روزنامه آرمان ملی
1399/02/23
پیشتازی بایدن در نظرسنجیها دلیل شکست ترامپ نیست
هر کدام از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري آمريکا در حال حاضر در چه وضعيتي قرار دارند و جمهوريخواهان و دموکراتها در چه شرايطي خود را آماده رقابتهاي انتخاباتي ميکنند؟وضعيت انتخابات آمريکا به گونهاي است که هنوز نميتوان ارزيابي دقيقي از احتمال پيروزي کانديداها داشت و مولفههاي متعددي تا ماه نوامبر ميتواند در تعيين شخص پيروز تأثيرگذار باشد. در کمپين جمهوريخواهان که تکليف مشخص است و آقاي دونالد ترامپ بهعنوان رئيسجمهور مستقر و همچنين کسي که توانسته تعداد آراي لازم براي کانديداتوري در حزب جمهوريخواه را کسب کند، اکنون بهعنوان نامزد نهايي اين حزب مطرح است. در حزب دموکرات شرايط کمي متفاوت است. هرچند همه کانديداها بجز آقاي بايدن کنار رفتهاند و معاون اول دولت باراک اوباما تنها کانديداي باقي مانده در ميدان است، او هنوز نتوانسته حداقل آراي لازم براي کانديداتوري نهايي در حزب دموکرات را کسب کند. براي معرفي شدن بهعنوان نامزد نهايي حزب دموکرات نياز به 1991 دليگيت است، اما آقاي بايدن در حال حاضر حدود 1600 دليگيت کسب کرده و به همين دليل لازم است تا انتخابات درون حزبي دموکراتها ادامه پيدا کند. زماني که بايدن بتواند حداقل دليگيتهاي لازم را کسب کند، آنگاه ميتوان او را رسماً نامزد نهايي دموکراتها دانست. اکنون کرونا بر فضاي انتخابات مقدماتي در آمريکا سايه افکنده و برخي ايالات برگزاري اين انتخابات را به تعويق انداخته يا لغو کردند. اين موضوع ترديدهايي را ايجاد کرده که آيا دموکراتها اساسا ميتوانند فردي را بهعنوان نامزد نهايي معرفي کنند يا خير.
براساس نظرسنجيهاي موجود کدام يک از کانديداها از شانس بيشتري براي پيروزي برخوردار است؟
براساس نظرسنجيهاي عمومي و در سطح ملي که تا امروز نتايج آن منتشر شده است، جو بايدن پيشتاز بوده و وضعيت بهتري نسبت به دونالد ترامپ دارد؛ بهخصوص در برخي ايالتهاي کليدي که تکليفشان از پيش مشخص نيست و کسي نميداند آنها از دموکراتها حمايت ميکنند يا جمهوريخواهان، بايدن آراي بيشتري دارد. از جمله اين ايالتها ميتوان به فلوريدا، پنسيلوانيا، کاروليناي جنوبي و اوهايو اشاره کرد. با اين وجود بايد تأکيد کرد که صرف پيشتازي در نظرسنجيها تضمين کننده پيروزي جو بايدن در انتخابات نيست، بهخصوص پس از اتفاقات زمان انتخابات سال 2016 که همه نظرسنجيها هيلاري کلينتون را بهعنوان پيروز معرفي ميکردند و در نهايت دونالد ترامپ بر کرسي رياست جمهوري نشست، اعتماد به اين نظرسنجيها کاهش يافته است. بايد صبر کرد و ديد آيا نظرسنجيها واقعا بيانگر آراي افکار عمومي در آمريکا است يا مسائلي وجود دارد که نظرسنجيها از توجه به آن غافل هستند.
