روزنامه جهان صنعت
1397/03/10
بررسی جنایت علیه نوجوانان دانشآموز در غرب تهران
فاطمه بیکپور- «آزار و اذیت جنسی به دانشآموزان مدرسهای غیرانتفاعی در غرب تهران». این تیتر خبر تکاندهنده دیگری از تعرض به دانشآموزان پسر مقطع متوسطه بود. باز هم تعرض و آزار جنسی، باز هم مدرسه، این بار پسران نوجوان. پسرانی که در اوج سنین بلوغ جنسی و آشنایی با بدن خود و تغییراتش هستند. ناگهان خبر میآید معاون انضباطی مدرسه به بچهها فیلمهای غیراخلاقی نشان میداده، آنها را تحریک به عمل جنسی میکرده، از در رفاقت با آنها وارد میشده، برای آنها مشروب و سیگار میبرده و درخواستهای نامتعارف جنسی داشته و به تعدادی از آنها هم تعرض جنسی داشته است. هر کدام از اینها به تنهایی کافی است تا لرزه بر اندام پدر و مادرها بیفتد و هر کس برای فرزند خودش، برادر و خواهر و برادرزاده و خواهرزاده و اقوامش بترسد. بترسد از تکرار اتفاقاتی این چنین که فقط بخشی از آنها رسانهای میشوند و بسیاری برای همیشه در خفا میمانند. بترسد از اینکه مدرسه امنترین مکان برای فرزندانشان بوده، حالا دیگر به ناظم و معلم هم نمیتوان به درستی اعتماد کرد. چه بخواهیم و چه نخواهیم در جنایاتی این چنینی، همه در خشم جامعه به یک چوب رانده میشوند و تصورات و دیدگاهها نسبت به همه کسانی که در مدارس هستند، تغییر میکند و مردم بدبین میشوند.انکار ناظم پررنگتر از اعترافش
فیلمهایی از فریادها و اعتراضات والدین دانشآموزان پخش شده است. فیلمی از اعتراف این ناظم نیز توسط خبرآنلاین منتشر شده است، اما او در فیلم فقط به وجود فیلمهای غیراخلاقی در گوشیاش اعتراف میکند و وقتی از او میپرسند تو از بچهها نمیخواستی جلوی هم عمل جنسی انجام دهند، آن را کاملا رد کرده و عنوان میکند: «نه من این کار را نکردم». مساله مهم در اینجا این است که اگر او باقی اظهارات بیان شده توسط دانشآموزان را نپذیرد و آنها را انکار کند، پرونده تجاوز به کدام سمت پیش میرود؟
8 خرداد 97 چندمین جنایت و هتک حرمتی بود که علیه کودکان ظرف دوماه و چند روز گذشته رخ میداد. چندین نوع کودکآزاری و قتل و تجاوز ظرف همین مدت کوتاه رسانهای شده و فشار و ترس جامعه را افزایش داده است، اما همچنان تابوی آموزشی و آگاهیبخشی به دانشآموزان و قانون حمایتی است که هیچ جایگاهی برای کمک به رفع این هرج و مرجها ندارد. کودکان تبدیل به گوشت قربانیای شدهاند که کسی برای حقوق و زندگی آنها حق حمایتی قائل نیست و گویی هر کس هر کاری دلش بخواهد با کودک انجام میدهد. از آن سو، پیشگیری از آزارها و تعدی به آنها و برنامهریزی برای جلوگیری از وقوع این اتفاقات و آگاهسازی، مواردی است که به هیچ عنوان جدی گرفته نمیشود.
