تخريب دولت برنامه تندروها براي انتخابات١٤٠٠

آرمان ملي: انتخابات 2 اسفند 98 در حالي جريان اصولگرا را به‌عنوان فاتح بهارستان به جامعه معرفي کرد که چهره‌هاي جريان اصلاحات و برخي از نفرات اردوگاه راست، به دليل ردصلاحيت‌ها فرصت حضور در اين انتخابات به عنوان کانديدا را نداشتند. چنين شرايطي سبب شد جريان اصولگرا به‌ويژه حلقه نزديکان احمدي‌نژاد موسوم به پايداريچي‌ها به دليل پيروزي بي‌دردسر تصور کنند توان حضور در پاستور را هم دارند. از اين رو بعد از حضور در بهارستان مشي غيرتعاملي با پاستورنشينان را در دستورکار قرار دادند و دلواپسان با اتهام‌زني‌هاي نادرست براي اميدوارکردن جامعه به اصلاح‌طلبان تلاش کرده و مي‌کنند. اردوگاه راست سرخوش از فتح بهارستان، در حالي خود را کليددار پاستور مي‌داند، که شنيده‌ها حکايت از آن دارد که در درون اين جريان اختلافات بالا گرفته و نوعي جنگ درون‌جرياني شکل گرفته است. براي نمونه، بعد از سخنان کدخدايي با مضمون، «عدم شرکت اشخاص رد صلاحيت و پرهيز از ثبت‌نام مجدد»، باعث شد که اصولگرايان از خواب خوش پاستور بيدار شوند. از طرفي سخنان فتاح مردي که از سمت برخي طيف‌ها جايگزين احمدي‌نژاد معرفي مي‌شود، به عنوان تسويه‌حساب سياسي قلمداد شد اما وجود اختلاف عميق در اردوگاه راست را هويدا کرد.
ردپاي تندروها در تخريب دولت
بعد از اين اظهارنظرها اصولگرايان به ظاهر تصميم گرفتند که اتوبوس خود در مسير متوقف کنند و نفراتي را از آن پياده کنند؛ رفتاري که به ظاهر به مذاق طيف‌هاي راديکال در اين جريان خوش نيامده، و اين موضوع راه اصولگرايان براي رسيدن به پاستور ناهموار کرده است. اين جريان در دو انتخابات رياست‌جمهوري، يک انتخابات مجلس شوراي اسلامي و يک انتخابات شوراهاي شهر و روستاي اخير بازي را باخته است و انگيزه‌اي قوي براي بازگشت به قدرت دارد. انگيزه قوي اما کافي نيست و مولفه‌هاي ديگري نيز در دستيابي آنها به اين هدف موثر است. طيف تندرو اين جريان از همين رو سعي مي‌کند که ضعف خود را با پررنگ‌تر کردن ضعف رقيب لاپوشاني کند. براي همين هم، تنور تخريب و بالا نگه داشتن سطح توقعات اقتصادي از دولت را گرم نگه داشته تا شايد راي‌هاي روحاني به سبد آنان ريخته شود. براي اين جريان توفيق کشور و دولت منتخب ملت اهميتي ندارد که اگر مي‌داشت به‌راحتي در برابر ماشين دولت مانع‌تراشي نمي‌کردند. از همين رو در جهت واکاوي حال روز اردوگاه راست و نقش‌آفريني تندروها در اين جريان با ناصر ايماني فعال سياسي اصولگرا «آرمان ملي» به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه مي‌خوانيد.
برخي عقيده دارند طيف پايداري‌ها و افراد موسوم به جريان احمدي‌نژاد مي‌خواهند مستقل از جريان اصولگرايي کانديدا شوند يا اين طيف شانسي براي پيروزي دارد؟


صحبت از کانديداهاي انتخابات 1400 کاري بي‌فايده است. هيچ کانديدايي براي هيچ جريان سياسي مشخص نشده و نخواهد شد چون زمان زيادي به انتخابات مانده است. ولي امروز همه اين صحبت‌ها گمانه‌زني است و برخي براي بزرگنمايي خود يا رفقاي هم‌حزبي خود اين موضوع را مطرح مي‌کنند. برخي براي رد گم کردن چنين مي‌کنند انواع و اقسام حرکت‌ها وجود دارد ولي هيچ يک کاري واقعي براي انتخابات 1400 نيست.