در ماههاي آتي چه عواملي ميتواند در تعيين برنده انتخابات تأثيرگذار باشد؟
عوامل موثر بسيار زياد هستند و بايد تأکيد کرد که انتخابات آمريکا انتخاباتي با پيچيدگيها و چالشهاي بسيار است که آن را به انتخاباتي غيرقابل پيشبيني تبديل ميکند. بهخصوص هرچه به زمان برگزاري انتخابات نزديک ميشويم، وقوع اتفاقات غيرمنتظره ميتواند تأثيرگذارتر باشد تا جايي که خود آمريکاييها از اصطلاحOctober surprise استفاده ميکنند. به آن معني که يک ماه پيش از برگزاري انتخابات اگر اتفاق غيرمنتظرهاي رخ دهد و به نوعي سورپرايز باشد، ميتواند روند انتخابات را تغيير دهد. اين روزها اصليترين موضوع، بحث کرونا است؛ اينکه مديريت مقابله با اين پاندمي چگونه خواهد بود؟ آيا طي ماههاي آينده روند تصاعدي ابتلا و مرگ بر اثر بيماري کوويد 19 ادامه خواهد داشت؟ اقتصاد آمريکا چه شرايطي را پشت سر ميگذارد و آيا فعاليتهاي اقتصادي از سر گرفته ميشود؟ اينها موضوعاتي است که ميتواند تأثيرگذار باشد و به هر حال دونالد ترامپ، بهعنوان رئيسجمهور و مسئول اداره کشور بايد پاسخگوي اشتباهات و خطاهاي احتمالي باشد. به همين دليل ميتوان گفت وضعيت براي رئيسجمهور مستقر بسيار دشوار است و حزب اپوزيسيون يعني دموکراتها ميتوانند خود را در موضع مطالبهگري و پاسخگو کردن دولت عمل کرده و آراي مردم را به سوي خود جلب کنند. با اين حال باز هم بايد تأکيد کنم که مسأله کرونا نيز نميتواند تضمين کننده پيروزي دموکراتها در انتخابات و قطعي بودن شکست جمهوريخواهان باشد. بخشي از اين ماجرا، به کمپين دموکراتها بازميگردد که تا چهاندازه ميتواند مثبت عمل کند و اميد را به رأي دهندههاي آمريکايي بازگرداند. بسيار مهم است که مردم قانع شوند براي کنار زدن رئيسجمهور مستقر پاي صندوقهاي رأي بيايند و بپذيرند که در اوج يک بحران ملي تغييري جدي در سطوح عالي مديريتي ايجاد شود.
عملکرد دولت آمريکا در موضوع مقابله با شيوع ويروس کرونا بسيار بحث برانگيز بوده و حتي باراک اوباما نيز با يک سنتشکني عجيب، به شدت به ترامپ حمله کرد. به عقيده شما نقشآفريني شخص باراک اوباما تا چهاندازه ميتواند در روزهاي آينده موثر باشد؟
باراک اوباما شخصيتي بسيار با نفوذ در بين بخشي از جامعه آمريکاست. او ميتواند موج ايجاد کند و باعث تقويت همبستگي شود؛ چراکه جريانهاي ليبرال دموکرات در آمريکا روي شخص باراک اوباما اجماع دارند، اما اين موضوع ميتواند مانند شمشير دو لبه عمل کند و به ضرر دموکراتها نيز تمام شود؛ زيرا نقش سازنده اوباما تنها در کمپين دموکراتها و بخشي از رأي دهندگان مردد ميتواند قابل احصا باشد. نگاه محافظهکاران و جمهوريخواهان به رئيسجمهور سابق تا حدود زيادي متفاوت است. آنها اوباما را بهعنوان فردي بر هم زننده نظم موجود و داراي تمايلات سوسياليستي ميشناسند. همين موضوع ميتواند باعث بسيج نيروها حول محور ترامپ شود. يعني همانطور که اوباما ميتواند اتحادي ميان راست ميانه و چپ ميانه ايجاد و اين جريانها را براي مقابله با ترامپ مصممتر کند، به همان اندازه نيز ميتواند محافظهکاران و راستهاي افراطي را تحريک کرده تا به پاي صندوقهاي رأي بيايند و از دونالد ترامپ حمايت کنند. خيلي از رأي دهندگان آمريکايي از ترس اينکه آمريکا دوباره به سمت رفتارهاي سوسياليستي يا شبه سوسياليستي از نوع برني سندرز حرکت نکند، ممکن است از ترامپ حمايت کنند تا رئيسجمهوري جمهوريخواه بر سر کار باقي بماند. بنابراين بايد گفت ورود آشکار باراک اوباما يا هر رئيسجمهور دموکرات ديگر نظير کلينتون ميتواند تقويت کننده پايگاه رأي بايدن باشد. چه بسا که چنين حمايتهاي آشکاري مخرب باشد و شرايط دموکراتها را تضعيف کند.
