روزنامه آفتاب یزد
1398/07/16
مدیرانی که مدیریت بحران بلد نیستند
آفتاب یزد- میگل هشترودی: در سالهای اخیر با حوادث و اتفاقات زیادی رو به رو بودیم که در ابتدا امر شکل و شمایل بحران نداشتند اما با گذشت چند روز به بحران تبدیل شده و نیازمند مدیریت بحران درست و اصولی بودند. برخی براین باورند که چون مسئولین و مدیران عالی رتبه فنون مدیریت بحران درست و اصولی را نیاموخته اند، در خیلی از موارد با اظهار نظرهای واهی و واکنشهای نامناسب به بحرانها دامن زدهاند و مشکلات جزئی اجتماعی را به فجایع بزرگ تبدیل کردهاند. برخی نیز معتقدند که نبود اخبار و اطلاع رسانی درست و به موقع سبب بروز چنین بحرانهایی شده است. اتفاقاتی مثل انتشار ویروس HIV در لردگان، سیل فروردین ماه سال جاری، گرد و غباری که هر ساله شهرهای جنوبی کشور را در مینوردد، حادثه پلاسکو و زلزله سرپل ذهاب همه و همه جزو حوادثی هستند که در خلاء مدیریت بحران به یک بحران بزرگ تبدیل شدند و در خیلی از این موارد اظهار نظر برخی مسئولین سبب اعتراضات مردمی شده و بر بحران بهوجود آمده دامن زده است. با توجه به همه این مسائل هنوز هم الزامی برای آموزش مهارتهای مدیریت بحران برای مدیران عالی رتبه کشوری وجود ندارد! سوالی که مطرح است این است که چرا مدیران قبل از اخذ سمت، آموزشهای لازم در این زمینه را کسب نمیکنند؟>در زمان بحران، رسانهها هم بخشی از
ساختار مدیریت بحران خواهند بود
دکتر عباس تقی زاده، کارشناس مدیریت بحران شهری در گفتوگو با آفتاب یزد در رابطه با این موضوع گفت:«خیلی از مواردی که از نظر اجتماعی بحران محسوب میشود از نظر علم مدیریت بحران، بحران محسوب نمیشود اما همه مدیران و مسئولین باید علم مدیریت بحران را بدانند. به نظر من هر کسی که میخواهد مسئولیتی به عهده بگیرد باید حتما مباحث پایهای مدیریت بحران را آموزش دیده باشد. دلیل آن هم این است که وقتی اتفاقی رخ میدهد همه ارگانها در هر سطحی که هستند باید پاسخگو باشند و به مردم خدمات ارائه کنند. سیل اخیر به ما نشان داد که در این زمینهها به خصوص در زمینه همکاری بین بخشی موفق نیستیم و باید خودمان را در این موارد تقویت کنیم. مطالعات نشان میدهد که ما در زمینه اطلاعرسانی با نقصهایی رو به رو هستیم. مطالعاتی که تاکنون انجام داده ام نشان میدهد که در زمینه بحث اطلاع رسانی در حوادث و بلایا کسانی که مسئولیت دارند آن طور که باید و شاید نمیتوانند با مردم ارتباط بر قرار کنند و معمولا اجازه میدهند اتفاق رخ دهد و وقتی همه گیر شد آن وقت به فکر میافتند که پاسخ بدهند و ماجرا را جمع کنند که البته این به طور کلی اصول ارتباطات را نقض میکند، به این دلیل که یکی از اصول ارتباطات موضوع اطلاعرسانی دقیق، ساده، معتبر و مطمئن است که این مسئله از طرف مدیران ما رعایت نمیشود و علاوه بر آن کمتر به مسائل روانی توجه میشود، نمونههای زیادی از آن در حوادث گذشته شاهد بودیم. از طرف دیگر متاسفانه خبرنگارهایی هم که به نشر اخبار حوادث و بلایا میپردازند با شرایط بحران آشنا نیستند. ما نیاز داریم که در بحث خبرنگاری حوادث و بلایا سرمایه گذاری بیشتری اتفاق بیفتد و چیزی که مشخص است این است که در دو طرف نقصهایی وجود دارد؛ چرا که مدیران نمیدانند که با رسانههای چطور ارتباط بر قرار کنند و رسانه هم باید بهتر بتوانند ارتباطات و شرایط حوادث و بلایا را درک کنند. اینطور بگویم که در زمان بحران رسانهها هم بخشی از ساختار مدیریت بحران خواهند بود نه در مقابل آن، در واقع همه باید کمک کنند که موضوع حل شود، البته من منکر بخش اطلاعرسانی دقیق نیستم و نمیخواهم بگویم که رسانهها باید از سیستمی که کار میکند دفاعکنند و واقعیتها را نگویند، منظورم این است که رسانهها باید در کنار دستگاههای اجرایی بایستند تا مدیریت بهتری انجام شود.»
