امام علی(ع)‌گونه عمل کردن مهم‌تر از فقط «یا علی گفتن است»

 
 
 
 


مناسبت‌ها فرصتي براي سخن گفتن، شنيدن و نوشتن در باب آن مناسبت است. از جمله اين مناسبت‌ها عيد غدير است که به همه شما تبريک مي‌گويم. بسياري از ما ممکن است هر روز يا بيشتر روزها به‌گونه‌اي از نام امام علي(ع) استفاده مي‌کنيم يا مي‌شنويم به نامش قسم مي‌خوريم؛ آن هم چه قسم‌هايي. اما اينکه چقدر به سيره ايشان پايبند هستيم و گفته‌هاي ايشان را به کار مي‌گيريم مهم‌تر است. در اين يادداشت کوتاه مي‌خواهم به برخي از اين نکات اشاره کنم. به هر قيمتي دنبال خلافت و پست نبود، نه اينکه به آسمان و ريسمان چنگ زند تا خليفه شود. کاري که امروز برخي از ما انجام مي‌دهيم تا مدير باشيم حالا تخصص داريم يا نه مهم نيست. آن وقت خود را پيرو سينه‌چاک آن امام هم مي‌دانيم و نذري هم مي‌دهيم. به همه مردم فکر مي‌کرد نه فقط هم‌کيشان خود. آنجا که نوشته بود که مردم دو گروهند: يا برادران ديني تو هستند يا انساني چون تو. موضوعي که در نامه به مالک‌اشتر نوشته و از ايشان هم، همين را مي‌خواهد. در عمل به فکر فقرا بود. اين جمله ايشان را بارها و بارها شنيديم که «آيا خود را قانع کنم که به من اميرالمومنين بگويند، اما در سختي‌ها کنارشان نباشم»؟ معتقد بودند که در اين توجه‌ها و دستگيري‌ها حرمت (عزت‌نفس) افراد بايد حفظ شود و منتي هم گذاشته نشود. «شايسته‌سالاري» را مبنا قرار مي‌داد و معتقد بود بي‌توجهي به تخصص در هر کاري زمينه سقوط و شکست را فراهم مي‌کند و اين را خيانت مي‌دانست اما امروزه چه مي‌کنيم خود بهتر مي‌دانيم. ولي معمولا خودمان را به خواب مي‌زنيم و فکر مي‌کنيم رستم دستان هستيم و هر کاري از ما برمي‌آيد چراکه نمي‌خواهيم ننگ اين نوع خيانت را بپذيريم. خود را در برابر قانون با بقيه مردم برابر مي‌دانست. به قولي در برابر يک يتيم، چنان ضعيف و چنان لرزان و پريشان مي‌شود که رفيق‌ترين احساس يک مادر را به صورت اساطيري نشان مي‌دهد. ايشان معتقد بودند با مردم آنگونه معاشرت کنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند. ساده‌زيست، جوانمرد، قانع و فروتن بود. کاخ لواسانات و... نداشت. فرزندانش هم با مردم و در کنار مردم بودند. به کسي باج نمي‌داد. امروزه برخي از ما باج مي‌دهيم که زمان مديريت‌مان بيشتر شود. آن‌وقت براي امام علي(ع) مراسم برگزار مي کنيم تا ظاهرسازي کنيم. تاکيد ايشان بر اينکه «زنهار! از آنچه همه مردم در آن سهيم و شريک هستند، به خود مخصوص گرداني» خود گوياي نوع نگاه ايشان به مديريت است. ايشان معتقد بودند دانشمند کسي است که «سخن خير و حکمت را از هر شخصي که شنيد قبول کند و آن را به معلومات و دانش خويش بيفزايد». امروزه در ساختار اداري معيوب و ناکارآمد ما چه بسيار کساني هستند که سخنان خير مي‌گويند ولي چون به مذاق روسا خوش نمي‌آيد حذف مي‌شوند يا کنار گذاشته مي‌شوند. بله از غدير بايد اين درس‌ها و درس‌هاي مختلف را بگيريم. با اين اميد که هر روز بيش از پيش پيرو عملي سيره عملي ايشان باشيم.ان‌شاء‌ا...