یارانه خواه!؟

محمد ماکویی‪-‬ کمتر کسی فکرش را می‌کرد که عباس عبدی علم مخالفت با علی مطهری برداشته و پرداخت یارانه توسط محمود احمدی نژاد را کاری به مراتب درست‌تر از حذف یارانه توسط حسن روحانی بداند. با این وجود، در سخنان عباس عبدی موارد مهمی وجود دارد که سالهاست توسط سیاستمداران و سیاستگذاران کشور به بوته فراموشی سپرده شده است. عباس عبدی به درستی عنوان می‌کند که پول یارانه سهم مردم است و دولت نمی‌تواند به دلیل پرداخت آن سر ملت منت بگذارد. به عبارت دیگر وقتی محمود احمدی‌نژاد پول یارانه را راهی جیب‌ها و سفره‌های مردم می‌کرد خوب می‌دانست که در صورت عدم پرداخت نقدی این پول، باید از گذاشتن آن در جیب دولت خودداری نموده و آن را صرف کم هزینه‌سازی و بهبود آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، ورزش و خیلی چیزهای دیگر نماید. نکته مهم دیگری که عباس عبدی به درستی به آن اشاره می‌کند این است که در تمام سال‌هایی که دولت از سود فراوان حاصل از فروش نفت بهره می‌برد، کار خاصی برای اشتغالزایی نکرده( انصافا در زمینه‌های دیگر هم کار خاصی نکرده است) و بنابراین بعید است با در جیب گذاشتن شندرغاز یارانه پرداختی هم کار خاصی برای مردم بکند.برای اینکه درستی پرداخت یا حذف یارانه بهتر درک شود بد نیست به تاریخچه موافقت و مخالفت با پرداخت اشاره‌ای مختصر داشته باشیم. در زمانی که محمود احمدی‌نژاد پرداخت یارانه را کلید زد و به مردم گفت که می‌توانند با یارانه دریافتی پول آب، برق، گاز، تلفن و چیزهای دیگر را داده و پس از تامین جهیزیه و به خانه بخت فرستادن دختر، الباقی پول را برای روز مبادا ذخیره کنند، عده‌ای چشمان خود را گرد کرده و «این همه کار را که نمی‌شود با پول یارانه صورت داد» گفتند.با این حال، عمده مخالفت‌ها به دلیل یکسان بودن یارانه پرداختی به همه آحاد ملت بود، زیرا نه تنها پرداخت یارانه به فقیر و غنی با روح ایجاد عدالت اجتماعی سازگار نبود، بلکه تفاوت فاحش ارزش «یک ریال» در نزد غنی و فقیر باعث می‌شد که 45500 تومان برای عده‌ای «تقریبا هیچ» و برای شماری «بالاخره یک کارهایی با آن می‌شود کرد» محسوب شود.این روزها، میزان یارانه پرداختی برای افراد فقیر و پایین دستی جامعه هم چیز خاصی محسوب نمی‌شود و لذا اگر حسن روحانی می‌خواست به همان دلیل روز نخست نسبت به حذف یارانه پرداختی رده بالایی‌های جامعه اقدام نماید، می‌بایست یارانه حذف شده را راهی جیب‌ها و سفره‌های دهک‌های پایین جامعه نماید. وقتی این کار صورت نگرفت، مردم متوجه شدند که دلیل مخالفت‌های روز اول هم چیز دیگری بوده و «دولت می‌خواهد کم و کسری‌هایش را هر جور شده جور کند» را علت اصلی حذف رده بالایی‌ها دانستند. به زبان دیگر، یکی از دلایلی که افراد رده پایین جامعه هم نسبت به حذف یارانه پرداختی به دهک‌های بالا موضع منفی اختیار کرده‌اند این است که به «آسیاب به نوبت» اعتقاد راسخ داشته و «نوبت شما هم می‌رسد» را جوابی قانع‌کننده برای گوشه و کنایه «شنیدم یارانه‌ات را قطع کرده‌اند!»می‌بینند. برای بیان دلیل اصلی دیگری که باعث شده مردم نسبت به حذف یارانه روی خوش نشان ندهند بگذارید از یک طنز کوتاه استفاده نماییم: می‌گویند بازرس مرغداری وارد شده و از صاحب مرغداری «شما به مرغ‌هایتان چه می‌دهید؟» را می‌پرسد. مرد در جواب می‌گوید که به مرغ‌ها نان خشک می‌دهد. بازرس عصبانی شده و «در این قحطی و نداری که مردم برای خودشان هم نان ندارند چطور جرات می‌کنید که به مرغ‌ها و جوجه‌ها نان خشک بدهید» را بر زبان می‌آورد. بار دیگر که بازرس راهی مزرعه شده و از صاحب مرغداری همان سوال اول را می‌پرسد، جواب «ما به مرغ و جوجه‌هایمان پوست هندوانه می‌دهیم» را دشت می‌کند. بازرس باز هم عصبانی شده و «در این قحطی و گرانی که مردم از خرید میوه ناتوان هستند شما چطور جرات می‌کنید به مرغ و جوجه‌هایتان پوست هندوانه بدهید» را بر زبان می‌آورد. هنگامی که بازرس برای سومین بار راهی مزرعه شده و همان سوال همیشگی را تکرار می‌کند، صاحب مرغداری « ما به مرغ و جوجه‌هایمان پول می‌دهیم تا هر چه خواستند بخرند و بخورند» را قید می‌کند! داستان بالا یک جورهایی حکایت زندگی ما ایرانی‌هاست، زیرا اگر قرار بود اولویت‌های زندگی مردم به درستی شناسایی شده و بودجه‌های سالانه بنابر نیاز مردم تخصیص یابد، کمتر کسی از حذف یارانه گله‌مند می‌شد و «خودم بهتر خرجش می‌کردم» می‌گفت. درست است که
مردم را پرداخت یارانه احمدی نژادی گلایه‌هایی دارند اما در مورد فعالیت‌های حسن روحانی شاید «حتی آن یک ذره انصاف احمدی نژاد را هم ندارد» را بر زبان می‌آورند!