روزنامه همدلی
1396/03/10
بوی تند سوم تیر میآید؟
احسان اقبال سعید- پیروزی شگفتانگیز حسن روحانی وقتی با پیروزی تمامعیار در شورای شهر تهران همراه شد اصلاحطلبان را در شرایط مشابه پیروزیهای چشمگیر ابتدای دهه 80 قرار داد. اما نکته ظریفی که کمتر به آن پرداخته شده این است که آغاز شکست و پراکندگی جریان اصلاحات و سربرآوردن نواصولگرایان در غالب آبادگران هم دقیقا پس از همان پیروزیهای شگفتانگیز آغاز شد. پس از پیروزی غیرمنتظره و بزرگ محمد خاتمی در دوم خرداد 76 بدنه جوان و دانشگاهی و طبقه متوسط بالیده در سالبهای پس از جنگ حمایت کمنظیری از اصلاحطلبان که در آن روزها دوم خردادیها نامیده میشدند به عمل آورد. طیف حامیان جریان اصلاحطلب در آن روزها بسیار متنوع بود و خواستها و مطالبات متنوع و بعضا عجیبی را درون خود جا داده بود. پیروزی مطلق در انتخابات مجلس ششم و شورای اول و انتخاب مجدد خاتمی با رایی بالاتر از سال 76 در سال 80 همه تلاش بدنه اجتماعی برای کمک به حرکت پروژه یا پروسه اصلاحات به سمت هدف بودند. اما آغاز سقوط و شکست برای جریان اصلاحات دقیقا از همین نقطه آغاز شد. در آن سالها دولت و مجلس یا گرفتار ستیز بیحاصل و نابرابر با رقیب و نهادهای تحت اختیارش شده بودند یا درگیر نزاعهای درونجریانی. در شورای شهر اول خودخواهیها و نزاعهای درونی تبدیل به یک کمدی غمبار و خستهکننده شده بود که از طرف بخش خبر نوظهور 30/20 هم پخش مستقیم میشد. مجلس ششم عملا در حوزههایی که بخشهایی از بدنه حامیان مطالبه داشتند با موانع سخت وغیرقابل عبور مواجه شده بودند. شکست پروژه اصلاحات دقیقا از این نقطه آغاز شد، این جریان در آن سالها میپنداشت هراتفاقی هم بیفتد مردم به رقیب اصولگرای آنان رای نخواهند داد و آنچه آنان بازگشت به عقب میخواندند رخ نمیدهد. اما بیتفاوتی حامیان خسته و مایوس شکستها را پیاپی رقم زد. ابتدا در انتخاباتی کمنظیر از نظر تایید صلاحیت گسترده در شورای دوم اصلاحطلبان شکست سختی خوردند و در یک مشارکت پایین کلانشهر تهران با امکانات کمنظیرش در اختیار آبادگران اصولگرا قرار گرفت و احمدینژاد کم نامونشان شهردار تهران شد تا اصلاحطلبان بدانند چک حمایت مردم از آنان سفید امضا نیست و گاه فرصتطلبی و قدرتطلبی را با بیتفاوتی و پراکندگی پاسخ میدهند. شکستهای مجلس هفتم و ریاست جمهوری در سال 84 نهادهای انتخابی را تماما در اختیار رقیب اصولگرا قرار داد و اصلاحطلبان را به حاشیه میدان سیاست راند. اما تجربه 8 ساله دولت احمدینژاد و خصوصا اتفاقات مهیب سال 88 و پیامدهای آن جریان اصلاحطلب را متحد و یکپارچه کرد تا جایکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 جریانی که روزگاری به خاتمی هم راضی نبود و عبور از او را مطرح میکرد با حرف خاتمی پشت حسن روحانی قرار گرفت. در انتخابات مجلس دهم هم علیرغم ردصلاحیتها فهرست امید توفیق بالایی یافت. اما به نظر میرسد پیروزیهای اخیر در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در کلانشهرها و خصوصا تهران بار دیگر ائتلاف اصلاحات و اعتدالیون را به سمت اشتباهات گذشته سوق داده است. جایی که گمان میکنند مردم تا ابد به آنان رای خواهند داد و سرمایه رئیس دولت اصلاحات تا ابد قابل خرج کردن است، پس با فراغ بال مطالبات بدنه اجتماعی را کنار پنجره نهادهاند و ظاهرا به امور دیگری مشغولیت دارند. از یکسو نواهایی پررنگ مبنی بر تغییر در ترکیب هیات رئیسه مجلس و