روزنامه آرمان ملی
1399/01/16
نظم جهانی با قرنطينه تازهای مواجه میشود
مهمترين پيامدهاي جهاني بحران کرونا چه بود؟ آيا در دوران پساکرونايي معادلات جهاني با تغييرات محسوسي مواجه خواهد بود؟مهمترين پيامدهاي جهاني بحران کرونا اين بود که بسياري از کشورهاي توسعهيافته که از نظر ثروت، صنعت و توسعه پيشرفت زيادي کرده بودند و با خوش باوري به آينده نگاه ميکردند و خود را از بسياري از آسيبها مصون ميدانستند با اين بيماري متوجه شدند که در خوش باوري بسر ميبردند و شرايط ديگر مانند گذشته نيست. در شرايط کنوني همه مردم جهان بايد براي مصون ماندن از ويروس کرونا در خانه بمانند. مهم نيست که اين خانه در کدام کشور جهان است و به همان شکل که مردم بنگلادش بايد در خانه بمانند مردم سوئيس نيز در چنين وضعيتي قرار گرفتهاند. به همين دليل امروز ما با پديدهاي به نام «انسان قرنطينهاي» در سراسر کره زمين مواجه هستيم. نکته ديگر اينکه کشورهايي که تا ديروز گمان ميکردند از نظر بهداشتي و علمي در مرحله قابل قبولي قرار دارند به يک باره با شيوع ويروس کرونا غافلگير شدند. اين وضعيت درباره ايران نيز وجود داشت و ايران نيز نسبت به اين بيماري غافلگير شد. در ابتدا انتقاداتي نسبت به برخي پنهان کاريها نسبت به اين بيماري در کشور صورت گرفت اما واقعيت اين بود که سيستم بهداشت کشور نسبت به اين بيماري شناخت کافي نداشت و به همين دليل با دست زدن به بدن بيمار تلاش ميکردند وي را مانند ديگر بيماريهاي ويروسي مداوا کنند. به همين دليل خيلي زود بخشهايي از کادردرماني کشور به اين بيماري مبتلا شدند. اين وضعيت تقريبا در اغلب کشورهاي جهان وجود داشت. برخي از رهبران سياسي کشورها با علم به وجود چنين بيماري با پوزخند نسبت به اين بيماري واکنش نشان ميدادند. برخي نيز از اينکه رقيب سياسي و اقتصادي آنها با اين بيماري با چالش و بحران مواجه شده احساس شادماني و خشنودي ميکردند. اين بدترين واکنشي است که يک کشور نسبت به بيماري و مرگ مردم کشور رقيب خود ميتوانست انجام دهد که متاسفانه برخي اين واکنش را از خود بروز دادند. نکته ديگر احساس همبستگي جهاني نسبت به يک مصيبت عمومي است که ميتواند تلنگري به برخي از سياستمداران باشد که ملتهاي جهان بايد نسبت به يک مصيبت جمعي يک واکنش دفاعي جمعي انجام بدهند. مساله مهم درباره بحران کرونا اين است که نبايد به مردم تنها اخبار منفي و نگرانکننده داد. اين ويروس در بدن هشتاددرصد افرادي که به آن مبتلا ميشود پس از مدتي از بين ميرود. در نتيجه نبايد ابتلا به بيماري کرونا را با مرگ برابر دانست.
برخي از متفکران يکي از پيامدهاي دوران پساکرونا را تقويت ناسيوناليسم در بين کشورهاي جهان ارزيابي ميکنند. آيا بحران کرونا سبب تقويت ناسيوناليسم در بين کشورهاي مختلف جهان خواهد شد؟
اگر ناسيوناليسم را بهصورت منفي در نظر بگيريم ممکن است برخي از مردم جهان از اينکه مردم کشورهاي ديگر که مبتلا به اين بيماري هستند و قصد دارند به کشور آنها سفر کنند ناراحت و نگران باشند. اين نگراني طبيعي است و ممکن است در بين مردم هر کشوري به وجود بيايد. با اين وجود بنده شرايطي را مشاهده نميکنم که بحران کرونا از نظر سياسي سبب تقويت ناسيوناليسم در کشورهاي جهان شده باشد. مردم از نظر رواني نسبت به اين بيماري واکنشهاي معناداري نشان دادهاند. بهعنوان مثال هنگامي که در قرنطينه بودند از پنجرههاي خانههاي خود بهصورت دسته جمعي آواز خواندهاند و با هم احساس هم دردي کردهاند. از سوي ديگر شوخيهايي نيز با اين بيماري صورت گرفته مانند حرکات موزون کادردرماني در بيمارستانها که بيشتر ناشي از خستگي و فشار عصبي مداواي بيماران کرونايي بوده است. به هر حال اين بيماري در ابتدا ناشناخته بود و در شرايط کنوني نيز به يک پديده جهاني تبديل شده و اغلب جوامع بشري با آن دست به گريبان هستند. با اين وجود بنده شرايطي را مشاهده نميکنم که بحران کرونا از نظر سياسي ناسيوناليسم را در بين کشورهاي جهان تقويت کرده باشد.