وجود طيف‌هاي تندرو در اردوگاه راست موجب مطرح شدن مسائلي است، آيا اين طيف‌ها در قامت اپوزيسيون انتخابات 1400 را تحت‌الشعاع قرار خواهند داد؟
ابتدا بايد اين سوال را مطرح کرد که در چه شرايطي جريان‌هاي تندرو با هر ديدگاه سياسي مي‌توانند بر مسند بنشينند. وقتي که مردم از وضعيت موجود تا حدودي نا اميد شده و دلـسـرد باشند. وقتي مردم مي‌بينند کانديداهايي روال گذشته را با تغييراتي ادامه مي‌دهند دلزدگي پيدا مي‌کنند چون حس مي‌شود همان اتفاقات رخ خواهد داد در چنين فضاهايي نااميدي و مشکلات آرام‌آرام ايجاد مي‌شود و تندروها در چنين فضايي با شعارهايي مردم‌فريبانه و پوپوليستي افکار عمومي جامعه را در اختيار مي‌گيرند و خود را مطرح مي‌کنند حتي مي‌توانند از همين مسير در برخي از بزنگاه‌ها پيروز ميدان انتخابات باشند، آنچه درباره آن حرف مي‌زنيم فقط مربوط به ايران نيست و در همه جاي دنيا همين‌طور است در کشورهايي که مي‌بينيد کانديداي راديکال برنده انتخابات است معمولا چنين فضايي ايجاد شده است امروز فضاي کشور ما مستعد اين وضعيت است. کساني حرف‌هايي دهن‌پرکن مي‌زنند، اين امکان وجود دارد جريان‌هاي تندرو وارد انتخابات شوند و حتي پيروز ميدان باشند اين يک واقعيت است و وظيفه همه افرادي است که خواهان اداره کشور در وضعيتي مطلوب هستند اين خواهد بود تا فضا را به‌گونه‌اي مديريت کنند که جريان‌هاي تندرو نتوانند زمام امور کشور را به دست بگيرند.
برخي بر اين باور هستند که بعد از اظهارنظر سخنگوي شوراي نگهبان جريان اصولگرا با چالش روبه‌رو شده است اين تحليل‌ها را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
آنچه آقاي کدخدايي گفته است قاعدتا تبصره‌اي دارد ولو اينکه اين احتمال کم باشد. اين امکان وجود دارد که برخي از افراد تاييدصلاحيت‌شده امروز ردصلاحيت شوند عکس اين ماجرا نيز مي‌تواند صادق باشد. نمي‌توان با قاطعيت گفت کسي که 8 سال پيش ردصلاحيت شده امروز هم ردصلاحيت خواهد شد. شايد شوراي نگهبان بخواهد برخي را تاييدصلاحيت کند حتي اگر امکان اين مساله کم باشد اما عقلا محال نيست. تمام جريان‌هاي سياسي به‌طور مفهومي اين را مي‌دانند که افراد ردصلاحيت‌شده امکان تاييد ضعيف‌تري در 1400 دارند. هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرايان درصدد اين نيستند که کانديداي ردصلاحيت‌شده معرفي کنند. من بعيد مي‌دانم جريان اصلاح‌طلب و اصولگرا بخواهند چنين کاري انجام بدهند، زيرا اين حرکت شرط‌بندي روي اسب بازنده است. مگر اينکه اهداف ديگري در جريان باشد. مثلا يک جريان سياسي براي اينکه تعداد زيادي کانديدا معرفي‌کند و از کساني که ردصلاحيت شده‌اند افرادي را به ميدان بياورد تا از اين حرکت بهره‌برداري سياسي کند. اين مساله امکان دارد. ولي هيچ‌يک از جريان‌هاي سياسي چنين کاري نمي‌کنند.