خاستگاه حجاب و پوشش در فرهنگ ملل

در میان موضوعات مرتبط با مسئله حجاب و عفاف، تبیین موضوعاتی نظیر «حجاب الزامی یا اختیاری»، «رابطه حجاب و عفاف»، «حجاب؛ محدودیتی شرعی و قانونی یا دولتی»، «تفاوت میزان حجاب در فرهنگ‌ها و ملل» اهمیت بیشتری دارد. آنچه به اهمیت تبیین موارد مذکور ضریب داده از یک‌سو شورش هرزگی و بی بند و باری در کشور است که از جانب غرب و هرزه‌های هالیوودی برنامه‌ریزی، سازماندهی، مدیریت و هدایت می‌شود و از سوی دیگر همسویی و همراهی علنی اصلاح‌طلبان با این شورش و شبیخون فرهنگی است. اصلاح‌طلبان در یک جنگ روایتگری، خط تحریف و وارونه‌نمایی آشکار، از تلاش غرب برای تحمیل استاندارد‌های مورد نظر خود به ملت ایران تحت عنوان جنبش اعتراضی ملت ایران نام برده و طی ۹ماه گذشته از هیچ کوششی برای زنده نگه داشتن و جلوگیری از فروکش کردن این شورش و شبیخون فرهنگی فروگذار نکرده اند.
در شرایطی که مقام معظم رهبری با تأکید حجاب را ضروری و واجب دانسته و فرموده‌اند: «در مسئله پوشش، حجاب محدودیتی شرعی و قانونی است، نه محدودیتی دولتی، و کشف حجاب نیز هم حرام شرعی است و هم حرام سیاسی... حجاب یک ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد و جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود»، باز هم برخی (از جمله اصلاح‌طلبان) بر اساس تعارض منافع و اهداف پیدا و پنهان دیگر، خط تحریف را پی گرفته و در جنگ روایتگری و وارونه نمایی علنی، با دشمنان اسلام و ایران همراهی و همنوایی می‌کنند.
از شبهاتی که درباره احکام اسلام، طی ماه‌های اخیر در خصوص حجاب از سوی اصلاح‌طلبان مطرح و دنبال می‌شود، سوءتعبیر و بلکه سوءاستفاده از عبارت قرآنی «لااکراه فی الدین» است. در همین رابطه سردسته اصلاح‌طلبان، ضمن تأکید بر یکی نبودن عفاف با حجاب! گفته: «ما از جامعه عفیف حمایت می‌کنیم، اما به آن معنا نیست که عفت را با حجاب یکی بدانیم و آن را به زور به جامعه تحمیل کنیم. وقتی خداوند می‌گوید لا اکراه فی‌الدین، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد».
این درحالی است که با یک تحقیق و مطالعه اجمالی می‌توان دریافت که حجاب علاوه بر بعد شرعی آن در ادیان آسمانی، در میان همه کشورها، ملل و اقوام و در طول تاریخ، هم الزامی و اجباری، هم فطری، هم اخلاقی، هم اجتماعی و هم فرهنگی بوده است. در واقع حجاب نه مرز و جغرافیا می‌شناسند و نه مقید به زمان و دوره تاریخی خاصی است. در این خصوص نه به تفصیل که به اجمال می‌توان گفت:
۱- حجاب ریشه در فطرت آدمی دارد. انسان‌ها به صورت فطری موجوداتی با حیا و عفیف هستند و بر این اساس انسان‌ها شرم و حیا می‌کنند که مانند حیوانات بدون پوشش و حجاب در برابر یکدیگر ظاهر شوند. ۲- نسبت عفاف (عفت و حیا) با حجاب نسبت عموم و خصوص من وجه است و حجاب جزیی از گستره وسیع عفاف است؛ بنابراین عفت و حیا ریشه در درون و فطرت انسان‌ها داشته و حجاب و پوشش تجلی ظاهری و بیرونی عفت و حیا است. ۳- طبیعت مشترک انسان‌ها (طبق قاعده الانسان مدنی بالطبع) زندگی و زیست اجتماعی است و به ناچار