علی اصغر فخری طنزنویس

بد سلیقگی در دنیای امروزی خود نوعی سلیقه به شمار می‌رود و باید به سلیقه ی همه احترام گذاشت.اگر کسی فیش حقوق‌اش می‌ماند لای دفتر مشق بچه اش، یا کسی توی مترو، دستش خسته شده، آن را می‌گذارد توی جیب دیگران یا انبردست جراح می‌ماند توی لوزالمعده‌ی بیمار، نباید ناراحت شد.بلکه باید احترام گذاشت.
بد سلیقگی هم تبصره‌های خودش را دارد: اگر پولدار باشی، بد سلیقگی‌ات، هنر پست مدرن می‌شود، موهای هر کدام یک طرفت می‌شود مد، آشغال لای دندان‌ها می‌شود نگین زیبایی و هزار زیبایی دیگر.
تبصره دوم، نوع نگرش به بدسلیقگی است.ممکن است جایی از نظر کسی شلوغ و بی‌نظم باشد ولی ریاضی‌دانی تویش بتواند الگو ی خاصی را پیدا کند.این اتفاق در بین بچه‌های تازه به بلوغ رسیده به صورت بر عکس اتفاق می‌افتد. بدین ترتیب که بچه وسایلش را می‌تواند پیدا کند.مثلاً دستش را زیر فرش می‌کند و مدادش را بیرون می‌آورد و یا از سوراخ لوله ی بخاری پول‌هایش را بیرون می‌آورد و... ولی مادرش هیچ چیز را نمی‌تواند پیدا کند.
گذشته از این ها، در ایران انواع دیگری از


بد سلیقگی وجود دارد که همه شان به آب ربط دارند.بد سلیقگی اولی آن جور
بد سلیقگی‌ای است که هر چه آبش بکشی، تمیز نمی‌شود. بدسلیقگی دوم نوعی است که خود بد سلیقگی آب پاکی را روی دستت می‌ریزد که خوش‌سلیقه بشو نیست.نوع سومی هم هست که نویسندگان با آن آشنایی دارند که در آن آب می‌بندند توی مطلب.