتر همسایگان اقیانوس آرام برای از میان برداشتن ازبکستان به ضیافت پنالتی ها متوسل شدند و در واپسین ثانیه ها پرچم ازبک ها را زمین


انداختند تا هکتورکوپر آرژانتینی دستش را
زیر چانه اش بگذارد و بخت بدش را هزار بار لعنت کند. پیرمرد گرانقیمت که پس از کامروا کردن فراعنه به آن سوی فُرغانه آمده بود تا با نقشه هایش طرحی نو دراندازد و تدبیری بیندیشد که اهالی تاشکند به تمام جهان ریشخند بزنند، نتوانست
به خال بزند و شلیک هایش ره به جایی نبرد تا
با آه و افسوس کارزار را ترک کند.
جام اما وقتی جذاب تر شد که بحرینِ کوچک یقه ستاره های کره جنوبی را گرفت و با گلوله های سربی بارها قلعه چشم بادامی ها را به توپ بست.شاید اگر الصافی،الاسود و الرمیحی با چشمهای باز عمل می کردند شوک بزرگی به آسیا وارد می شد و چه خون ها که در آل مکتوم نمی ریخت.به هر ترتیب کلنجار عرب ها با شاگردان پائلو بنتو هر چند سوهان بر اعصاب کره ای ها کشید اما مانع بال گشایی کیم جینگ سو و یارانش در
تب آلودترین دیدار جام نشد.
مرحله یک هشتم نهایی دیشب به خط پایان رسید.حالا فقط هشت تیم در صحنه مانده اند و باید برای بدل شدن به بی قیدترین خوشبخت های جهان به سیم آخر بزنند.در این میان نبرد یوزها با اژدها می تواند قلب های میلیون ها نفر را کنار جعبه جادو نشانه بگیرد.

> پیرمردی که خواب ندارد!
حالا جهان چینی ها به تار مویی بسته است.تار مویی که در مشت مارچلو لیپی قرار دارد.ناخدای هفتاد و یک ساله ای که با آتروری جام جهانی را بالای سر برده و گره بخت کوک شده لاجوردی ها را به ابدیت پیوند زده است.همو که با سیگار برگ بر گوشه لب،سوار بر ماشین بانوی پیر در لاین سبقت تیک آف کشید و جام قهرمانی اسکودوتو را در تورین نگه داشت.
فرمانده کهنسال خوب می داند چه نبرد ملتهبی را پیش رو دارد و برای عبور از کنار سربازان ایران باید از بافت های میانی مغزش کمک بگیرد.او که با رقمی نجومی خود را به پکن رسانده و عصای دست چشم فندقی ها شده است،اگر نتواند مچ کارلوس را بخواباند و شکست را در آغوش بکشد به آخر خط خواهد رسید و مجبور به ترک پکن خواهد شد.بی دلیل نیست که لیپی در آستانه پیکار بزرگ از جدال با ایران بعنوان یکی از حساس ترین ملاقات های عمرش یاد می کند و کابوس های غروب پنج شنبه را مرور می کند.
از حالا تا روز موعود فشار خون مارچلوی
افسانه ای پایین نخواهد آمد و مرد رومی زیبایی گیتی را انکار خواهد کرد.

> روز برزخی تفنگدار بارانی!
غمگین است.دلش چنگ می خورد.قلبش تیر می کشد.او جدال پنج شنبه را از دست داده و به ضرب کارت های زرد پیاپی از محاکمه اژدها معاف شده است.وحید امیری که تا اینجای جام به خوبی ماموریت خود را به انجام رسانده در مرحله یک چهارم نهایی به سکوهای ورزشگاه پیچ و مهره خواهد شد.او از فرط عشق به میهن مرتب می میرد و زنده می شود و بخت خویش را نفرین می کند.حالا که به سوگ نشستن و اندوه خوردن شگون ندارد،وحید باید آیه های عاشقانه را برای سربلندی ایران زمزمه کند و از یارانش بخواهد در حساس ترین جدال جام تیر خلاص را به تمام نعش ها شلیک کنند.تصور نمایش تیم ملی بدون امیری سخت است،اما کی روش
آنقدر برگ برنده روی نیمکت دارد که زانوی غم بغل نگیرد و سوار بر قطار سفید از ایستگاه
سرخ های پرادعا رد شود. فریاد مغز پرتغالی حتی اگر فریاد زیر آب باشد گوش توپچی های خاور را کَر خواهد کرد.