دیگر چگونه باید عبرت بگیریم

سال1363 از استان گیلان به استان خراسان بزرگ منتقل شدم.به حسب اشتغال در اداره کل کشاورزی استان به تمامی نقاط این استان سفر تا در توزیع اعتبارات تخصیصی به طرح‌های عمرانی مناطق مختلف دقت کافی لحاظ شود. خب چند سال فعالیت در استان پرآب گیلان،خشکی مناطق خصوصا جنوب استان خراسان قدری برایم شگفتی داشت. در اوایل سال64جلسه‌ای در استانداری برگزار و اینجانب هم از طرف مدیریت کل کشاورزی در این جلسه حضور یافتم.خاطرم نیست موضوع این جلسه چه بوده است اما چیزی که کاملا به وضوح در خاطرم جای گرفته و مبنایی شد برای هم و غم فعالیتم و پایه مقالاتم، گزارشی بود که توسط مدیریت آب منطقه‌ای استان خراسان که مسئول وزارت نیرو در منطقه شرق کشور هم بودند ارائه شد که خلاصه آن چنین بود.
سفره‌های آب زیرزمینی کشور به علت برداشت‌های بی‌رویه از چندین سال قبل از انقلاب در وضعیت تحدید قرار دارند به گونه‌ای که سفره‌های یزد به کل تخلیه و این مخازن در حال کوبیده شدن و زمین در شرف فرونشست می‌باشد (سفره‌های آبهای زیرزمین از سنگ‌ها و ماسه‌هایی تشکیل شده که به علت وجود آب در لابلای آنها متخلخل می‌مانند) و سایر سفره‌ها هم که هنوز خالی نشده‌اند به علت کاهش فشار هیدرولیک آب شیرین توسط آب شور سفره‌های همجوار مورد تهاجم قرار می‌گیرند و شور می‌شوند به هر حال چنانچه تدبیری برای جلوگیری از این وضعیت‌اندیشه نشود ماحصل غیرقابل جبران خواهد بود زیرا سفره‌ای که کوبیده و زمین روی آن فرونشست کرده باشد
با بارندگی‌های مکرر سالهای متمادی و
عدم برداشت همدیگر احیا نمی‌شود و سفره‌های شور


شده هم با افزوده شدن باران‌های مکرر، شیرینی قبل را دوباره باز نمی‌یابد. من با آنکه تحصیلات مهندسی کشاورزی را در گذشته انجام و تا آن موقع چند سالی هم در بخش کشاورزی فعالیت داشتم اما این اطلاعات برایم بسیار قابل تامل و تازگی داشت اما خوشحال بودم از اینکه این مشکل کشور کارشناسی و شناسایی شده و در اختیار مدیران ارشد قرار دارد و یقینا با تدابیر فنی و علمی با آن مقابله خواهد شد.
اکنون که به آن خاطره می‌اندیشم و شرایط کنونی بحرانی آب کشور را شاهدم که چرا با وجود آگاه بودن از روند رو به بحران آب در سال64 (البته برخی از دوستان و همکاران می‌گویند که این اطلاعات قبل از آن هم وجود داشته که برای من مستند نبودند لذا من سال 64 که خود شاهد آن بودم را ماخذ قرار دادم) این روند مورد توجه قرار نگرفت تا آنکه امروز نگران احتمال مهاجرت‌های گسترده به علت بی‌آبی باشیم.
حتی طی این سال‌ها کسی صحبت جدی از لزوم اجرای تدابیر بازدارنده از تخریب منابع آبی نمی‌کرد البته همه کارشناسان و مدیران بخش کشاورزی و آب از این وضعیت مطلع بودند لکن در حد سیاستگذاری کسی ورود نمی‌کرد (طرح‌های بهره‌برداری از سیستم‌های نوین آبیاری مطرح که امروز نشان می‌دهد به علت نبود زیربنای لازم کارایی مقابله با بحران آب را به تنهایی ندارد) تا آنکه چند سال قبل دبیرکل محترم خانه کشاورز وقت هشدار بحرانی بودن وضعیت آب کشور را رسانه‌ای نمودند تا شاید اینگونه آنان که باید دست به کار عملی شوند دست بجنبانند. اما گویا هنوز علم قادر نیست به داد مسئولان برسد و با یک اقدام سحرآمیز بدون آثار و عواقب سیاسی این بحران برطرف شود. در چند مقاله درباره خلا موجود درسیستم اجرایی مطلب ارائه نمودم و اینکه مدیر ارشد اجرایی کشور هر چهار سال توسط رای مردم انتخاب و مستاجر این ملت در پاستور خواهند بود و در صورت راضی بودن مردم این اجاره حداکثر چهار سال دیگر تکرار می‌شود. تجربه سال‌های گذشته نشان داده که هر دولت جدید طرح‌ها و برنامه‌های دولت قبل را قبول نداشته و دوباره برنامه‌های جدید تهیه و اجرا می‌کند و لذا هر دولتی برنامه‌هایی تهیه می‌کند که حداکثر ظرف نهایتا هشت سال ثمر دهد و خاتمه یابد و این درحالی است که برخی مشکلات کشور نظیر موضوع فوق به برنامه‌های بلندمدت و اجرای مصممانه نیازمند است.این خلا چگونه باید ترمیم گردد. اخیرا هم توسط ریاست محترم سازمان حفاظت محیط زیست که همان دبیرکل محترم وقت خانه کشاورز بوده‌اند منفی بودن وضعیت محیط زیست را رسانه‌ای نمودند. آیا به این هشدارها قادر هستیم به طور عملی پاسخ دهیم و مطمئن باشیم هرگاه به طور کارشناسی از بحرانی آگاه شدیم تشکیلاتی داریم که فورا دست به کار می‌شود و ظرف مدت زمان معقولی سایه خطر آن بحران را از سر کشور دور خواهد نمود یا اجازه می‌دهیم خلا موجود در سیستم اجرایی کماکان به دلایلی دست نحورده بماند. نمی‌دانم دیگر چگونه باید عبرت بگیریم.