لندن جانشین واشنگتن در منطقه می‌شود

سال‌هاست که امریکا برای مدیریت هوشمند منطقه بر غرب آسیا لنگ مانده است و اگر فشار و مطالبه صهیونیست‌ها برای نگه داشتن امریکا در منطقه نبود، شاید چند سال قبل از این منطقه تا حد زیادی خارج می‌شدند یا حضورشان را محدود می‌کردند. اسرائیلی‌ها به این دلیل که نمی‌توانند از انگلیسی‌ها انتظار حضور نظامی یا هژمونی نظامی اثرگذار داشته باشند، طوری که آماده حمایت از ماجراجویی‌های اسرائیلی باشند، خیلی به قدرت سخت انگلیسی‌ها اطمینان ندارند. آن‌ها البته در حوزه جنگ نرم و مسائل اطلاعاتی و امنیتی، خود را شاگرد و دست‌پرورده انگلیسی‌ها می‌دانند و هم‌اکنون نیز در هماهنگی کامل با انگلیسی‌ها، پروژه‌های بزرگی از جنگ روانی و سایبری و اطلاعاتی و امنیتی را با یکدیگر مدیریت می‌کنند. درواقع نقطه اصلی تکیه‌گاه صهیونیست‌ها گنجینه باارزش نفوذ انگلیسی در کشور‌های منطقه است و این آرشیو سرمایه تاریخی، شکست نفوذ یا سیطره آن‌ها بر کشور‌های عربی را برطرف می‌کند. آنچه برای صهیونیست‌ها در شرایط فعلی منطقه اولویت دارد و قادر خواهند بود از مزایای آن بهره حداکثری ببرند قدرت سخت امریکایی است که بدون آن، خود را در وضعیت افول شدید احساس می‌کنند. البته انگلیسی‌ها در حمایت‌های سخت، ولی از راه دور، چیزی برای صهیونیست‌ها کم نمی‌گذارند. در چنین شرایطی امریکا که اولویت‌های ژئواستراتژیک در مقابل چین و روسیه برای خود تعریف کرده و حتی اکنون نیز خود را بازنده معادلات جهانی می‌داند، باید تدابیر و برنامه‌ای مناسب مقتضیات اجرا کند. اگر از دو سال قبل در یک نمایش صهیونیستی، چیزی به‌نام «صلح ابراهیمی» را برای عادی‌سازی با چند کشور کوچک عربی راه‌اندازی کرد، بیشتر از آنکه این کشور‌ها بتوانند برای امنیت پایدار صهیونیستی کاری کنند، با نگاه چپاولگری صهیونیست‌ها روبه‌رو شده و خودشان بیش از صهیونیست‌ها از خاورمیانه و غرب آسیا بدون امریکا در هراس هستند؛ لذا تنها گزینه قابل اتکایی که امریکایی‌ها به رغم برخی نگاه‌های انحصارطلبی در مباحث اقتصادی و راهزنی مالی از کشور‌های عربی دارند، این است که بخش مهمی از پایداری هژمونیک غربی در منطقه به چالش کشیدن کشور‌های مستقل یا جبهه مقاومت را به انگلیس واگذار کنند، کشوری که البته عمدتاً بر حوزه‌های جنگ نرم متکی است. امریکایی‌ها، در این واگذاری نقش و سهم به انگلیسی‌ها، پرونده عراق، یمن، ایران و سوریه حتی شبه قاره را به انگلیسی‌ها واگذار کرده‌اند، ولی ناچارند برای اطمینان بخشی به صهیونیست‌ها، تعدادی از پایگاه‌های خود را در منطقه حفظ کنند و به امید گشایش‌هایی در موازنه قدرت منطقه باشند. یعنی انگلیسی‌ها پس از دهه ۷۰ میلادی قرن گذشته، گام‌های اولیه بازگشت پررنگ‌تر به منطقه را تجربه می‌کنند. آن‌ها اگرچه در برخی نقاط غرب آسیا و یا شبه جزیره عربی دارای پایگاه نظامی هستند، ولی نقش مؤثرتر خود را در بخش جنگ نرم، جنگ رسانه‌ای، جنگ اطلاعاتی و امنیتی متمرکز کرده‌اند، این یعنی باید در فاز جدید تحولات کلان منطقه‌ای، منتظر افزایش رخداد‌های تروریستی، تخریب، کودتا و دیگر اقدامات مرموزانه باشیم که در تخصص انگلیسی‌هاست. لشکر بزرگی از نفوذی‌ها و دست‌پرورده‌های انگلیس در کشور‌های مختلف فعال شده و شاهد رخداد‌های مرتبط با انگلیسی‌ها خواهیم بود. این جایگزینی انگلیس به جای امریکا، فرصت مناسبی است تا با پررنگ شدن سیاست‌ها و حضور و رفتار انگلیس در منطقه که تاریخی بزرگ از جنایت، غارت و استعمار ریشه‌دار را به یادگار گذاشته، ملت‌های منطقه، تاوان همه تاریخ ننگین انگلیس در کشور‌های منطقه را بستانند و حقوق ده‌ها سال استعمار انگلیس بر کشورهای‌شان را پس گیرند. این نقش اجاره‌ای انگلیس به جای امریکا، از وزن جنایات امریکا نیز نخواهد کاست.