برای سیستان و بلوچستان بولدوزر بفرستید نه آب معدنی

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یادمان می‌رود که آمده‌ایم برای تهیه گزارش از سیل اخیر در بلوچستان، از بس فقر و محرومیت به رخ مان کشیده می‌شود! یادمان می‌رود قدم در سرزمینی سیل زده گذاشته‌ایم از بس جاده ندارند، آب لوله کشی ندارند، مدرسه و درمانگاه ندارند! یادمان می‌رود از خسارات سیل بپرسیم از بس طرح بی مطالعه، ناتمام و انجام نشده سر راه‌مان سبز می‌شود و یادمان می‌رود بلوچستان دچار سیلابی مخرب شده است از بس زخم دیگر محرومیت‌های تاریخی این منطقه تازه و آزاردهنده است.
درخشان:
>از ملت ایران سپاسگزاریم!
درخشان را سال‌ها است می‌شناسیم، از همان زمانی که پیگیر بحث خشکسالی مناطق باهوکلات بود. اصلا با خودِ او بود که منطقه دشتیاری و پتانسیل‌های تمام ناشدنی این خطه از سرزمین جمهوری اسلامی ایران را از نزدیک دیدیم و شناختیم. درخشان را یکی از دلسوزترین‌ها می‌دانیم که بی هیچ چشمداشتی به عمران و آبادانی یکی از فقیرترین و محروم‌ترین مناطقی مشغول است که به قول او اگر «رویاهایی که دارد به حقیقت بپیوندد» دشتیاری و باهوکلات، «مرکز اشتغال ایران» نام خواهد گرفت.


می گوید در سیل اخیر، ملت عزیز ایران، گردشگرانی که در منطقه بودند و همه مسئولان بلند پایه لشگری و کشوری، کمک کردند و اجازه ندادند مردم مصیبت زده بلوچستان فراموش شوند اما حرف و حدیث بلوچستان سیل نیست! محرومیت است، محرومیتی که ریشه در تاریخی پُر و پیمان دارد.
قرار ما با درخشان مصاحبه نیست، گپ وگفتی است در حوزه سیل اخیر که شاید، اگرهای فراوانی رعایت شده بود، هیچ خسارتی بر جای نمی‌گذاشت یا اگر هم قرار بود خسارتی وارد آید اندک بود و قابل جبران و اما حرف‌های او ریشه‌ای‌تر از این بحث‌ها است.
این فعال اقتصادی ـ کشاورزی منطقه چابهار معتقد است؛ سیلاب‌های بلوچستان که همیشگی است اگر به شرایط منطقه آشنا باشیم خواهیم دید که نمی‌تواند خطرناک و بینان افکن باشد و حال اگر به دنبال پاسخی برای خسارت‌های سیلاب‌های اخیر هستید باید شما را به سال‌های 52-50 بازگردانم، از همان روزهایی که زمزمه‌های احداث «سد پیشین» در منطقه شنیده شد.
او می‌گوید: جمعیت قبل‌ترها، چندین برابر این روزها بود اما خشکسالی و فرسایش خاک و همین سیلاب‌های گاه و بیگاه، مردمان این مناطق را نه در منطقه که در جهان پراکنده ساخت و حالا شما می‌توانید رد و نشان بلوچ را تا آفریقا و کشورهای عرب منطقه دنبال کنید. او می‌گوید: هنوز مدت زمان بسیاری نگذشته از زمانی که این منطقه، صادرکننده محصولات کشاورزی گرمسیری به اقصی نقاط جهان بود و اما از بس ندیدند و نشنیدند ـ که ریشه در گذشته تا حال دارد ـ کوچ اسم رمز همه مردمان این منطقه شد و آنان را یا راهی سند و پنجاب کرد یا سرزمین‌های بکر آفریقا و کشورهای عرب منطقه!
درخشان می‌گوید: سد پیشین بالاخره در سال 72 و در دوران ریاست جمهوری مرحوم‌هاشمی رفسنجانی به بهره برداری رسید اما 26 سال گذشت و اهداف اولیه سد هم برآورده نشد. سدی که قرار بود تامین کننده آب شُرب و اهداف اقتصادی منطقه باشد در همان مرحله سد باقی ماند و این روزها نه تنها تامین کننده نیست که آسیب زننده شده است!
وی ادامه می‌دهد علاوه بر سد پیشی دو سد دیگر نیز ساخته شد یکی «زیردان» (افتتاح 1390 و در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد) و دیگری «کهیر» که آنها نیز ناتمام اجرا شدند تا جایی که به حوضچه‌های بزرگ تبخیر آب تبدیل شدند و حتی نتوانستند کنترل‌کننده سیلاب‌های منطقه‌ای و فصلی باشند. این گفت‌وگو در حالی ادامه پیدا می‌کند که درخشان معتقد است وزارت نیرو اگر به هشدارها توجهی نشان داده بود و یا حتی پیش بینی‌های هواشناسی را مدنظر قرار داده بود با خالی کردن بخش‌هایی از آب ذخیره شده در این سه سد به ویژه سد پیشین و زیردان، حداقل تا 70 درصد از آسیب‌های سیلاب‌های اخیر را کاهش می‌داد اما چه می‌توان کرد و چه می‌شود گفت که گویی این وزارتخانه حرف‌ها و پیش‌بینی‌های آن یکی سازمان را قبول ندارد!