مقصر اصلی آموزشوپرورش است
جامعهای که ناظم و معلم آن(در نمونه تجاوز به دختر 9 ساله در زنجان) در این حد بیماری جنسی و روانی دارد که میتواند فرآیندی چند ماهه از تعدی به بدن دانشآموزان، تجاوز، تخلیه عقدههای جنسی و سرکوب شده و درمان نشده خود را اجرا کند و کسی هم نفهمد، فقط آن شخص را مسوول نمیکند. سیستم معیوب آموزشوپرورش با چرخه بیمار نوع آموزش و تربیتی آن مقصر اصلی وقوع این رخدادها و به کارگیری این نوع کارکنان در مدارس است. آموزشوپرورشی که چهل سال است به چهار نسل با خواستگاههای اجتماعی و دانایی و ابزارهای ارتباطی متفاوت به یک شیوه آموزش میدهد، به یک شیوه سرکوب میکند، به یک شیوه سانسور و امتناع از آگاهیرسانی دارد و هیچ شیوهای را برای پیشگیری از اتفاقات مخرب در این سالها که در گزارشهای محرمانه خود آموزشوپرورش ثبت شده و هرگز مردم از آن مطلع نشدهاند، به کار نگرفته است. رخ دادن چنین وقایع تلخی در آموزشوپرورشی که سختترین گزینش در میان سازمانها حتی بعد از بازنشستگی افراد را هم دارد، یکی از عجیبترین تضادهای این سازمان است که بعد از گذشت این همه سال هنوز تستهای روانی و جنسی از معلمانی که ساعتهای زیادی از روز با فرزندان مردم سر و کار دارند، گرفته نمیشود. از سوی دیگر لازم به ذکر است بسیاری از رویدادهای مشابه این اتفاق در گذشته توسط آموزشوپرورش پنهان میشد و وزیر آموزشوپرورش و معاونان آن نه تنها سکوت میکردند، بلکه انکار و تکذیب پشت تکذیب بود که حواله خبرنگاران میشد. در نمونه ندا دختری که در زنجان به او تجاوز شد، هرگز معاونان آموزشوپرورش حاضر به توضیح و گفتوگو در این زمینه با رسانهها از جمله پیگیریهای گسترده «جهان صنعت» نشدند و یک سال بعد با فشار گسترده توسط وکیل کودک، معلم را انفصال از خدمت دائمی کردند و تا قبل از آن در مدارس دیگر همچنان مشغول به کار بود. در مدارس متعددی این اتفاق رخ میدهد، اما هرگز راهی به رسانهها باز نمیکنند. چه بسا اگر فریاد بلند والدین برای دادخواهی در شبکههای اجتماعی و خبرگزاری رسمی کشور منتشر نمیشد، این هم همانند بسیاری دیگر از تعرضها لاپوشانی میشد و هرگز وزیر آموزشوپرورش شخصا موضعگیری و پیگیری نمیکرد.
آموزش و آگاهیرسانی همچنان تابو است
همه این اتفاقات رخ میدهد و هر از چندی کودکانی در این سرزمین قربانی میشوند، اما همچنان هیچ آموزشی از مسایل جنسی و مراقبت از بدن به دانشآموزان داده نمیشود. در مدارس که کلا تابو است و همه آشنایی و علم دانشآموزان با موارد جنسی از طریق گفتوگو با همکلاسیها و دسترسی فعلی آنها به همه نوع سایت و فیلم غیراخلاقی و نامتناسب است. در خانوادهها هم عمدتا از سنین کودکی به فرزند آموزش نمیدهند که کودک اجازه ندهد کسی به بدنش دست بزند و اگر کسی به زور خواست به حریم او وارد شود، به خانواده سریعا اطلاع دهد. مراقبت از بدن و آموزش مسایل جنسی به خصوص در شروع بلوغ دختران و پسران باید توسط خانواده به کودکان آموزش داده شود. ظاهرا با همه این اتفاقات کسی فعلا قصد ندارد اجازه آموزش در مدارس را بدهد.
