عبدالحسین طوطیایی = پژوهشگر کشاورزی

سرانجام و در بحرانی‌ترین شرایط زیست‌محیطی کشورمان، مدیریت سازمان متولی به آقای دکتر عیسی کلانتری واگذار شد. بحرانی که تاکنون بر چهره بسیاری از هموطنان ما گردی از نگرانی پوشانده بود. شاید اگر در دهه 60 طنین گام‌های این بحران تنها به گوش پژوهندگان دوراندیشی در این وادی می‌رسید، اما کمتر از دو دهه بعد سیمای تمامی مردمان سرزمین ما آکنده از افسوس به گذشته و دلشوره برای آینده طبیعتی بود که دریاچه‌های خشکیده پیام‌ رسانش بودند. سازمان موسوم به حفظ محیط‌زیست متاسفانه در سه، چهار دهه اخیر با چارچوبی نامتناسب با شرایط این بحران فزاینده، سر در هزار توی پیچیده دستگاه بروکراسی نهان داشت. در آخرین رمق بازماندگان وحش، دستگاه‌های متولی به‌جای حراست از بستر زندگانی تنها در اندیشه قفس و آکواریم برای آنها بودند. در چنین انفعالی اما کانون‌های بحران‌زا از برنامه‌های سدسازی در کشور ترکیه گرفته تا هزاران عوامل ساخت و ساز داخلی و.... هرگز از تخریب باز نایستادند. زوزه بی‌امان اره موتوری‌ها و غرش بولدوزرها همچون موزیک متن هر روز و شب در این سرزمین در کمین یورش به کانون‌های سبز و تولید، نفیر مرگ می‌سرایید، اما خواب آرام متولیان سازمان را آشفته نمی‌کرد.
در چند سال اخیر فریاد رسای دکتر عیسی کلانتری از پنجره کوچک خانه کشاورز خبر از فاجعه بزرگ بحران آب و آینده محتوم سرزمینی را داد که اگر نکوشیم، به کویری از برهوت تبدیل می‌شود. فریاد کلانتری گرچه خواب‌هایی را آشفته، اما واقعیت تلخی بود که مجموعه مدیریت و مردم کشورمان ناگزیر به باورش بودند. انتصاب دیرهنگام اما بجای دکتر کلانتری برای مدیریت این فرابحران نشانه‌ای از درایت ارکان نظام، تدبیر ستودنی رئیس‌جمهور و درک عمیق خطری است که تمدن چند هزار ساله کشورمان را در معرض تهدید قرارداده است. مدیری که در روند تکاملی سی و چند سال گذشته حتی از نقد شجاعانه کارنامه خود نیز هرگز ابایی نداشته است.
بدون تردید بار سنگین مدیریت و دستیابی به پایداری بستر حیات کشورمان تنها بر شانه‌های سترگ همه مردمان سرزمین ما امکان‌پذیراست. تمامی دلسوزان عرصه حیات باور دارند که بدون مشارکت آگاهانه و هدایت‌شده اجتماعی چنین بار گرانی به‌خصوص در این بیراهه حاضر، به‌مقصد نمی‌رسد. آنچه کنشگران این حوزه را وا می‌دارد که اکنون چشم امید به پردیسان بدوزند نگاه فراگیر عیسی کلانتری برای بهره‌گیری از تمامی قابلیت‌های نهفته و به میدان‌آوردن تمام اجزای جامعه است. در صورتی که این نگاه فراگیر با دگرگونی در راهبردهای سازمان درهم آمیزد می‌توانیم انتظار سپیده فرحبخشی در این سحرگاه پرامید را داشته باشیم. مدیریت جدید سازمان متولی بستر حیات کشورمان بایستی با
تاکید بر‌ «اکوسیستم محوری» به‌جای
«انسان محوری» آنگونه عمل کند که در اجرای هر برنامه موسوم به توسعه و به بهانه اشتغالزایی و.... حق وتو و بازدارندگی داشته باشد. در دیدگاه اکوسیستم محوری انسان نه مالک در اکوسیستم بلکه تنها یکی از اجزای آن به‌شمار می‌آید. سازمان حفظ محیط‌زیست با نهادینه‌کردن چنین دیدگاهی می‌تواند در ارتقای مناسبات دولت- مردم و توسعه مدنی و هم در تحقق عدالت اجتماعی نقش بیافریند. در نگاه اکوسیستم محوری، انسانی که خود را تنها جزئی از چرخه اکوسیستم می‌داند از افزون‌طلبی پرهیز می‌کند. افزون‌طلبی که تنها در زمینه مصرف موادغذایی کشور ما را در زمره رکوردشکنان جهانی قرار داده است. به امید روزی که بلندای دماوند بتواند پیام‌رسان سرافرازی و هامون با زیستگاه رستمیانی.