درخشان با تاکید بر این موضوع که خاک منطقه بلوچستان یکی از مرغوب‌ترین و بی‌نظیرترین خاک‌های موجود است و وجود آب و اقلیم اقیانوسی که بر منطقه حکمفرما است چنین تصویری را ترسیم می‌کند که با اندکی درایت و رسیدگی و نجات بخشی منطقه از محرومیت می‌توان این دشت بزرگ به طول 400 و عرض 100 کیلومتر را به بهشت محصولات مناطق گرمسیری تبدیل کرد که توان دارد اشتغال ایجاد کند و ثروت بیافریند.
او ادامه داد: رسیدن به واقعیت‌های شیرینی که برای مردمان این منطقه آرزو شده است چندان سخت نیست. باید استانداردسازی در منطقه رعایت شود، باید زیرساخت‌ها تامین و تعمیر شوند، باید عزمی جزم قدم در میدان گذارد و باید باور کنیم و بدانیم و در نظر داشته باشیم که اقلیم بلوچستان با اقلیم تمام کشور تفاوت دارد، اقلیم اقیانوس هند است و این یعنی تمام طرح‌ها و پیش بینی‌ها باید بر اساس اقلیم اقیانوس هند باشد نه مطابق با دیگر مناطق گرمسیری.
درخشان با ذکر این مسئله که 15-35 حداقل و حداکثر دما در این منطقه است و فاصله دمایی بین شب و روز بسیار کم است، می‌گوید: مردمان این منطقه با این اقلیم آشنا هستند، حتی در مورد سیل اخیر هشدار داده بودند اما وقتی گوشی برای شنیدن نباشد تا دو روز پس از وقوع سیل نیز هنوز در تردید و ابهام به سر می‌برند که چرا و چگونه!؟
درخشان می‌گوید: چرا نباید از تهدیدها فرصت بسازیم؟ چرا نباید سیل اخیر را به برکتی مستمر برای این منطقه تبدیل کنیم؟! چرا نباید به جای پتو و آب معدنی و کمپوت و کنسرو، لودر و بولدوزر به منطقه اعزام نکنیم؟! چرا وقتی می‌توانیم با احداث چند دریاچه مصنوعی بزرگ این منطقه را به بهشت سرمایه گذاری اقتصاد کشاورزی تبدیل کنیم، دست دست می‌کنیم؟ چرا به روش‌های سنتی یعنی همان هوتک سازی‌ها روی خوش نشان نمی‌دهیم. هوتک قرن‌ها است نجات بخش بلوچستان است، ما چرا به همان شیوه، آب‌های سرگردان منطقه که همیشگی است و پر تکرار است را کنترل، مهار و مدیریت نکنیم. مگر نه این که مشکل آب در تمام ایران بیداد می‌کند حالا که منطقه‌ای دچار فراوانی آب است چرا با تامین زیرساخت‌ها این بخش را نجات نمی‌دهیم؟!
درخشان در پایان می‌گوید: ما قدردان مردم خوب و عزیز ایران زمین هستیم اما برای ما آب معدنی و پتو و کنسرو نفرستید برای‌مان لودر و بولدوزر بفرستید تا ریشه فقر و محرومیت را بخشکانیم. مردمان این منطقه راه و رسم زندگی کردن را به خوبی آموخته اند، از هیچ به همه چیز رسیدن و در فقر به سختی تلاش کردن را خوب بلد شده‌اند ترسی از سیلاب هم ندارند اما زیرساخت‌ها تا درست نشود هر دو سال یک بار ما شاهد همین ماجرا خواهیم بود.
او می‌گوید: وقتی می‌گوییم برای ما لودر و بولدوزر بفرسید حتماً اهل درد می‌دانند که ما تشنه تولید و اشتغال آفرینی هستیم اما وقتی زیرساخت نداریم باید در یک دور باطل هر دو سال یک بار شاهد سیلابی ویرانگر باشیم که زندگی ما را با خود به دریا می‌ریزد من تعجب می‌کنم از آن مسئولی که می‌گوید به تاسیسات آبرسانی منطقه آسیبی وارد نیامده! یعنی وی نمی‌داند اساساً چیزی به نام سیستم آبرسانی در منطقه وجود ندارد الا همان روش‌های سنتی ـ سقایی و استفاده گسترده از هوتک‌ها؟!
>هیچ کس از سیل ننالید!
حرف‌های درخشان که تمام می‌شود رو در رویی با مردم به یادمان می‌آید که عجیب بود ما از سیلاب و خرابی‌های سیل می‌پرسیدیم اما آن‌ها از فقر و محرومیتی تاریخی و دور و دراز می‌گفتند! به واقع هیچ کس از سیل با من حرف نزد هرچه بود، هرچه گفته شد و هرچه دیده شد فقر بود و به راستی ما در بلوچستان دنبال رد و نشان سیل می‌گشتیم اما همه فقر نشان‌مان دادند، محرومیت، نادیده انگاری! درخشان راست می‌گوید: برای مردمان سیلاب زده بلوچستان، پتو و آب معدنی نفرستید. برای آن‌ها لودر و بولدوزر بفرستید و کمک کنید زخم‌های پینه بسته را التیام دهند، بلوچستان باید از فقر و محرومیت نجات داده شود زیرا مردمان منطقه از سیلاب ترسی ندارند. آن‌ها از ادامه‌دار شدن محرومیت‌ها نگران هستند؛ از عادت کردن به فقر!