ما می‌کاریم، بقیه برداشت می‌کنند!

باز هم داستان تلخ مهاجرت یک ورزشکار و سکوت مسئولان ورزش کشور در این مورد حساس و سرنوشت‌ساز. گویا قرار نیست نقطه پایانی به این ماجرای تلخ زده شود. باز هم حرف، حرف عدم توجه و رسیدگی است، اینکه مدال جهانی داشته باشید و در رده‌های مختلف سنی قهرمان جهان باشید، اما نتوانید راهی به تیم ملی کشورتان پیدا کنید، به طور حتم باعث دلسردی و سرخوردگی هر ورزشکاری می‌شود. آن وقت است که هر جوان جویای‌نامی به اولین چراغ سبز پاسخ مثبت می‌دهد.
همین چند سال قبل بود که آذربایجان، همسایه شمالی برای صید ورزشکاران بیرون مانده از تیم‌های ملی ایران تور پهن کرد و اتفاقاً موفق هم شد برخی از شانس‌های مدال ایران در المپیک و پارالمپیک را صید کند و دست ما خالی بماند تا فقط حسرت بخوریم. حالا هم گویا نوبت صربستان است که اقدام به این صید بدون هزینه کند. علی ارسلان، فرنگی‌کار جوان ایران به‌طور حتم آخرین ورزشکاری نخواهد بود که گرفتار این تور می‌شود پس باید چاره‌ای اندیشید.
شنیدن دلایل مهاجرت این کشتی‌گیر تلخ‌تر از خود مهاجرت اوست. میدان ندادن به او از سوی کادر فنی تیم ملی به‌رغم تمام موفقیت‌های چشمگیر این کشتی‌گیر جوان سرانجام کار را به جایی رساند که او تصمیم به مهاجرت بگیرد و به گفته اکثر کارشناسان کشتی این یعنی از دست رفتن فرصت کسب چند مدال در مسابقات قهرمانی جهان و المپیک‌های آینده، یعنی ما استعداد را پرورش داده‌ایم، اما، چون خودمان توانایی و برنامه استفاده از آن را نداشتیم و نتوانستیم محصولمان را برداشت کنیم، دیگران آن را برداشت خواهند کرد و شادی کسب مدال نیز نصیب آن‌ها خواهد شد.
ضربه این بی‌توجهی به استعداد‌های ورزش کشور البته فقط به عرصه ورزش خلاصه نمی‌شود و می‌تواند حتی بهره‌برداری‌های سیاسی نیز بر ضد نظام داشته باشد که متأسفانه ما از آن هم غافل هستیم. به خوبی می‌دانیم انگیزه اصلی مهاجرت ورزشکارانی نظیر ارسلان صرفاً ورزشی است و آن‌ها به دنبال میدانی برای دیده شدن و شرکت در مسابقات بین‌المللی هستند تا عمر ورزشی‌شان بیهوده هدر نرود، اما حتی اینگونه مسائل هم می‌تواند اسباب شیطنت معاندان نظام و کشور را فراهم کند و این ورزشکاران را به سمت و سویی سوق دهد که مطابق میل دشمنان ایران اسلامی است.
از قدیم گفته‌اند گره‌ای را که با دست باز می‌شود نباید به دندان کشید. گره مهاجرت ورزشکاران ایران هم نقل همین سخن است. گره‌ای که خیلی راحت و با توجه بیشتر، امکانات بیشتر و میدان دادن بیشتر به جوانان ورزشکار با دست باز می‌شود، اما، چون هیچ کدام از این کار‌ها انجام نمی‌شود این گره اینقدر کور می‌شود که دیگر حتی با دندان هم نمی‌توان آن را باز کرد. مهاجرت ورزشکاران اتفاق تلخی است. از دست رفتن سرمایه‌هایی است که برای پرورش آن‌ها هزینه شده، اما با سوءمدیریت از دست می‌روند و این اتفاقی است که باید جلوی تکرار آن گرفته شود که اگر گرفته نشد دیری نخواهد پایید که با مشکلات بزرگ‌تری مواجه خواهیم شد، مشکلاتی نظیر کمبود ورزشکار مدال‌آور، جوان و جویای نام.