بهمن بيگي، همچنان غريب و ناشناخته!

آرمان امروز- سيد محي الدين حسيني ارسنجاني: 11 ارديبهشت  سالروز درگذشت استاد محمد بهمن بيگي، بنيانگذار آموزش و پرورش عشايري و مديرکل تعليمات عشايري ايران در ايران است. در سال‌هاي آخر حيات پربارش و به‌ويژه در پس از رحلت غم انگيز او مطالب نسبتا فراواني به نگارش در آمده و در برنامه هاي نکوداشت او که همزمان با سالياد فقدان وي و هفته بزرگداشت مقام والاي معلمان بوده و هست تا حدود زيادي معرفي گرديده، اما به جرات مي‌توان گفت بهمن بيگي شهرت ادبي و نويسندگي‌اش هنوز به بزرگي و عظمت کارهاي خارق العاده‌اي که او درباره سواد آموزي عشاير که در اوج انزوا و غربت خويش در دهه‌هاي 20 تا 60 براي ايلات و طوايف عشايري انجام داده، نرسيده و آنچنان که بايد و شايد او به نسل امروز به‌درستي معرفي نگرديده است. از ديدگاه نگارنده که قريب به سه دهه پيش باوي و همسر بزرگوارشان (بي بي سکينه کياني) آشنا و در منزلشان رفت و آمد داشته يا در برنامه‌هاي فرهنگي، هنري، همايش‌ها و... با اين دو ديدار و گفت‌وگو داشته‌ام يکي از مهمترين جنبه‌هاي شخصيتي بهمن بيگي در برابر سواد آموزي و تعليمات عشاير ايران مغفول ماند و آن بُعد مغفول مانده قدرت و اعجاز قلم وي در نگارش متون زيبا و داستان‌هاي جذاب وي از زندگي ايلات و عشاير ايران زمين است. محمد بهمن بيگي را بايد به‌عنوان يکي از مفاخر ادبي و شعر ي ما در عصر و زمانه خود به حساب آورده و به نحوي آبرومندانه معرفي مي‌شد، اما آنقدرها که به تلاش وي براي با سواد کردن فرزندان برومند ايل پرداخته شده به شهرت و جديت وي درنويسندگي به سبک و سياقي ساده اما مردمي او پرداخته نشده است.
بهمن بيگي همان‌گونه که در کار تعليم و تربيت ايلات و عشاير روش‌مند،‌ جدي و کوشا بود در کار نگارش متون زيبا وجذاب، گيرا وخواندني نيز متبحر و استاد بود. نمونه داستانک‌ها و حکايات مندرج از بهمن بيگي در کتاب‌هاي تاليفي وي حکايت از سطح دانش و معلومات و دانش فزاينده او در زمينه شعر و ادب پارسي دارد چرا که بهمن بيگي در دوران عمر نسبتا طولاني و با برکت خويش با استادان و مشاهير داستان نويسي معاصر به‌ويژه با اعضاي کانون نويسندگان ايران و مفاخر ادبي و داستان نويسي معاصر همچون صادق هدايت و صادق چوبک، محمدعلي جمال زاده و جلال آل احمد، سيمين دانشور و سيمين بهبهاني، بزرگ علوي و محمد ابراهيم باستاني پاريزي، ابراهيم گلستان، سهراب سپهري، اخوان ثالث، نيمايوشيج، فروغ فرخ زاد، دکتر مهدي حميدي شيرازي، صمد بهرنگي، دکتر فروزانفر و....حشر و نشر، بحث و گفت‌وگو و رفاقت ديرينه داشته است. برخي از متون کوتاه ادبي محمد بهمن بيگي در نشريات دهه هاي 20 تا 70 چاپ و منتشر شده و پس از ان به جز محدودي از علاقه‌مندان و دوستداران وي که به چاپ زندگينامه و درج خاطرات و حکايت‌ها و معرفي کتاب‌هاي او در روزنامه‌هاي محلي و استاني اقدام نموده‌اند در ساير رسانه‌هاي مطرح و ملي به‌درستي ديده و معرفي نگرديده است. اغلب کتابها و نوشتارهاي بهمن بيگي در دوران بازنشستگي خود که بيشتر به ثبت تجربه‌ها و خاطره‌ها و نظريه‌هاي او در زندگي و کار با عشاير و آموزش و پرورش عشايري گذشته بود به سامان لازم رسيده و در قالب داستان‌هايي گيرا و خواندني در چند مجلد کتاب تهيه و تدوين و چاپ و منتشر شده است.
«عرف و عادت در عشاير فارس، بخاراي من ايل من، اگر قره‌ قاچ نبود، به اجاقت قسم و طلاي شهامت» از جمله اثار تاليفي و منتشر شده استاد محمد بهمن بيگي است که پس از چاپ به سرعت در بين مردم دست به دست شده و خيلي زود به چاپ‌هاي فراوان رسيده و به تعدادي از زبان‌هاي دنيا ترجمه گرديده‌اند. او بزرگمرد فرهنگ و انديشه و اديب با اصالت قوم غيرتمند عشاير، پدر تعليمات نوين عشايري، بنيانگذار مدارس و مراکز تعليم و تربيت عشايري ايران از جمله مدارس ابتدايي، مدارس شبانه روزي، هنرستان‌ها و دانشسراهاي عشايري در جاي جاي ايران بود.