آيا کرونا در روند جهاني شدن اخلال ايجاد کرده است؟ آيا با بحران کرونا همچنان آمريکا ميتواند خود را در محور روند جهاني شدن بداند؟
در مرحله نخست بايد اين مساله را مشخص کرد که روند جهاني شدن لزوما به معناي رهبري آمريکا بر آن نيست و کساني که چنين برداشتي دارند صحيح نيست. با گسترش تکنولوژيهاي ارتباطي مردم جهان بيش از گذشته به همديگر نزديک شدهاند و به همين دليل رفتارها و ديدگاههاي مردم جهان بهدليل مشارکت در روند جهاني شدن به هم نزديک شده است. تا چند سال پيش کسي گمان نميکرد گوشي تلفن همراه تا به اين اندازه کارآيي داشته باشد که بتواند ارتباط انسان با دنياي پيرامون خود را تا اين اندازه گسترش بدهد و سبب مراودات فرهنگي و اجتماعي در جهان شود. با پيشرفت تکنولوژي و علمي شدن رويکرد زندگي مردم جهان اقتضائات جديدي به وجود آمده که جهاني شدن ناميده ميشود. بهعنوان مثال امروز در کشور ما نانواها از کسي پول نقدي دريافت نميکنند و مشتريان بايد با کارت بانکي خريد کنند. اين در حالي است که در گذشته کسي فکر نميکرد حتي براي خريد نان نيز بايد از کارت بانکي استفاده کرد. بدون شک نوع خريد نان در ايران فرمي جهاني پيدا کرده است که نتيجه جهاني شدن و رشد علم و تکنولوژي بوده است. نکته مهم اين است که نبايد روند جهاني شدن را سياسي کرد. برخي کشورها ممکن است خود را ناظم و رهبر جهان قلمداد کنند، اما با واقعيتهاي امروز همخواني ندارد. جهان مدرن نيازي به ناظم ندارد. شايد آمريکا گمان کند که قدرت اول جهان است، اما چين بهعنوان کشور قدرتمند از نظر علمي، صنعتي و اقتصادي خود را بروز و ظهور داده است و در برخي زمينهها از آمريکا نيز عبور کرده است. اين وضعيت درباره روسيه بهعنوان کشوري که از نظر جغرافيايي بزرگترين کشور جهان به شمار ميرود و منابع طبيعي عظيمي در اختيار دارد نيز صادق است. روسيه پس از فروپاشي اتحاديه جماهير شوروري با آن حکومت کمونيستي داراي حکومتي معقولتر شد و در شرايط کنوني پتانسيل اين را دارد که دوباره به يک ابرقدرت جهاني تبديل شود. هند نيز در چنين مسيري قرار گرفته و روزبهروز در زمينههاي مختلف پيشرفت ميکند. در نتيجه در شرايطي که قدرتهاي جديد در عرصه بينالمللي بروز و ظهور ميکنند حالت تک فرماندهي جهاني توسط آمريکا از بين ميرود. هنگامي که حالت تک فرماندهي آمريکا زير سوال رفت کشورهاي اروپايي که همواره با رويکردهاي آمريکا در عرصه جهاني همراهي ميکردند استقلال بيشتري پيدا ميکنند و ميتوانند خود را در قالب اتحاديه بزرگ اروپا نشان دهند. در چنين شرايطي کشورهاي خاورميانه که از نظر ثروت طبيعي از جمله کشورهاي ممتاز جهان به شمار ميروند، بايد به فکر اتحاد باشند و مانند اتحاديه اروپا به يک قطب بزرگ اقتصادي و توليدي در جهان تبديل شوند و با جنگ افروزي و پافشاري بر تخاصمات چنين اتفاقي رخ نخواهد داد. به همين دليل کشورهاي خاورميانه بايد اختلافات خود را کنار بگذارند و تلاش کنند بهصورت واحد در عرصه جهاني نقشآفريني کنند.