شما از ترس مردم آمريکا از سوسياليسم سخن گفتيد. در حالي که در پي شيوع ويروس کرونا نياز به تقويت سيستم بهداشت و درمان و همچنين حمايت بيشتر دولت از نهادهاي مدني و مردم عادي بيشتر احساس شد. با اين وجود هنوز فکر ميکنيد سوسياليسم براي مردم ترسناک باشد؟
معتقدم در بين دموکراتها و نيروهاي راست ميانه تمايلات شبهسوسياليستي افزايش يافته به طوري که سناتور دموکرات کريس مورفي گفته است که در ميانه شيوع يک بيماري همهگير که حدود 80 هزار آمريکايي را کشته است، يک رئيسجمهور عادي بايد سعي کند بيمههاي درماني را گسترش دهد، اما دونالد ترامپ در حال حاضر تلاش ميکند درست در ميانه همهگيري، 20 ميليون مورد از بيمههاي درماني را لغو کند. اما در بين محافظهکاران وضعيت متفاوت است. به اعتقاد طيف وسيعي از اين افراد، وخامت اوضاع و ناکارآمدي فعلي ايالات متحده ماحصل بيتدبيري، بيخردي يا حتي خيانت افرادي مثل باراک اوباما است. يعني مسئوليتها و مشکلات را متوجه دولتهاي قبلي ميدانند و معتقدند اگر دولتهاي قبلي به وظايف خود درست عمل ميکردند و اصول واقعي نظام سرمايه داري را به اجرا ميگذاشتند، آمريکا امروز به اين وضعيت دچار نميشد. ضمن اينکه در مورد موضوع بهداشت و درمان که به آن اشاره کرديد، اين گروه معتقد نيستند راهکارهاي شبه سوسياليستي و طرحهايي نظير آنچه سندرز و دوستانش مطرح ميکنند ميتواند موثر باشد. بلکه فکر ميکنند اين نوع طرحها در آينده ميتواند بحران را وخيم تر کرده و مشکلات بيشتري را ايجاد کند. بنابراين با اطمينان نميتوان گفت که شيوع بيماري کرونا مردم آمريکا به ويژه محافظهکاران را با طرحهاي شبه سوسياليستي آشتي ميدهد.
مديريت کرونا در دولت دموکرات بايد چه تفاوتي با مديريت فعلي دولت ترامپ داشته باشد؟
ترامپ مباحث مربوط به محيط زيست، تغييرات اقليمي و موضوعاتي از جمله بيماريهاي همه گير را دستکم گرفت و نگاه اقتصاد و توليد محور را دنبال کرد و هر آنچه به اين نگاه آسيب ميزد يا پيشرفت در آن را کند ميکرد را کنار گذاشت. مثلا دفتري را که مسئول رصد بيماريهاي واگيردار در شوراي امنيت ملي بود منحل کرد يا دفتري را که در ووهان چين به همين منظور بود را بست. اگر دموکراتها بر سر کار بودند الزاما مسائل اقتصادي در اولويت نبود بلکه مسائل محيط زيستي و بشري در اولويت شان بود و حتما بودجه قابل توجهي را به اين بخش اختصاص ميدادند. معتقدم اگر دموکراتها اکنون بر سر کار بودند احتمالا شاهد اين واکنش کند و ضعيف از سوي دولت آمريکا به شيوع اين ويروس و همهگيري آن نبوديم. دموکراتها اکنون تلاش دارند کميته تحقيقي راهاندازي کنند که پس از رکود ويروس، مديريت بحران کرونا در دولت ترامپ را بررسي کنند. احتمالا دولت ترامپ در اين بررسيها در مظان سهلانگاري قرار ميگيرد. مشکلات فعلي آمريکا چندان ارتباطي به شيوع ويروس کرونا ندارد. مردم آمريکا در اغلب دورانها از سلامت کافي برخوردار نبودند و نميتوانند معيشت خود را براي يک ماه شده مديريت کنند از اين رو در شرايط فعلي مشکلات انباشته شده براي چندين دهه خود را نشان ميدهد.