>ما در نحوه اطلاع رسانی توسط مسئولین
با کمبود مواجه هستیم
او در ادامه تاکید:«مدیران عالی رتبه نه تنها باید علم مدیریت بحران را بدانند، یعنی ساختار فرماندهی، هماهنگی بین بخشی، نیازهای مردم در زمان حوادث و بلایا و چگونگی ارائه خدمات به مردم را بلد باشند؛ بلکه در کنار اینها باید نحوه اطلاع رسانی و ارتباطات هم بلد باشند. اصلا یکی از مهارتهایی که باید هر مدیری در هر ساختاری بلد باشد همین موضوع است.
در گذشته ما با حوادثی مثل تصادف قطار روبهرو بودیم که به وزارت راه بر میگردد بنابر این مسئولان وزارت راه باید چگونگی برقراری ارتباط با مردم و رسانهها را بلد باشند تا بتوانند از تبدیل شدن آن به بحران جلوگیری کنند؛ برای سایر ارگانها و سازمانها هم موضوع به همین منوال است. گرد و غبار اهواز و قطع شدن برق هم بحرانی بود که وزارتخانههای متعددی را درگیر میکرد و همه وزارتخانهها باید در زمان بحران علم بر قراری ارتباط را بلد میبودند تا از اتفاقات جانبی جلوگیری کنند. اینها نشان میدهد که ما در نحوه اطلاع رسانی توسط مسئولین با کمبود مواجه هستیم و باید آن را جبران کنیم. اما یکی از مهارتها، مهارت بر قراری ارتباط است و مدیران باید به غیر از این مهارتهای دیگری هم داشته باشند.»
>ما با یک خلاء آموزشی و مهارتی
در همه زمینههای مدیریت بحران مواجه هستیم
این کارشناس تاکید کرد:«ما یک مطالعهای در سطح شهر تهران انجام دادیم که در آن برای اینکه یک مدیر شایستگی مدیریت در زمان بحران داشته باشد 3 شاخصه عنوان کردیم. از مدیران شهر تهران پرسیدیم که آیا تعهدی نسبت به کارتان دارید؟ همه مدیران که بیش از 300 نفر به عنوان حجم نمونه بودند بدون استثنا جواب دادند که بله ما تعهد کافی را به کارمان داریم.
سوال دیگری مطرح کردیم که آیا برای هماهنگیهای بین بخشی یکدیگر را میشناسید؟ همه جواب مثبت به این موضوع داده بودند و عنوان کردند که بله یکدیگر را میشناسیم. سوال بعدی این بود که آیا تجربه کافی را دارید که جوابها نشان میداد در این بخش تجربهها نسبی است، وقتی سوال به دانش کافی رسید و پرسیدیم که آیا دانش کافی در این خصوص دارید؟ همگی بر این موضوع تاکید داشتند که ما دانش کافی در این خصوص نداریم! این نشان میدهد که ما با یک خلاء آموزشی و مهارتی در همه زمینههای مدیریت بحران مواجه هستیم، بحث نحوه اطلاع رسانی در زمان حادثه و بحران هم یکی از این مهارتهاست که باید آموزش داده شود. از طرف دیگر مطالعاتی که روی خبرنگاران هم صورت گرفته این را نشان میدهد که آنها نیز با خلاء آموزشی در زمان بحران رو به رو هستند. آنها نمیدانند با چه شیوهای باید در زمان حادثه و بلایا خبر را منتشر کند چون خبرنگاری که در زمان حادثه خبر منتشر میکند با خبرنگار معلولی فرق میکند، خبرنگارانی که در این حیطه فعالیت میکنند باید بدانند که علاوه بر انجام رسالت کاری خود باید با توجه به حساسیت موضوع یک سری محدودیتها را لحاظ کنند تا اذهان عمومی با تشویش مواجه نشوند.»
این طور که مشخص است در زمان بحران مسئولان و رسانهها در یک ساختار قرار میگیرند تا بتوان بحران را مدیریت کرد. با این حال اما آموزش در این زمینه هیچگاه جدی گرفته نمیشود و همین طور که میبینیم نبود مهارت در زمینه مدیریت بحران تا کنون هزینههای زیادی را بهوجود آورده است؛ آیا زمان آن نرسیده که آموزش مهارت در زمان مدیریت بحران جدی گرفته شود و اقداماتی در این زمینه لحاظ شود؟
سایر اخبار این روزنامه
خانههای ۲۵ ساله مشمول وام اوراق شد
برج میلاد را جدی بگیریم یا نه؟
وقت کشی چینیها
تقلب ضایع در دادگاه
اتهامات روغنیها ؛ از قاچاق حرفهای قطعات خودرو تا فراری دادن یک متهم دیگر
نگاه احمدینژاد انفجاری بود نه انقلابی
سازمان بهزیستی: آمار دقیقی از سالمندآزاری وجود ندارد
مدیرانی که مدیریت بحران بلد نیستند
پژو احمدینژاد کجاست؟
«تله خانوادگی» آفت سازمانها
بازگشت سعودیها به عقلانیت؟
خشم آمریکاییها از اقدام ترامپ
دو بعلاوه یک
خشم آمریکاییها از اقدام ترامپ
عدم توجه نمایندگان به افکار عمومی
بازگشت سعودیها به عقلانیت؟
«تله خانوادگی» آفت سازمانها