با شيوع گسترده کرونا در کشورهاي جهان فرضيه جنگ بيولوژيک روزبهروز در تحليل نظريهپردازان شکل پررنگتري به خود گرفت. آيا جنگ بيولوژيک دليل اصلي شيوع گسترده ويروس کرونا در جهان بود؟
نميتوان همه مسائل پيچيده را صرفا با تئوري توطئه تحليل کرد. بسياري از پديدهها را بايد بدون توجه به چنين نگرشي و براساس واقعبيني تحليل و تفسير کرد. اين سخن بنده به اين معنا نيست که در جهان توطئه وجود ندارد و بلکه معتقدم توطئه يک امر تاکتيکي است. توطئه زماني مصداق پيدا ميکند که يک کشور و يا گروهي در يک موقعيت خاص بخواهد يک اقدامي را برعليه يک کشور و يا گروه ديگر انجام بدهد. برخي افراد گمان ميکنند همه اتفاقات رخ داده در ماههاي گذشته براساس يک توطئه از پيش تعيين شده است و برخي قدرتهاي جهاني براي قرنها برنامهريزي کردهاند که عليه ملتهاي ديگر جهان اقدامات خرابکارانه انجام دهند اما اين نگاه چندان پايه و اساس همهجانبهاي ندارد. جنگ بيولوژيک نه تنها از نظر اخلاقي ضد بشري است، بلکه از نظر علمي نيز يک رويکرد غيرانساني و مذموم است. جنگ بيولوژيک بيشتر مربوط به دوران عقبماندگي بشر است که تا قبل از جنگ جهاني اول نيز به آن فکر ميشد. بهعنوان مثال در آمريکا يک استاد دانشگاه با رويکردي جنايتکارانه ميکروب «سياه زخم» را در پاکتهاي نامه قرار داد و براي برخي افراد فرستاد. بدون شک چنين اقداماتي مانند جنون و جنايت است. نکته ديگر اينکه جنگ بيولوژيک همواره حالتي بومرنگي داشته و اين خطر براي کشوري که آغازکننده آن بوده وجود دارد که به خود آن کشور بازگردد. بنده چنين رويکردي را در جوامع توسعه يافته که از نظر علمي پيشرفت کردهاند کمتر مشاهده ميکنم. کساني به چنين شيوهها و روشهاي متوسل ميشوند که در موضع ضعف و زبوني قرار دارند و به همين دليل تلاش ميکنند با چنين رويکردهايي ضعف خود را جبران کنند. از سوي ديگر اتهام وارد کردن و تبليغ عليه ديگران بيش از اينکه مبتني بر واقعيت باشد مبتني بر خصومت است. با در نظر گرفتن همه جوانب دشوار ميتوان گفت جنگ بيولوژيک علت همهگيري باشد.
هنگامي که بحران کرونا در اروپا شيوع پيدا کرد انتقادات زيادي نسبت به اتحاديه اروپا مطرح شد و حتي برخي از کاربران اينترنتي در کشورهايي مانند ايتاليا و اسپانيا که آسيب بيشتري ديده بودند بهصورت نمادين پرچم اتحاديه اروپا را پايين کشيدند. آيا بحران کرونا ماهيت اتحاديه اروپا پس از خروج انگليس از اين اتحاديه را تهديد ميکند؟
واقعيت اين است که کشورهاي اروپايي در مقابل کرونا غافلگير شدند. بسياري از رهبران سياسي کشورهاي اروپايي تا زماني که خطر کرونا را بهصورت جدي لمس نکردند اين بحران را جدي نگرفتند و اقدامات سريع و پيشگيرانه انجام ندادند. در ابتدا کادر درماني در بيمارستانهاي کشورهايي مانند ايتاليا با مبتلايان به کرونا مانند بيماران عفوني ديگر رفتار ميکردند. با اين وجود با مرگ ناگهاني تعداد زيادي از مردم ايتاليا يک احساس تنهايي به مردم اين کشور دست داد و به همين دليل برخي بهصورت نمادين پرچم اتحاديه اروپا را پايين کشيدند. در شرايط کنوني که مردم ايتاليا مشاهده ميکنند ديگر کشورهاي اروپايي از جمله فرانسه و اسپانيا نيز به اين وضعيت دچار هستند تا حدود زيادي اين حالت تنهايي از بين رفته است. اين در حالي است که کمکهاي بشردوستانه نيز به اين کشورها صورت گرفته و روز به روز وحدت مردم اروپا براي مقابله با اين ويروس افزايش پيدا ميکند. در نتيجه چنين اقداماتي بهصورت گذرا است و نميتواند در آينده اتحاديه اروپا خدشه ايجاد کند. به هر حال ايتاليا به همراه فرانسه و آلمان از جمله بنيانگذران اوليه اتحاديه اروپا هستند و به همين دليل شکلگيري رويکرد جداييطلبانه در اين کشور بسيار بعيد بهنظر ميرسد. نکته ديگر اينکه اين بيماري بيشتر در مناطق ثروتمند ايتاليا مانند لمباردي و ميلان شيوع پيدا کرده است. مردم ايتاليا شايد در ابتداي شيوع اين ويروس در کشورشان در وضعيت مناسب روحي و رواني قرار نداشتند، اما به مرور زمان و با مشاهده وضعيت ديگر کشورهاي اروپايي از حالت انزوا و احساس تنهايي خارج شدند و در شرايط کنوني خود را با ديگر مردم کشورهاي اروپا همدرد ميبينند.
سایر اخبار این روزنامه
پاك كردن صورت مساله به بهانه نوشدن!
دستورات روحانی به هشت عضو کابینه درباره کرونا
جهش تولید تغییر محسوس در زندگی مردم ایجاد کند
نظم جهانی با قرنطينه تازهای مواجه میشود
فرارهاي زنجيرهاي از زندانهاي کشور!
کرونا و رفتار خاص برخی از مسئولان
باید و نبایدهای مجلس یازدهم
تقابل یاتعامل بین حقوق و آزادیهای مردم و اعمال حاکمیت
کرونا و درس چگونه زیستن
رسوايي«شكار» اطلاعات٤٢ ميليون كاربر ايراني تلگرام
یک بام و دو هوای طرح فاصلهگذاری اجتماعی
مجلس مجازی درگير عدم آشنايی به اينترنت
شاید کرونا کار اجنه باشد
نکاتی درباره ممنوعیت انتشار مطبوعات