رسانه مکمل دفاع نظامی است

یکی از مهم‌ترین پیامد‌های افزایش روزافزون دسترسی افراد به شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی انتشار بدون حد و مرز اخبار جعلی یا اطلاعات گمراه‌کننده در این فضا است، موضوعی که می‌تواند در بسیاری از موارد تأثیر شگرفی در تغییر تصمیمات افراد و حتی مسئولان به مسیر اشتباه داشته باشد. به منظور بررسی روش‌هایی که در خصوص گمراه کردن مردم و مسئولان در فضای مجازی استفاده می‌شود و نحوه مقابله با آن‌ها به سراغ یکی از اساتید سواد رسانه‌ای رفته ایم و در گفت وگوی «جوان» با سیدتقی کمالی پژوهشگر ارتباطات و حوزه رسانه‌ها و عضو هیئت مؤسس انجمن سواد رسانه‌ای ایران، این موضوعات را بررسی کرده ایم که در ادامه ارائه می‌شود. با توجه به نقش رسانه در زندگی افراد، روشی که دشمنان برای نفوذ از این طریق در ذهن مردم دارند، چیست و تهدید‌هایی را که در این زمینه وجود دارد، چه می‌دانید؟
نکته خیلی مهمی که در فضای رسانه‌ای دنیا وجود دارد، این است که یکسری مداخلات از طریق رهبران فکری یا برخی مهندسان فرهنگی و اجتماعی در این اکوسیستم وجود دارد که مکمل آن اصحاب رسانه هستند؛ یعنی کسانی که در حوزه نظامی فعالیت دارند از رسانه‌ها و مؤلفه‌های رسانه‌ای به عنوان یک حوزه مکمل در نبرد‌های خودشان استفاده می‌کنند تا بتوانند با این شیوه نظام محاسباتی مجموعه یک جامعه را اعم از مدیران و رهبران و همچنین عموم جامعه تحت‌تأثیر قرار دهند.
همانطور که مقام معظم رهبری نیز تأکید داشتند، وقتی که این نظام محاسباتی دگرگون و دستکاری شود قاعدتاً تصمیم‌هایی که برآمده از آن هست نیز تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، اولویت‌ها جابه جا می‌شود و این می‌تواند یک جامعه یا تمدن را متأثر کند و حتی موجب فروپاشی آن تمدن‌ها شود به همین دلیل اهمیت فعالیت‌های رسانه‌ای را نباید نادیده گرفت.
یک نکته‌ای که در بین خیلی از اقشار جامعه و فرهیختگان ما وجود دارد، این است که فعالیت‌های رسانه‌ای و کلاً حوزه رسانه را به ابزار کاهش می‌دهند و این تلقی را به وجود می‌آورند که رسانه فقط یک جنبه ابزاری دارد، اما در واقع رسانه ابعاد خیلی راهبردی دارد و ما باید آن را از جنبه‌های راهبردی و تأثیر گذاری در نظام تصمیم‌سازی و سیاستگذاری نیز مدنظر قرار بدهیم. نکته‌ای که الان در اکوسیستم دنیا وجود دارد این است که نه‌تن‌ها رسانه مکمل فعالیت‌های نظامی است، بلکه یک مؤلفه و بنای اساسی در فعالیت‌های سیاستگذاری محسوب می‌شود که فعالیت‌های رسانه‌ای و نهاد‌های رسانه‌ای را در کنار اندیشکده‌ها قرار می‌دهد و در حوزه سیاستگذاری و خط مشی گذاری خیلی تأثیرگذار هستند. رسانه‌ها می‌توانند اهداف عالی حکومت‌ها را پیش ببرند و معمولاً هم حکومت‌ها برای فعالیت و تداوم زیستی به حوزه تمدنی خودشان اکتفا نمی‌کنند و سعی می‌کنند مداخلات خودشان را در سطح برون مرزی گسترش دهند، به همین جهت سعی می‌کنند از راهبرد‌های رسانه‌ای استفاده کنند. یکی از این راهبرد‌های رسانه‌ای که شاید خیلی شناخته شده‌باشد، انتشار اخبار دروغ است. مردم چطور باید اخبار دروغ را از واقعی تشخیص دهند و چطور متوجه شوند در زمین دشمن بازی می‌کنند یا زمین خودی؟


در حوزه فعالیت‌های رسانه‌ای اخبار دروغ، جعلی یا کذب که هر کدام مقداری با هم اختلاف دارند، شگرد‌ها و ترفند‌هایی هستند که به فراخور استفاده می‌شوند و اگر بخواهند این اتفاق بیفتد که نظام محاسباتی جامعه، عموم افراد و همچنین رهبران جامعه تغییر پیدا کند، قاعدتاً باید میان واقعیت و حقیقت تفاوتی به وجود آورند و آن این است که سعی کنند حقایقی را که وجود دارد، دستخوش تغییر قرار دهند و وقایع چندگانه را روایت کنند. همین روایت‌ها از وقایع موجب می‌شود که نوع متفاوتی از نگرش‌ها رخ دهد.