از سوی دیگر فرآیند اثبات تجاوز به دلیل پیچیدگی قوانین ما بسیار دشوار است و تا زمانی که این فرد همه موارد عنوان شده را نپذیرد، شاید اثبات همه موارد ساده نباشد. بعد از پیگیری شخص وزیر آموزشوپرورش و اعلام اینکه گزینش و نظارت بر معلمان سختگیرانهتر میشود و قرار است پس از این همه سال تازه آییننامه سلامت روان معلمان تدوین شود، رهبری هم روز سهشنبه بعد از انتشار گسترده این خبر، دستور پیگیری و مجازات فرد خاطی با حدود الهی را عنوان کرد.
پدر یکی از دانشآموزان در گفتوگو با ما بعد از پیغام رهبری عنوان میکند: ما خیالمان راحت شده. دیگر والدین فقط پیگیر مسوولان مدرسه نیستند و حالا موضوع ابعاد گستردهتری پیدا کرده و امیدواری ما برای مجازات بیشتر شده است. اما گفتوگوهایی مشترک و با یک دیدگاه توسط برخی خبرگزاریها هم منتشر شده که بدون بیان ابهامهای این اتفاق هولناک، صرفا عنوان شده مسوولان مدرسه هم که با پنهانکاری و به کارگیری چنین بیماری بر وقوع آن دامن زدهاند، باید مجازات شوند.
یکی از پرسشهایی که در این میان مطرح میشود آنجاست که چه عواملی باعث شده دانشآموزان در این چند ماه از ارتباط دوستانه با ناظمی که در خانه هم برایشان فیلم غیراخلاقی میفرستاده، به آنها مشروب و سیگار میداده، با آنها در خصوص رابطه جنسی گفتوگوی رکیک میکرده و درخواستهای نامتعارف جنسی داشته، حرفی نزدهاند. آنها حتی پس از عید به اردوی کردان با این مرد بیمار رفتهاند. پدر یکی از دانشآموزان در گفتوگو با ما میگوید: «هم آنها را میترسانده و تهدید میکرده، هم میگفته خب اگر به کسی بگویید پای خودتان هم گیر است و فایدهای ندارد. هم زمانی که به بچهها فیلمها را نشان میداده، آنها از سر کنجکاوی نگاه میکردند و در مورد آن حرفی نمیزدند. او تاکید میکند نمیداند دقیقا به چند نفر تعرض شده است. شکایتها از رقم 30 و 40 حکایت میکنند. اما میدانم 7، 8 مورد تعرض جنسی داشته است.» او تصریح میکند: «حتی دانشآموز را میبرده در اتاق یا فضایی که کسی نبیند در را قفل میکرده و از او عمل جنسی بسیار سخیف و نامناسب درخواست میکرده است.» در صورتی که این اعمال جنسی و خواستههای جنسی این ناظم در حضور باقی دانشآموزان انجام شده باشد شهادت دانشآموزان در دادگاه بسیار میتواند به ادله اثبات تجاوز نزد قاضی کمک کند. به خصوص که عنوان شده یکی از دانشآموزان از عمل جنسی این ناظم فیلمبرداری کرده است و این فیلم سند بسیار محکمی در خصوص اثبات تجاوز او خواهد بود. باید منتظر ماند و دید باقی ابهامها در خصوص این اتفاق وحشتناک حاوی چه مواردی خواهد بود و دادگاه این فرد چه زمانی برگزار میشود.
حکم سنگین جایگزین پیشگیری نشود
رییس انجمن جرمشناسی کشور در رابطه با اتفاقات اخیر مدرسه پسرانه در غرب تهران و احتمال حکم اعدام معاون خطاکار به «جهان صنعت» میگوید: با توجه به گستردگی موضوع و اینکه اگر محرز شود که این عمل روی بچهها انجام شده است، قطعا بر اساس قانون حکم اعدام اجرا میشود، اما اگر تجاوز و تشویق به فساد ثابت نشود حبس برای این فرد در نظر گرفته میشود. البته باید دقت داشت این حکمهای شدید هیچ وقت بازدارنده نبوده و آمار جرم و جنایت را کم نکرده و به صورت موقت و مقطعی شاید از بروز جرمهای مشابه جلوگیری کند. در واقع، باید پیشگیری و آموزشهای لازم را در جامعه فراگیر کرد نه اینکه حکمهای سنگین برای فرد خاطی در نظر بگیریم.