هنگام مواجهه با همنوع، بنا به اختیار، خود را ملزم و مجبور به رعایت حجاب و پوشش کرده اند. ۴- بر اساس بند‌های فوق، با جرئت می‌توان گفت حجاب و پوشش اجباری و الزامی، اولین قانون نانوشته و به اجرا درآمده در زندگی بشر در این کره خاکی (قبل از هر قانون احتمالی دیگر) بوده است که بشر با میل و رغبت (و نه با اکراه) به آن محدودیت اجباری تن داده و همواره به مبارزه (کاملاً قانونی) با مخالفان حجاب به عنوان یک محدودیت خودخواسته اجباری پرداخته است. ۵- قانون پوشش و حجاب اجباری و الزامی به عنوان اولین قانون مشترک همه ملت‌ها، کشورها، سرزمین‌ها، اقوام و همه فرهنگ‌ها در طول تاریخ بشری است که اصل آن هیچ گاه و به هیچ عنوان قابل نقض نبوده و نخواهد بود. ۶- اختلاف ملت‌ها، کشور‌ها و فرهنگ‌ها، نه بر سر اصل حجاب و پوشش بلکه تنها بر سر تعیین میزان حداقلی حجاب بوده است. ۷- میزان حداقلی حجاب و پوشش در ادوار تاریخی و در بین اقوام و ملت‌ها تحت تأثیر عوامل مختلف فرهنگی تغییر کرده است. ۸- توافق هر یک از ملت‌ها و کشور‌ها بر روی حداقل میزان حجاب و پوشش، به عنوان قانون فراروی مردم آن سرزمین است. ۹- در جمهوری اسلامی ایران که ماهیتی دینی دارد بر اساس فرهنگ اسلامی ایرانی و مطابق با نصوص قرآن و روایات و احکام شرعی، میزان حداقل حجاب همان قاعده وجه و کفین در قرآن کریم (با تأکید بر مدارا با مردم و ترجیح کار و فعالیت‌های فرهنگی) است. ۱۰- نظام‌های سلطه گر، با الگوگیری و تبعیت از شیطان، تلاش برای برهنگی ظاهری و فرهنگی ملت‌های تحت سلطه را به عنوان بهترین راهکار برای سلطه بر ملت‌های تحت ستم از راه ترویج بی بند و باری (آندولیسیزه کردن و به فساد کشیدن نظام اخلاقی و فروپاشی نظام خانوادگی) همواره در دستور کار داشته اند. ۱۱- نظام سلطه غرب بر اساس مهندسی ۴۰۰ ساله مدعی است که کشور‌ها و از جمله ایران در تعیین میزان حداقلی حجاب نباید ایفای نقش کنند و الزاماً باید از الگوی غرب برای تعیین میزان حداقلی حجاب تبعیت کنند. این درحالی است که اولاً غرب در تعیین میزان حداقلی حجاب دارای استحکام عقلی و منطقی نبوده و در سراشیبی سقوط اخلاقی قرار گرفته و روز به روز به سمت برهنگی و فساد لجنزار شیطانی حرکت می‌کند و ثانیاً در یک توحش آشکار، بر خلاف عقل و منطق به افراد حتی اجازه آزادی در میزان حداکثری حجاب را هم نمی‌دهند. ۱۲- آنچه که از ابتدای پاییز سال گذشته به عنوان نه به حجاب اجباری از سوی هرزه‌های هالیوودی در کشور ایران دنبال شد و با عدم استقبال ملت ایران مواجه شد در واقع یک دروغ شاخدار و خلاف واقع بوده و حقیقت این است که پرچمداران این شبیخون فرهنگی در دخالت آشکار در پی این هستند که ملت و نظام اسلامی ایران در تعیین میزان حداقلی حجاب نه حق دارند و نه صلاحیت دارند و الزاماً باید از الگوی حداقلی حجاب که توسط نظام فاسد غرب تعیین می‌گردد تبعیت نماید. این تلاش مذبوحانه غرب هم توهین علنی به ملت رشید ایران است و هم توهین به اسلام عزیز است و هم دخالت آشکار در امور ایران برای تبعیت ایران از فرهنگ مستهجن و غیراخلاقی آن‌ها است.