در حقیقت اساس و بنای آن مهندسی کردن و دستکاری کردن فضای بینشی و فکری جامعه است و بخشی از ترفند‌هایی هم که استفاده می‌کنند اخبار جعلی و روایت‌های نادرستی است که منتشر می‌کنند. اخبار غلط که عمدتاً disinformation و misinformation است اخباری است که کاملاً با محتوای بستر یا بافت جامعه متفاوت است و افراد را در مسیر به اشتباه می‌اندازد و این اخبار گمراه کننده است.
در اخبار گمراه کننده راست و دروغ قاطی‌شده ولی در اخبار و اطلاعات غلط معمولاً همه محتوا با متد‌های مختلفی که کار می‌شود، به مسیر غلطی هدایت می‌کند و بنای آن بر اطلاعات نادرست گذاشته شده و اگر مقداری درنگ انجام شود که البته روش‌های خودش را دارد، قابلیت شناخت دارد، اما اخبار گمراه کننده و اخباری که حاوی اطلاعاتی است که مسیر را کاملاً دگرگون می‌کند و موجب گمراهی می‌شود، خبر‌های راست و دروغی است که با هم ترکیب می‌شود.
مهم‌ترین نگاه برای جلوگیری از این موضوع ارتقای آگاهی، سواد رسانه‌ای و تحلیل انتقادی مسائل است، یعنی اگر ما اخباری را مطالعه می‌کنیم، می‌شنویم یا در معرض دید ما قرار می‌گیرد، باید نسبت به این‌ها شک راهبردی داشته باشیم و براساس آن تحلیل انتقادی را لحاظ کنیم، یعنی ببینیم این چیزی که دارد به ما القا می‌شود با چه هدفی است و چه نتایجی را می‌خواهد دنبال کند. اهداف پشت آن چیست.
بعضی از مواقع اخبار فقط توصیفی از مسائل هستند و بعضی از مواقع این اخبار سبب می‌شو‌د که ما دست به یک عمل و اقدامی بزنیم؛ از توصیف تا اقدام یک فاصله‌ای هست وقتی یک رسانه‌ای به ما القا می‌کند که دست به یک عمل بزنیم، سریع‌تر متوجه می‌شویم و معمولاً باید بتوانیم اغراض و پنهان‌کاری‌هایی را که صورت می‌گیرد و اهداف اولیه آن را تشخیص دهیم و درنگ بیشتری داشته‌باشیم، اما آن چیزی که در دراز‌مدت نظام فکری و بینشی ما را تغییر می‌دهد، اخباری است که جنبه توصیفی دارد و سعی می‌کند با القائات ناکارآمدی و اخلال‌های عمده در یک اجتماع سبب ناخوشنودی جامعه شود. باز هم در اینجا باید ببینیم اگر یک رسانه را به شکل مرتب دنبال می‌کنیم، چرا در این پکیج رسانه‌ای حجم و غلظت اخبار ناکارآمدی و ضدتوسعه‌ای آن بالاست و به همین روش می‌شود واقعیت آن را تشخیص داد.
