نفت در برابر غذا

محمدقلی یوسفی*- وقتی از سیاست‌های نادرست دولتمردان سخن می‌گوییم، متوجه می‌شویم که وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی‌اش در طول یک قرن گذشته نه‌تنها کم نشده، که روز‌به‌روز بیشتر هم شده است؛ در چنین شرایطی دیگر نه نشانی از فعالیت‌های مولد حوزه صنعت و کشاورزی وجود دارد و نه می‌توان از توان تولید داخلی در حوزه اقتصاد استفاده کرد‌‌.
بر این اساس بالاجبار باید نیازهای داخلی کشور را از طریق واردات تامین کرد‌‌. نتیجه چنین اقتصادی، ادامه وابستگی به واردات در کشور است، این در حالی است که این نیازهای وارداتی را هم باید از طریق درآمدهای حاصل از صادرات تامین کرد‌‌ اما حتی صادرات کشور ما هم قادر نیست نیازهای گسترده کشور را تامین کند و همین موضوع اقتصاد را با کسری تراز پرداخت‌ها مواجه می‌کند‌‌.
اما وقتی از تراز پرداخت‌ها در اقتصاد حرف می‌زنیم، باید در میزان واردات و صادرات کشور تامل کنیم‌‌. در این شرایط هرچند تراز پرداخت‌های یک کشور می‌تواند یکی از محرک‌های موثر بازار ارز باشد، با این وجود آنچه اهمیت دارد این است که ارز هم می‌تواند همانند دیگر کالاهای موجود در اقتصاد ارزش پیدا کند‌.
به بیان کلی می‌توان گفت که کالاها در اقتصاد به دلایل گوناگون ارزش پیدا می‌کنند‌‌. برای مثال کالایی همچون الماس ارزش تجاری و مبادله‌ای دارد، در مقابل آب کالایی است که ارزش مصرفی آن اهمیت دارد‌‌. با این وجود وقتی حرف از دلار می‌زنیم، ارزش مبادله‌ای آن است که مورد توجه قرار می‌گیرد، بر این اساس متغیرهای عرضه و تقاضا تعیین‌کننده ارزش دلار در بازار هستند‌‌.


اما می‌توان حالتی را تصور کرد که میزان واردات و صادرات یک کشور در سطح یک ریال و یا در همین حالت میزان واردات و صادرات کشور در سطح هزار میلیارد ریال قرار داشته باشد‌‌. شاید در نگاهی کلی میزان تراز پرداخت‌های این دو حالت در سطح مساوی و صفری قرار داشته باشد اما آنچه اهمیت دارد تاثیرگذاری آن هزار میلیارد دلار در اقتصاد است که باعث ایجاد تفاوت می‌شود‌‌. همه اینها در شرایطی است که واردات کشور نه تنها صرف کالاهای سرمایه‌ای نمی‌شود که بتواند به کمک تولید بیاید و اقتصاد را در مسیر توسعه صنعتی قرار دهد که تنها جنبه مصرفی در اقتصاد داشته است‌.
بنابراین وقتی در شرایط تحریم قرار بگیریم، به دلیل تنگنایی که اقتصاد با آن مواجه می‌شود، واردات کالاهای واسطه‌ای و اساسی کشور تا میزان زیادی کاهش می‌یابد و واردات کشور تنها به تامین نیازهای مصرفی مردم محدود می‌شود‌‌.
بنابراین شرایطی را باید متصور شویم که در آن تنها با صادرات نفت، کالاهای مصرفی وارد کشور شده و صرف تامین نیازهای مصرفی مردم می‌شود‌‌. در این حالت تامین نیازهای اساسی اقتصاد دچار مشکل شده و شاید در آن زمان باید منتظر شرایط نفت در برابر غذا نیز باشیم‌‌.
بنابراین سیاست‌های نادرست دولتمردان در طول این سال‌ها به جای آنکه اقتصاد را از وابستگی به درآمدهای نفتی رها سازند، بعد از یک قرن باعث وابستگی بیشتر اقتصاد به این درآمدهای نفتی شده‌اند که نشان می‌دهد مدیریت اقتصاد کشور در طول این سال‌ها تا چه میزان عملکرد نادرستی داشته است‌‌.
نتیجه چنین شرایطی عقب‌افتادگی از روند توسعه اقتصادی و از دست دادن فرصت‌های اقتصادی است که لازم است در این شرایط مسوولان کشور در مقابل ناتوانی‌شان برای حفاظت از سرمایه‌های ملی که ذخایر آینده کشور هستند، پاسخگو باشند‌.
* استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی