دو بعلاوه یک

ساقی سلیمانی‪-‬ ایکی، روباه و اس... دو انیمیشن بعلاوه یک فیلم کوتاه در باکس تازه فیلم کوتاه هنر و تجربه رونمایی شد و در حال اکران است. در این باکس که طبق روال با 5 فیلم کوتاه رونمایی می‌شود با سه اثر درخشان روبرو می‌شویم که دو انیمیشن با نامهای روباه و ایکی و یک فیلم کوتاه با نام اس. به ترتیب به هر کدام از این سه‌اثر می‌پردازیم. در ابتدا فیلم کوتاه اس، ساخته حامد اصلانی، این فیلم که بر مدار بازی بسیار روان بازیگر خردسال سام ولی پور می‌چرخد وامدار ادبیات فانتزی و در عین حال اساطیری است. کما اینکه اسطوره اولین بستر و محل ظهور ادبیات فانتزی است و کمرنگ شدن ادبیات فانتزی و اسطوره ای در جهان امروز چه در غرب و چه در ایران نتیجه ای جز داستان‌های سطحی و ساده انگارانه نداشته است که برای مخاطب سینما و انیمیشن جای خالی آن حس می‌شود. مسئله ای که در یکی از صحنه‌های این فیلم هم به خوبی به آن اشاره شد. در یکی از صحنه‌های فیلم افسر دایره جنایی که در محل حادثه با کودک طرف می‌شود برای شروع پرسش‌هایش از وی که لباس اسپایدرمن را به تن دارد و نامگذاری فیلم هم از اس بر روی این لباس گرفته شده می‌پرسد: چطوری مرد عنکبوتی و پسر بچه نگاه عاقل اندر سفیه به او می‌اندازد. این فاصله را کارگردان به خوبی با زاویه دوربینی که بزرگسالان را کامل پوشش نمی‌دهد و برروی کودک و دنیای او زوم کرده است به خوبی در آورده. زوایای دوربین در مورد بزرگسالان یکی از نقاط اصلی قوت این فیلم است. زیر متن ابدا به مرحله شعاری نمی‌رسد و در این وادی نمی‌افتد که این هم باعث درخشش فیلم شده و ظرفیت‌های بالای طرح این داستان را نشان می‌دهد، دقت در ریزترین امکانات یک داستان فانتزی یا اسطوره ای با یک فکر تمیز و مرتب حاصلی قابل تامل و توجه را بوجود آورده است و بازی بسیار خوب این کودک در کلوز آپ آینده ای درخشان را در پی خواهد داشت اگر کارگردانان خوشفکری مثل اصلانی از ظرفیت‌های بازی او بهره ببرند. برای دریافت‌های بهتر و بیشتر از این فیلم کوتاه بهتر است مخاطبان دیدن این فیلم را از دست ندهند.
فیلم دوم یا در واقع انیمیشنی از این باکس که به آن می‌پردازیم انیمیشن روباه ساخته صادق جوادی است.
روباهی که همچنان در حال کسب موفقیت‌های جهانی است. باز هم جوانی خوشفکر که توانایی‌های داستان‌های کهن را درک کرده و بیس اصلی آنها را برای داستانش و طرح زیر متن‌هایش به کار برده است. داستان در ظاهر امر از کتاب خواجه تاجدار و شکار روباه توسط آغا محمد خان قاجار است، اما نوع برخورد کارگردان با این داستان مخاطب را شگفت زده می‌کند و نوع بیان دلمشغولی‌های اجتماعی و سیاسی یک نسل توسط یک داستان کهن و این برخورد تمثیلی با جلوه‌های بصری در عین حال ساده که بر پایه خطوط تیز و تند در ساخت انیمیشن بنا شده به خودی خود با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و او را به خواندن زیر متن‌ها دچار می‌کند. انیمیشن روباه در عین حال که داستانی کهن را در ضمیر خود دارد، به خودی خود یک داستان مستقل است که برای کسانی که هیچ چیز از داستان شکار روباه توسط آغا محمد خان نمی‌دانند هم قابل خوانش و تامل و تفکر است. کسانی مثل این سه کارگردان که فیلم‌های آنها را بررسی می‌کنیم به دلیل ذهن فعال و ضمیری پربار از داستان‌های مهم تاریخی و اسطوره ای و حتی مدرن هیچ‌گاه به دام شعار نمی‌افتند و روباه هم ابدا برخوردی شعاری ندارد بلکه زبانی را برای خود برگزیده که قابل فهم برای اقشار مختلف است و هر که با گستره دانایی بیشتری پای قصه اش بنشیند بیشتر از تمام زوایای این انیمیشن لذت می‌برد اما برای هیچ‌کسی خالی از لطف نیست.
انیمیشن سوم و در واقع سومین فیلمی‌که می‌خواهیم از آن صحبت کنیم ساخته خانم جوانی به نام پرستو کاردگر است که ایکی نام دارد، ایکی درد و دل دگر اندیشان است، ایکی اعتراض محترمانه یک اندیشه است که نمی‌خواهد همرنگ جماعت باشد. با استفاده از ظرفیت تصویری بازی فکری روبیک ایده این انیمیشن و بهتر بگویم ایده درخشان این انیمیشن شکل می‌گیرد و با چند کلید واژه خاموش و تصویری با مخاطب خود ارتباط برقرار می‌کند. به چند تا از این برخورد‌های درخشان تصویری در انیمیشن ایکی اشاره می‌کنیم، در ابتدا بگویم در این انیمیشن با دنیایی طرف هستیم که مردم آن به جای سر، مکعب روبیک دارند. یک جامعه به ظاهر متحد الشکل که اتحاد و هماهنگی مردم در مرتب بودن رنگ‌های زوایای مکعب روبیک آنهاست، در میان این جامعه با برخوردی نمادین دختری را می‌بینیم که رنگ‌های بهم ریخته ای در ترکیب مکعب خود دارد و در روند داستان به انزوا و سرخوردگی دچار می‌شود. اما نقطه درخشان وقایع تصویری این انیمیشن و فریاد خاموش این انیمیشن آنجاست که در پیاده رو در ایستگاه اتوبوس باران می‌گیرد و آنهایی که به ظاهر یکرنگ هستند رنگ‌هایشان پخش می‌شود و تنها ایکی و شخصیت اصلی این انیمیشن است که اتفاقی برایش نمی‌افتد، ایکی به مخاطب می‌آموزد خود بودن را و به فیلم سازان می‌آموزد خوب دیدن را و درست انتقال دادن یک مفهوم را. این سه فیلم از سه ذهن درخشان تراوش کرده است و امیدوارم دایره عظیمی‌از مخاطب را به دست بیاورند.