عمدتاً رسانه‌هایی که از آن‌ها صحبت می‌کنم، رسانه‌های فرامرزی هستند که اهداف دشمن را دنبال می‌کنند، ولی این دستورالعمل قابلیت تعمیم با دیگر رسانه‌ها را هم دارد، منتها در رسانه‌هایی که در زیست‌بوم خودمان هستند، می‌توانیم رسانه‌های مرجع را به عنوان رسانه‌های جریان اصلی گزینش کنیم؛ رسانه‌هایی که بیشتر مورد تأیید رهبران فکری جامعه هستند و رسانه‌هایی که اهداف ملی را مدنظر قرار داده‌اند، مبنای درستی و صحت اخبار بدانیم و برای اینکه سریع بتوانیم تشخیص دهیم که این اخبار چقدر از نظر درستی و صحت قابلیت استناد دارند می‌توانیم به اخبار رسانه‌های جریان اصلی و رسانه‌هایی که مورد تأیید مراجع فکری هستند، رجوع کنیم. اشاره‌ای داشتید به اینکه مسئولان خودشان مرجع هستند، بر این اساس خود مسئولان چقدر باید به این موضوع سواد رسانه‌ای مسلط باشند، چه مقدار مسلط هستند؟ و چه پیشنهادات و راهکار‌هایی برای آن‌ها دارید؟
اولاً اینکه اگر صحبت از مسئولان می‌کنیم، منظور آن چیزی است که مورد تأیید قاطبه مسئولان، نظام و غالب فکری جامعه است، نه اینکه بخواهیم به نظر یک مسئول استناد کنیم. مسئله دوم اینکه واقعیت این است که مسئولان هم به اندازه مردم نیاز به سواد رسانه‌ای دارند. نکته‌ای که در خصوص تأکید مقام معظم رهبری درباره مداخلاتی که در نظام محاسباتی جامعه خصوصاً مسئولان رخ می‌دهد، اشاره کردم همین اهمیت سواد رسانه‌ای و تحلیل انتقادی است و مبنای آن این است که آن‌ها هم بتوانند به درستی تشخیص دهند.
این نکته در حوزه سیاستگذاری به وفور بیان می‌شود که رسانه‌های معاند و مغرض با دستکاری اولویت‌ها می‌توانند نظام سیاستگذاری و تأثیرگذاری جامعه را دستخوش تغییر قرار دهند. تصور کنید که شما اولویت‌های جامعه را که مثلاً حفظ محیط‌زیست یا اشتغال‌آفرینی یا حفاظت از حوزه مرزی یا حضور در عرصه بین‌المللی می‌دانید، ولی در مورد اینکه این‌ها چه میزان اهمیت و قابلیت دارد، در اولویت‌های سیاستگذاری ما قرار بگیرد، اندیشکده‌ها آن‌ها را کاملاً رصد می‌کنند و وقتی که این‌ها در حوزه رصد آن‌ها قرار بگیرد، پروسه برجسته‌سازی را در حوزه رسانه دگرگون می‌کنند و مثلاً می‌گویند که الان اولویت دو را بیاوریم در اولویت یک قرار دهیم و از طریق این شیوه جابه جایی اولویت‌ها، محاسبات این مدیران و مسئولان را دگرگون کنیم و به این طریق سبب می‌شوند مسیری که جامعه پیش می‌رود، به انحراف رود. بنابراین حوزه مسئولان نیز اهمیت زیادی دارد و آن‌ها باید کاملاً از این بینش، سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی برخوردار باشند. یکی از اتفاقاتی که اخیراً در حوزه فضای مجازی توجه زیادی به آن شده بحث هوش مصنوعی است، هوش مصنوعی و تغییرات نرم افزاری مانند این چقدر می‌تواند در انتشار اخبار غیرواقعی و دستکاری در افکار عمومی تأثیرگذار باشد و این چنین اتفاقاتی تهدید به حساب می‌آید یا فرصت؟
ورود هر نوع فناوری هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد، متأسفانه یک نگاهی که در متن جامعه و عموماً در میان عامه اتفاق می‌افتد، برخورد هیجانی با ورود یک نوع فناوری است و معمولاً این هیجان موجب می‌شود نگاه همه‌جانبه به موضوع مخدوش شود، بخشی از قابلیت‌ها مورد توجه قرار بگیرد، اما عوارض و پیامد‌هایی که می‌تواند داشته باشد، نادیده گرفته‌شود.
من همیشه در حوزه سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی یا MIL که یک مجموعه‌ای از سواد‌های فناوری، رسانه‌ای، اطلاعاتی و دیجیتال را در بر می‌گیرد، گفته ام مواجهه ما با هر چیزی باید هوشمندانه و منطقی باشد و نظام مواجهه و برخورد ما از نظر شناختی باید به شکلی باشد که هم جنبه‌های مثبت و هم جنبه‌های منفی آن را لحاظ کنیم، هم انتظاراتی که داریم و هم تجربیاتی که می‌توانیم داشته‌باشیم و هم پیامد‌هایی که متعاقب آن شکل می‌گیرد مورد توجه قرار بگیرد.
