روزنامه آفتاب یزد
1398/07/22
جادوی یک مسخره باز!
نوید ایران بهار - زمانی که به تماشای تئاتر «میسی سی پی نشسته میمیرد» به کارگردانی همایون غنیزاده نشستم، متوجه شدم با هنرمندی روبرو هستیم که به راحتی مرزهای از پیش تعیین شده را میشکند و وارد دنیایی پر از اعجاب و چیزهای از پیش تعیین نشده میشود؛ طبیعی است که تماشاگر نیز در این تجربه شگفت انگیز همراه اوست.این روزها نام غنیزاده را به دلیل اکران اولین فیلم سینماییاش «مسخره باز» میشنویم، اثری کاملا متفاوت با آنچه تا امروز در سینمای ایران شاهد بودهایم؛ فیلمیکه نقطه ضعف و قوت آن در دو مساله مشترک تشریح شده است؛ زمانی نامعلوم در مکانی نامعلوم! گرچه خود غنیزاده معتقد است که فیلماش زمان دارد؛ مانند روز و شب، یا مکان دارد مانند آرایشگاه، اما بعضیها این پاسخ را
قانع کننده نمیدانند و اصرار دارند که این مکان و زمان کافی نیست؛ حال میبایست از منظری دیگر به این موضوع بنگریم چراکه به نظر نگارنده این فیلم ساختارهای محدود کننده و خشک را میشکند و در آزادی کامل شروع به حرکت در زمانها و مکانها میکند؛ حتی نگاه شخص کارگردان هم نسبت به موضوع زمان و مکان فیلماش کمی
بی انصافی است؛ این فیلم دارای زمانها و مکانهاست
و در یک زمان و مکان نمیگنجد؛ مسخره باز به یک زمان خاص تعلق ندارد و در طول زمانها و مکانها در حرکت است؛ نوع پوشش بازیگران زمانی را نشان میدهد که با زمان ساخته شدن فیلمهای سینمایی معروف که شخصیت دانش (با بازی صابر ابر) دائما در تلویزیون کوچکاش آنها را تماشا میکند کاملا متفاوت است؛ جالب است که حتی در ابزار آرایشگاه یا به اصرار کاظم خان (با بازی درخشان علی نصیریان) «سلمونی» این تفاوت دیده میشود جایی از ماشین اصلاح دستی قدیمیو جایی دیگر از ماشین اصلاح جدید و برقی استفاده میشود. اطلاع از جغرافیایِ محل آرایشگاه برای درک موقعیت کافی نیست؛مکان در فیلم به مناسبت اتفاقات تغییر میکند؛گرچه لوکیشن تصویر برداری ثابت است و کل ماجرا در آرایشگاه میگذرد اما یک زمان آرایشگاه تبدیل به قتلگاه میشود و زمانی دیگر اتاق بازجویی؛ گویی میتوان در آن سلمونی کوچک شاهد ماجراهایی متنوع از جهان باشیم؛ جهانی متنوع که پذیرای همه نوع اتفاقات است، اتفاقاتی از جنسِ اجتماعی، سیاسی و حتی هنری چراکه بازسازی بعضی از فیلمهای مطرح تاریخ سینما در آن فضای کوچک آرایشگاه اتفاق میافتد! کمد و چاه در آرایشگاه نقش دروازهای به دنیای بیرون دارند. جسدها، موهای کوتاه شده و هرآنچه که باید از دید سرهنگ کیانی (با بازی رضا کیانیان) از طریق چاه به بیرون منتقل میشوند و شخصیت عاشقِ هنرپیشگی به واسطه پناه بردن به درون کمد کوچک و تاریک، خود را میان تخیلات و رویاهایش غرق میکند و از جهان واقعیاش فاصله زیادی میگیرد. در تفسیر و نقد اولین ساخته سینمایی غنیزاده شاید بتوان گفت جراتی شایسته در فیلم نهفته است؛ جراتی که شاید کمتر کارگردانی حتی تصور آن را در خیال خود بپروراند چه برسد به آنکه با قدمهای استوار و تصمیمیقاطع در آفرینش چنین اثر فوقالعادهای اقدامیانجام دهد. غنیزاده با پشت سر گذاشتن سنتها و ساختارهای پیشین، نقشی جدی در ایجاد و خلق اثری ماندگار ایفا کرد، اثری که بعدها میتواند به فیلمسازان جوان و حتی پیشکسوت، جرات عبور از ساختارهای جا افتاده و تکراری را بدهد.
سایر اخبار این روزنامه
از پلاک ماشین محو کنها تا مغز خالی کنها!
چتر امنیتی در ازای پترودلار
با تمسک به سیدالشهداء(ع) در مقابل آمریکا کوتاه نمیآییم
۷ میلیون حقوق میگیرم
بررسی دلایل ورود دولتهای اروپا به پرونده عملیات «چشمه صلح» در گفتوگوی سفیر اسبق ایران در نروژ با آفتابیزد
آقای شریعتمداری! اجازه دهید کنارهم زندگی کنیم
2هزار روز اصرار بر اشتباه
بررسی ابعاد مختلف میانجیگری عمران خان در مسئله ی آمریکا و عربستان در گفتوگوی آفتاب یزد با جعفر قنادباشی:
پاکستان نگرانتر از همه
باید تلاش کنیم مردم را با نهاد وکالت آشناتر کنیم
جادوی یک مسخره باز!
یارانه خواه!؟
درباره شغلهای عجیب وغریب
جادوی یک مسخره باز!
لزوم رفع کاستیهای آموزشی
آزادی یا دموکراسی!