لزوم رفع کاستی‌های آموزشی

لیلا زلفی گل‪-‬ دوران مدرسه با دختری همکلاس بودم که خانواده ای پرجمعیت با شرایط مالی بسیار نامساعد داشت. دختر با استعدادی که بیشتر از همه دروس، عاشق زبان انگلیسی بود. مدام کلمات را برای خودش تکرار می‌کرد و هر دفعه چندتایی کلمه جدید به زور از زیر زبان معلم بیرون می‌کشید و یادداشت می‌کرد و دفعه بعد با جملاتی جدید که با همان چند واژه ساخته بود سر کلاس حاضر می‌شد و آن‌ها را برای معلم می‌خواند و هر بار هم تشویق می‌شد. او نه توان رفتن به آموزشگاه‌های خصوصی را داشت و نه حتی به طور قطع جرات فکر کردن به آن؛ چرا که همین مدرسه آمدن با اما و اگر را هم، موهبتی از طرف خانواده می‌دانست.
سال‌ها از او خبر نداشتم تا اینکه شنیدم مشغول به کار شده آن هم تدریس زبان انگلیسی. همکلاسی من از معدود
دانش آموزانی بود که با آن نگاه حداقلی مسئولان ذیربط و توجه نکردن به اهمیت و کاربرد درس زبان مگر برای کنکور، توانست با همان سیستم فشل، دنبال علاقه خودش برود و راهش را
انتخاب کند.


وقتی در خبرها خواندم که پنجاه و هفت نماینده مجلس طرح یک فوریتی رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور را به هیات‌رئیسه مجلس ارسال کرده اند خیلی تعجب نکردم و چه بسا باید منتظر یک چنین اتفاقی می‌بودیم که روزی آموزش زبان در مدارس، کاری بی هدف و بی نتیجه قلمداد شود. کدام یک از ما یادش رفته که ساعات درس زبان برای ما چیزی بود شبیه زنگ تفریح و همان مقدار گرامر و جملات ناکارآمدی که یاد می‌گرفتیم صرفا بابت درصدی بود که درکنکور لازم داشتیم.
شش هفت سال آموزش زبان برای ما در حد جمله «کن یو اسپیک اینگیلیش» باقی ماند و درعوض تا مغزمان جا داشت پر شد از فرمول‌های پیچیده ریاضی و فیزیک. انگلیسی هیچوقت کاربردی آموزش داده نشد چرا که همیشه آموزشگاه‌هایی بودند که به مدد جیب پدر مادرها، جور کسری و ناکارآمدی آموزش در مدارس را بکشند.
قرار بود به موجب این طرح ارائه شده در مجلس، آموزش زبان‌ انگلیسی از برنامه مدارس حذف و اختیاری اعلام شده و دانش‌آموزان برای یادگیری به آموزشگاه‌های آزاد مراجعه کنند. نمایندگان مجلس با ارائه این طرح، ظاهرا فراموش کرده بودند که ایران فقط تهران و چند شهر بزرگ نیست. تکلیف آن تعداد از دانش آموزان مناطق محروم که فقط زمان انتخابات، نام و یادشان سرلوحه شعار عدالت پروری همین نمایندگان محترم است با این حجم ازبی عدالتی آموزشی چه می‌شود؟ در همین سیستان و بلوچستان محروم چیزی حدود 582 هزار دانش آموز داریم که تنها امید نیم بند خیلی از آن‌ها به آینده، همین کلاس‌های مدرسه است. نماینده‌های ما فی الواقع اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را که به موجب آن دولت‌ موظف‌ است‌ وسایل‌ آموزش‌ و پرورش‌ رایگان‌ را برای‌ همه‌ ملت‌ تا پایان‌ دوره‌ متوسطه‌ فراهم‌ سازد و وسایل‌ تحصیلات‌ عالی‌ را تا سر حد خودکفائی‌ کشور به‌طور رایگان‌ گسترش‌ دهد، پاک ندید گرفته اند.
هر چند که این موضوع روز گذشته تکذیب شد و آموزش زبان انگلیسی همچنان در مدارس دایر خواهد بود اما این موضوع را فراموش نکنیم که آموزش کاربردی در حوزه زبان انگلیسی باید صورت بگیرد و این موضوع باید جدی تر دنبال شود چرا که بر کسی پوشیده نیست که آموختن زبان انگلیسی امروزه یک ضرورت است؛ زبانی که خواه ناخواه زبان ارتباط بسیاری از دولت‌ها است. کاش نمایندگان
به جای لاکچری کردن فضای آموزش و پرورش کشور و فاصله اندازی بیشتر بین دارا و ندار، درصدد رفع کاستی‌های نظام آموزشی باشند و به جای پاک کردن اصل مساله، از هر راه و فرمولی به حل بهینه مسائل مشغول باشند. کاش به آن حجم از دانش آموزی فکر کنند که قرار است در آینده نه چندان دور سکاندار این مملکت باشند و تنها امید آن‌ها همین نظام آموزشی رایگان است.