قاعدتاً هوش مصنوعی مخاطرات و قابلیت‌های خود را دارد، اما آن نکته‌ای که وجود دارد، این است که بخشی از حوزه سیاستگذاری و قانونگذاری کشور‌ها نسبت به سرعت پیشرفت فناوری عقب است و الان در خیلی از کشور‌ها از جمله کشور ما سند‌های توسعه‌ای و سیاستی در حوزه هوش مصنوعی وجود ندارد که باز هم مقام معظم رهبری چند سال قبل در این خصوص گفته بودند که در زمینه هوش مصنوعی باید توجه جدی از سوی دست اندرکاران وجود داشته‌باشد، اما باز عقب هستیم و به نظر باید در این حوزه تصمیمات خیلی سریع تری گرفته‌شود که این برمی گردد به اینکه ما چقدر می‌توانیم عرصه توسعه فناورانه و روند‌های جهانی پایش داشته باشیم؛ در این حوزه در نظام سیاستگذاری عقب هستیم و در عین حال تأثیرات خیلی زیادی می‌تواند داشته باشد.
بله هوش مصنوعی می‌تواند مخاطراتی را در نظام تصمیم‌گیری ایجاد، تسهیل و تسریع کند؛ یعنی اگر تا الان ما بحث اخبار جعلی را مطرح می‌کردیم با مداخلات هوش مصنوعی در نظام ذهنی و شناختی مسئولان این کار سرعت خیلی بیشتری پیدا می‌کند و به عنوان یک امکانات و تجهیزات و همچنین یک سلاح راهبردی می‌تواند لحاظ شود. در عین حال که ما می‌توانیم بگوییم این ابزار‌ها کاملاً مؤثر و گشایشگر هستند مانند کاربرد یک چاقو، هر نوع فناوری می‌تواند ابزار مؤثری برای پیشرفت یک موضوع باشد و از طرف دیگر می‌تواند یک مانع و زمینه‌ای برای اثرگذاری منفی در آن حوزه هم باشد. اشاره کردید در بسیاری از کشور‌ها به دنبال سیاستگذاری در حوزه‌های رسانه و هوش مصنوعی هستند، فکر می‌کنید این سیاستگذاری‌ها چقدر موفق بوده و چقدر توانسته جلوی اخبار کذب را بگیرد؟ چون می‌توان گفت که در همه کشور‌ها از امریکا و اروپا تا دیگر جا‌ها شاهد این ادعا هستیم که تحت حمله اخبار جعلی قرار گرفته‌اند. با توجه به این مسئله این سیاستگذاری‌ها چقدر توانسته تأثیرگذار باشد؟ و آینده پیش رو به چه شکل قابل‌تصور است؟
وقتی سیاستگذاری صورت بگیرد، اهمیت موضوع را برای رهبران برجسته می‌کند و در اتحادیه اروپا به شکل برجسته‌تری اتفاق می‌افتد، وقتی که ما سند سیاستی داریم قاعدتاً باید به بحث اجرا و ارزیابی آن را هم لحاظ کنیم؛ یعنی وقتی یک سندی نوشته می‌شود به شرط اینکه کامل و جامع باشد، اهمیت پیشبرد آن سند به میزان صحت اجرا و ارزیابی دقیق آن باز می‌گردد.
در اتحادیه اروپا به نظر این مسائل دارد به خوبی پیش می‌رود، دلیل آن نیز این است که پلتفرم‌های مختلف ملزم شده‌اند نسبت به تصمیماتی که در جوامع می‌گیرند، پاسخگو باشند، بنابراین در حوزه‌هایی که آن‌ها مداخله و سعی می‌کنند مهندسی فکری جامعه را دستخوش تغییر قرار دهند یا اینکه محصولاتی عرضه کنند که در نظام اقتصادی جامعه می‌تواند تأثیرگذار باشد، کمیسیون‌های مربوط در اروپا ورود پیدا می‌کنند و بنابر مقرراتی که دارند زمینه‌هایی را ایجاد می‌کنند تا پلتفرم‌ها پاسخگو باشند و این چیزی است که در کشور‌های مختلف از جمله استرالیا نیز لحاظ می‌شود.
قاعدتاً نرم افزار‌ها و سایت‌هایی که برای سنجش اخبار و صحت سنجی میزان درستی آن‌ها وجود دارد به عموم جامعه کمک می‌کند، البته این باز می‌گردد به اینکه تا چه اندازه جنبه آگاهی رسانی به مردم فراگیر باشد تا آن‌ها تشویق شوند از این ابزار‌ها استفاده کنند و غالباً وجود این‌ها مؤثر است، ولی برای فراگیری نیاز به زمان بیشتری است و غالباً اگر این اهداف درست ترسیم شود می‌توان به تأثیرگذاری آن‌ها امید داشت.