کنار نهادن علی مطهری به گوش میرسد. جایی که احتمالا ائتلافی از پایداریها در قالب فراکسیون ولایی، مستقلین و برخی نمایندگان بیوزن و کمنامونشان فهرست امید که در میان قلت نیرو به علت رد صلاحیتها فرصتطلبانه از این نردبان بالا آمدهاند شکل خواهد گرفت و ظاهرا بخشهایی از دولت که حالا فارغ از دغدغه رای مردم گشتهاند هم نقش کاتالیزور را ایفا میکنند تا بدهبستانهایی با برخی اصولگرایان پرقدرت داشته باشند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد اولا بدنه اجتماعی مایوس خواهد شد چرا که مشاهده میکند عاقبت حضور و رای دادنش صعود اصولگرایان خواهد بود، همانگونه که ریاست آیتالله جنتی بر خبرگان پس از پیروزی فهرست امید چنین پیامی را داشت. و ثانیا بسیاری جوانان و فعالان سیاسی را متوجه خواهد کرد که ظاهرا بدهبستان سیاسی و برخی منافع ارجح بر آن چیزی است که در روزهای انتخابات برای آن جانفشانی کردند. در بحث شورای شهر تهران هم بحثهای ناخوشایندی مطرح شده است. اول از همه در مورد بستن لیست اصلاحطلبان حرف و حدیثها بسیار است. حرفهای امثال فاطمه دانشور مبنی بر درخواستهای نامتعارف مالی برای قرار گرفتن در لیست و هم اینطور حرفهایی در مورد اینکه فهرست مورد تایید کامل خاتمی و عارف نبوده است از نکات منفی بزرگ است. قبل از انتخابات اعضای لیست امید قول داده بودند هیچ سمت دیگری را قبول نکنند و به احترام رای مردم تهران فقط در شورا خدمت کنند، حالا اگر با تایید زمزمهها محسن هاشمی شهردار شود و چمران وارد شورا شود، چه پیامی به رایدهندگان فهرست امید مخابره میشود؟ آیا پیام جز عهدشکنی و قدرتطلبی و بدهبستانهای سیاسی و استفاده ابزاری از رای مردم است؟ اصولگرایان با تابلوی ابراهیم رئیسی 16 میلیون رای را یک کاسه کردند و برای اولین بار از سال 84 طعم اتحاد را چشیدند، اتحادی که به دلیل شکستهای مکرر در سالهای اخیر یقینا تا انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 98 و ریاست جمهوری 1400 ادامه خواهد داشت. اگر روند کار در میان اصلاحطلبان و حامیان دولت به همین گونه باشد احتمال انفعال و بیتفاوتی و پراکندگی بدنه اجتماعی بالا میرود و اصولگرایان متحد و منتظر در انتخابات مجلس آینده و ریاست جمهوری پساروحانی آماده تکرار سناریوی سال 84 هستند. آیا از کردار سیاسی این روزها بوی سوم تیر 84 میآید؟
سایر اخبار این روزنامه
در پی اعتراض جمعی از سپردهگذاران موسسات مالی کاسپین در گفت وگوی همدلی با کامران ندری « اقتصاددان» مطرح شد
اختلاف سازمان نظام پزشکی و خانواده کارگردان معروف بر سر علت فوت بازگشت «مرگ کیارستمی» به سر خط خبرها
نامه مهم سیدحسن خمینی به روحانی برکناری رئیس دانشگاه آزاد قانونی نیست
حمید تقویفر دولت دوازدهم؛ تقابل و تعامل نان و آزادی
چالش شورای سیاستگذاری اصلاحات
لزوم وزارت زنان بر آموزش و پرورش
مواضع تند علیه اعراب، شکاف آنها را به اجماع تبدیل میکند رویکرد جدید قطر؛ فرصتی برای دیپلماسی ایران
اقدامات مثبت دولت در جذب سرمایه گذاری تاثیر توسعه خوزستان بر توسعه کشور
رئیسی با به کار بردن عبارت مهندسی در انتخابات رسما از خطوط قرمز عبور کرد پایان نجابت؟!
روایت سخنگوی فراکسیون امید از علت مخالفت با نائب رئیسی مجلس مصائب یک دیدار برای مطهری
هشدار شدید اللحن رئیس قوه قضاییه: بساط «رفع حصر» را جمع نکنید، ما جمع میکنیم
رحمت یا زحمت؟!
شورای جدید وچند یادآوری
بوی تند سوم تیر میآید؟