ایران و نتیجه انتخابات آمریکا

در عالم سياست دو حوزه مرتبط باهم وجود دارد که يکي در حوزه راهبردي است يا استراتژيک و ديگري در حوزه تاکتيکي يا سياستي است. واقعيت اين است که انتخابات ايران و آمريکا شايد از لحاظ راهبردي و استراتژيک اثر متقابلي برهم نداشته باشند ولي نتيجه اين انتخابات چه در ايران چه درآمريکا آثار تاکتيکي بر دو کشور دارد. اتفاقا کساني که فرق اين دو را نمي‌بينند، معمولا تحليل‌هاي نااميدکننده‌اي براي سياست خارجي کشور دارند. اگر دولت ترامپ را با دولت اوباما مقايسه کنيم، مي‌توانيم بهتر نتيجه‌گيري کنيم. زماني که اوباما سر کار بود، بيشترين پيام‌هاي تنش‌زدايانه از طرف دولت آمريکا به دولت ايران داده شد ولي زماني که ترامپ آمد، بالاترين پيام‌هاي تهديدآميز داده شد و حتي بين ايران و آمريکا خون هم ريخته شد يعني دست ترامپ به خون شهيد سپهبد سليماني‌ آغشته شد و همين مناسبات ايران و آمريکا را پيچيده‌تر کرد. ما نمي‌توانيم بين تحولاتي که در قبال آمريکاي زمان اوباما شکل گرفت با تحولات زمان ترامپ، فرق قائل نشويم. اوباما ضمن اينکه تحريم‌هاي آمريکا هم به صورت راهبردي ادامه پيدا کرد ولي برجام که امضا شد، ايران تنها کشوري بود که پرونده‌اش ذيل فصل هفتم منشور رفت ولي با چند حکم جدي درآمد. هرچند برجام يک توافق بدون نقص هم نبود و در همان امضاي برجام در گفت‌وگوي ويژه خبري مهمان بودم و به مواد 11 تا 13 قطعنامه 2231 که پاشنه آشيل برجام هست، اشاره کردم ولي نمي‌توانيم اين را هم ناديده بگيريم که با برجام از 1248 نوع تحريم عليه ايران 915 نوع تحريم آن برداشته شد و ايران توانست بالغ بر 200 ميليارد دلار مبادلات اقتصادي و تجاري انجام دهد و قراردادهاي مختلفي شکل گرفت. البته اتفاقي که افتاد اين بود که ترامپ برجام را برهم زد اما دولت ايران هم از شرايط پسابرجام استفاده مناسب نکرد و خيلي خوشبينانه فرصت‌هايي را از دست داد ولي همين حالا کساني که بين دولت ترامپ و دولت اوباما تفاوتي قائل نيستند و نمي‌خواهند تفاوتي هم بين دولت جو بايدن و دونالد ترامپ و بين جمهوريخواهان و دموکرات‌ها قائل شوند، تحليل مأيوسانه‌اي است. به شخصه معتقدم اگر جو بايدن روي کار آيد، اتاق امني که بازيگران ضدايراني کنار اتاق ترامپ و رياست‌جمهوري آمريکا ايجاد کرده‌اند، تا حد زيادي برهم مي‌ريزد و به هر حال دموکرات‌ها مجبور هستند که وارد سياست تنش‌زدايي با ايران شوند. هرچند اين شرايط به‌راحتي شرايط دوران اوباما نيست چون هم ترامپ و هم تيم ضدايراني اطرافش يک مثلث نومحافظه کار ضدايران، صهيونيست‌ها و مرتجعين هستند، سعي کرده‌اند يکسري خطوط گسل راهبردي يا يکسري زخم‌هاي راهبردي و عميق را در اين مناسبات ايجاد کنند که حتي اگر دولت ترامپ هم کنار رود، دو طرف و دولت‌هاي بعدي به‌راحتي نتواند اين زخم‌ها را ببندند که بزرگ‌ترين آن خون شهيد سليماني بود که ريخته شد و خيلي اوضاع را پيچيده‌تر کرد.
ادامه صفحه 2