در سياست خارجي نيز اختلافنظرهايي جدي ميان دو حزب وجود دارد. هرچند دو حزب متفقا از تمديد تحريم تسليحاتي حمايت کردند، اما شاهد بوديم که اعتراضات زيادي نسبت به عملکرد ترامپ در برجام صورت گرفت. اساسا موضوعات خارجي و به ويژه موضوع ايران تا چهاندازه ميتواند بر نتايج انتخابات آمريکا اثرگذار باشد؟
در خصوص تحريم تسليحاتي و حمايت دموکراتها از اين موضوع بايد گفت که ادله دموکراتهاي حامي اين مسأله، هم سو و هم راستا با جمهوريخواهان نبودند. برخي از آنها نظير خانم ايلهان عمر، اصولا معتقد به تجارت سلاح نيستند و با هرگونه تجارت اسلحه مخالفت ميکنند و براي آنها اين موضوع تنها شامل جمهوري اسلامي ايران نميشود. آنها قويا معتقدند بايد فروش سلاح به طور کامل متوقف شود؛ هم در مورد ايران، هم در مورد عربستان و هم در مورد ديگر کشورها. بنابراين اگر شاهد نوعي همپوشاني بين ديدگاه دموکراتها و جمهوريخواهان هستيم، به آن معني نيست که بخواهند با جمهوري اسلامي ايران مخالفت کنند يا حامي سياست فشار حداکثري باشند، بلکه با نگاههاي مختلف بر روي يک موضوع خاص رفتار يکساني را نشان دادند. مورد ديگري که وجود دارد اين است که اساسا موضوع سياست خارجي خيلي براي رأي دهندگان آمريکايي در اولويت نيست مگر اينکه آن موضوع ارتباط مستقيمي با وضعيت معيشتي و امنيت شهروندان آمريکايي داشته باشد. موضوعاتي نظير برنامه جامع اقدام مشترک و اينکه آيا ايران به توافق هستهاي پايبند بوده يا خير، مستقلا نميتواند تغييري در نگاه رأي دهندگان آمريکايي ايجاد کند. اين موضوع تنها در شرايطي براي شهروندان مهم خواهد بود که خروج آمريکا از برجام، تمديد تحريم تسليحاتي يا بازگشت احتمالي تحريمهاي سازمان ملل منجر به اين شود که ايران از پيمان منع گسترش جنگافزارهاي هستهاي معروف به NPT خارج شود و شهروندان آمريکايي احساس کنند که کشورشان در آستانه يک جنگ بزرگ در خاورميانه قرار گرفته است. آن زمان است که ميتوان گفت وضعيت براي دونالد ترامپ چندان مناسب نخواهد بود. با در نظر گرفتن نکتهاي که گفته شد، ميتوان دريافت که چرا مقامات آمريکايي به رغم همه لفاظيهايي که در خصوص ايران ميکنند، نميخواهند وارد يک جنگ با ايران شوند. آنها دائما در تلاش هستند تا به جامعه آمريکا القا کنند که رئيسجمهور متبوعشان قصد جنگ با ايران را ندارد و نميخواهد سربازان آمريکايي را درگير جنگي ديگر در خاورميانه کند. مقامات دولت آمريکا ميخواهند بگويند سياستهاي کنوني دولت ايالات متحده براي جلوگيري از جنگ است نه آغاز جنگ. اگر شهروندان آمريکايي قانع شوند که سياست فشار حداکثري دونالد ترامپ جلوي آغاز جنگ را گرفته، آنگاه اين يک پوئن مثبت در کارنامه رئيسجمهور مستقر خواهد بود. فکر ميکنم تا حدودي ترامپ در ارائه تصويري ضد جنگ از خود موفق بوده است. هم در مورد ايران هم در مورد سوريه و هم در مورد افغانستان، توانسته مردم را قانع کند که دنبال جنگ نيست و اقدامات راديکالش در قبال برخي کشورها، با هدف جلوگيري از جنگ است. از اين جهت فکر ميکنم اگر در ماههاي آينده اتفاق خاصي نظير ترور سردار سليماني يا حمله موشکي ايران به عينالاسد رخ ندهد و فضا اينگونه باقي بماند، موضوع ايران تأثير ويژهاي روي انتخابات آمريکا نخواهد داشت.
سایر اخبار این روزنامه
کرونا کامیابی ملی میآورد؟
حادثه تلخ كنارك ؛ باز هم خطا
بازگشایی مساجد با وجود ۸ استان پرخطر
کَک قدرت بهجان اصلاحطلبان افتاده است
تغيير در نحوه انتخاب حقوقدانان شوراي نگهبان
پیشتازی بایدن در نظرسنجیها دلیل شکست ترامپ نیست
زمان اعلام نتیجه شکایت از صداوسیما
پرايد رحماني را زير گرفت
آمارهای حوادث آبان در ابهام ؛ وزیر کشور حامی پیدا کرد
آیا ناو کنارک مقصر حادثه دریایی بود؟
زلزله، هلهله درون زمین است اَبرماه باعث زلزله تهران شد
اصلاحطلبان و فرصت بازیابی سرمایه اجتماعی
آقای رحمانی! این افشاگری نیست
لزوم همکاری اولیای مدرسه و خانه برای بازگشایی مدارس
چند نکته مهم درباره بورس