جعفر کوشا در ادامه از نبود نظارت درست و دقیق روی مدارس غیرانتفاعی انتقاد میکند و ادامه میدهد: متاسفانه در ایران به راحتی میتوان مدرسه تاسیس کرد و بر همین اساس نظارت درست و دقیقی روی گزینش افراد صورت نمیگیرد. موسسان مدارس به واسطه روابطی که دارند مدرسه را تاسیس میکنند و گاهی افراد صالح و قابل اطمینان را در کادر آموزشی خود قرار نمیدهند.
او در رابطه با این موضوع که چه دلایلی باعث میشود بچهها این دست مشکلات را با خانواده در میان نگذارند اظهار میکند: مسایل خلاف و چیزهایی که انسان را رها، خوشحال و آزاد میکند باعث میشود به آرامشی نسبی برسد و احساس تکلیف را از دوش فرد بر میدارد. محرومیتها باعث میشود نوجوان محدود شود و به همین دلیل وقتی در جایی قرار میگیرد که بیبند و باری در آن موج میزند به واسطه رها شدن از محدودیتها جذب موقعیت میشود و موضوع را از خانواده خود پنهان میکند چرا که وقتی خانواده از موضوع مطلع شوند با مسوولان مدرسه صحبت میکنند و دوباره محدودیت و محرومیتها باز میگردد. کوشا به این نکته اشاره میکند در گروههایی که کاری خلاف عرف و قانون انجام میدهند، نوعی همبستگی به وجود میآید که این همبستگی افراد را به هم نزدیک میکند و باعث حفظ راز و اسراری میشود که در گروه اتفاق میافتد و برای اینکه لذت رهایی ادامه داشته باشد از گفتن و فاش کردن رازها خودداری میکنند.
این جرمشناس در پایان به این اشاره میکند که شاید عدهای بگویند بعضی از این پسرها با میل و رغبت چنین اعمالی را انجام دادند! اما واقعیت این است آنها هم به نوعی قربانی یک فرد بیمار شدند. از جوانی و خامی آنها استفاده شده و ابتدا با مشروبات و سیگار جذب و به نوعی ناخواسته وارد این چرخه شدهاند و لذتهای آنی و لحظهای آنها را به دام انداخته است.
سایر اخبار این روزنامه
تقویت اصلاح طلبان در مقابل اصولگرایان
واکنش پوران درخشنده به ماجرای تجاوز در مدرسه
دستور رییس قوه قضاییه برای تسریع در رسیدگی به پرونده حادثه یکی از مدارس غرب تهران
کارشناسان بر ترمیم ساختارهای بخش صنعت تاکید میکنند
پیامد بحرانهای سیاسی و اقتصادی کشور بر بازار کالاهای اساسی
چهل روز تا ثبت جهانی محور ساسانی شیراز
لغو قرارداد ریلی 4/1 میلیارد دلاری بین ایران و سوییس؛
قتلهای زنجیرهای کرملین
اعتراض در مکان ورزشی، کجا ورزش کنیم!
دلواپسم!
بازیچه دست کشورهای توسعهنیافته!
هند هم برای ایران خط و نشان کشید
واکنش زنگنه به وقت کشی فرانسوی ها
بررسی جنایت علیه نوجوانان دانشآموز در غرب تهران
زخم کهنهای که باز است
زخم کهنهای که باز است
اجماع ملی مقامات، نیاز صنعت نفت کشور
تحقیر مودیان مالیاتی چرا
تحقیر مودیان مالیاتی چرا
تحقیر مودیان مالیاتی چرا