به كجا چنين شتابان

از جايي كه ما ايستاده‌ايم چنين به نظر مي‌رسد رييس‌جمهور، بنا به دلايلي تاسش بد نشسته و از شش جهت گرفتار بي‌توفيقي شده است. دوستانش بي‌وفا و دشمنانش بي‌امان؛ دلار و برجام و تلگرام و ركود و بي‌آبي و بيكاري هم گويي فنرشان در رفته، چنان دورشان تند شده كه كسي توان مهارشان را ندارد. مردمي كه روزي باربط و بي‌ربط از روحاني تشكر مي‌كردند و حتي برد واليبال را به حساب خوش‌اقبالي او منظور مي‌كردند...
حالا از آن طرف بام افتاده‌اند و راه به راه از او گله و شكايت مي‌كنند و حتي چيزهايي را كه مي‌دانند دست او نيست از او مي‌خواهند. نشنيديد مردم نيشابور شعار مي‌دادند «تلگرام، تلگرام»؟ احتمالا مهره ماري كه پرزيدنت يازدهم، در سفر و حضر همراه داشته، در دور دوازدهم گمش كرده يا يكي از او دزديده‌ و حالا كوچك و بزرگ ملت، از چپ و راست ديواري كوتاه‌تر از دولت پيدا نمي‌كنند تا بر سرش بزنند. احتياجي به تخيل خلاق و پيچيده نداريم تا بدانيم اين روزها بر رييس‌جمهور چگونه مي‌گذرد و او در معرض چه خبرها و پرسش‌هايي قرار مي‌گيرد. هنوز به دفترش نرسيده كه زنگ مي‌زنند و ديوانه‌بازي ترامپ را به استحضارش مي‌رسانند. بلافاصله بعدش عادي و سري گزارشي حجيم به دستش مي‌دهند كه بن‌سلمان شيطنت و ايجاد مزاحمت كرده. همين‌كه پرزيدنت پشت ميزش مي‌نشيند از وزارت خارجه زنگ مي‌زنند و زيرآبي رفتن اروپا را به عرض مي‌رسانند. لابه‌لاي تلفن منشي‌ها كاغذ دست ايشان مي‌دهند كه دلار به شكل فزاينده‌اي بالا رفته و پايين بيا هم نيست. از دفتر آقاي كلانتري هم خبر مي‌آورند كه اوضاع هوا افتضاح است، آب كم است، كارون به خنس خورده، سر هيرمند با افغانستان به مشكل خورده‌ايم، زاينده‌رود هم كه از اول اوضاعش خراب بود و يوز ايراني يادتان هست؟ خدا رحمتش كند. احتمالا در اين وضعيت دكتر روحاني پناه به كارتابلش مي‌برد تا دور از خبرهاي تلخ به امور روزمره بپردازد. اما اينجا هم به جز از تلخي ايام نمي‌بيند و از اول تا به آخر كارتابل يا يكي پول علاوه مي‌خواهد كه نيست، يا ديگري امكانات فوق‌العاده اما ضروري مي‌خواهد كه متاسفانه فعلا كفگير به ته ديگ خورده، يا مسوولان امر در رده‌هاي مختلف سعايت يگديگر را مي‌كنند و بد همديگر را مي‌گويند. در اين وضعيت يكي از مشاوران خاصه داخل مي‌شود و موبايل روشنش را به دست دكتر روحاني مي‌دهد و مي‌گويد بعد از رسايي نوبت به استاد رسيده: استاد رحيم‌پور ازغدي خيلي جدي و صريح رييس‌جمهور را به دروغگويي متهم مي‌كند و او را بابت نخواندن فايرآبند و لاكاتوش سرزنش مي‌كند و... باوركنيد قوام هم اگر بود با آن صورت سنگي و باطن لايتغير، طاقتش طاق مي‌شد، زير ميز مي‌زد و مي‌رفت يك گوشه‌اي و سيگار مي‌كشيد و تا اطلاع ثانوي جواب هيچ تلفني را نمي‌داد. اما روحاني كه قوام نيست. او جايي نشسته و مسووليتي را به عهده گرفته كه جلوتر از اينها مي‌دانست چه چيزهايي انتظارش را مي‌كشند... راستي يادم رفت در آن فهرست خيالي قصه پر غصه حصر و مديران دو تابعيتي و نااميدي بعضي از اعضاي كابينه را درج كنم. احتمال زياد روحاني همه اين چيزها را پيش‌بيني مي‌كرده جز همين مورد شماتت واقع شدن از سوي عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي را. من هم بعيد مي‌دانم رييس‌جمهور كتاب بر ضد روش را خوانده يا فوكويي به قضيه علم و قدرت نگاه كرده باشد، اما آيا اين دوستان كه خوب اين كتاب‌ها را خوانده‌اند و اين موضوعات پيچيده را سردرمي‌آورند و با سربلندي و بي‌لكنت رييس‌جمهور را دروغگو خطاب مي‌كنند و هرآنكه جز خود را به سستي و بي‌عملي و وازدگي دربرابر غرب متهم مي‌كنند، اين بزرگواران آيا توانسته‌اند بعد از اين همه سال يك كتاب در زمينه علوم انساني اسلامي بنويسند و نه با سخنراني كه با نوشتن متن منقح و پاكيزه به ما بگويند كه اصل حرف‌شان چيست؟ كتاب سهل است آيا يك جزوه محض شفا نوشته‌اند تا به جامعه علمي عرضه كنند و قضاوت استادان و نويسندگان را بشنوند؟ آيا محض درمان علم مورد نظرشان را ولو به اندازه يك ترم درسي توليد كرده‌اند كه امروز اينگونه از عالم و آدم طلبكارند؟
آيا به غير از «اقتصادنا» يك كتاب اقتصادي اسلامي داريم كه بتوانيم به رييس بانك مركزي بدهيم تا موظف شود آن را ولو در حد يك صندوق قرض‌الحسنه پياده كند؟ نمي‌شود همه مديران از دم بد و وازده و سست و تنبل باشند و فقط شما باشيد كه دلسوز انقلابيد و فقط شما و معدود دوستان‌تان قدر انقلاب خميني را مي‌دانيد و... يك دقيقه شما را به خدا از تعصبات جناحي و سياسي فاصله بگيريد و به منافع ملي كشور فكر كنيد. امريكا براي ما خواب‌هايي ديده. اسراييل به زننده‌ترين شكل ممكن براي ما شاخ و شانه مي‌كشد. سعودي‌ها عين ريگ پول خرج مي‌كنند و عليه ما دسيسه مي‌چينند. در داخل هم اوضاع خوب نيست. مردم ناراضي‌اند و با هر كس حرف مي‌زنيم دادش به آسمان بلند است. ماهواره هم بيست و چهارساعته دارد نااميدي و يأس از نظام را عين باران بر سر ملت مي‌ريزد. در چنين اوضاعي آيا شما با اين نوع سخنراني‌هاي‌تان داريد وحدت‌آفريني مي‌كنيد؟ آيا مقامات مشهد با چنين استقبال گرمي از رييس‌جمهوري اسلامي ايران دارند به دنيا اين پيام را مخابره مي‌كنند كه ما همه باهم هستيم و همدلانه و مشفقانه جلوي دشمن مي‌ايستيم؟ آيا دروغگو خواندن كسي كه بيست و چهار ميليون راي دارد، باعث عزت و سربلندي كشور است؟ نقل‌قولي كه مي‌آورم از قرآن نيست بلكه اين آيه را از زبان مرحوم امام نقل مي‌كنم كه «اين تذهبون؟ فاين تذهبون؟»