مزون‌های غیر‌رسمی در تهران رو به افزایش است؛

محمد میلانی- تهران خیابان ولیعصر، میرداماد، سلسبیل و این روزها تقریبا محله‌های متعددی در تهران، مشهد، بلوار سجاد، زیست‌خاور، بلوار سجاد، تبریز کوی ولیعصر، پاساژ روباز تربیت و پاساژ شمس، اصفهان خیابان نظر، مجتمع تجاری مارتین و مریم و‌... شیراز پاساژ شهر شب، عفیف‌آباد مرکز خرید حافظ، اهواز مرکز خرید زیتون و کیانپارس با پاساژهای متعدد و معروفش، این آدرس‌ها تنها برخی از مکان‌ها و بورس خرید لباس‌های درجه یک و اغلب مارک و برنددار خارجی است. در تمام شهرهای کشور محال است که وارد یکی از این مراکز شوید و دست‌کم چند نمونه از بهترین و شیک‌ترین بوتیک‌ها و فروشگاه‌ها را نیابید که در آنها بهترین نمونه لباس‌ها حتی همزمان و در یک سطح کیفیت با کشورهای اروپایی را نیابید. بدون اغراق بعضی از این برندها را در استانبول و باکو هم نمی‌یابید. طبیعی است، لباس به عنوان ضرورت اجتماعی همیشه بوده و هست و چنان حضورش عیان است که نمی‌توان آن را نادیده انگاشت‌ اما در نوع خودش واقعیتی است که نبودنش محال است.
این روزها اغلب در تهران و البته چند شهر بزرگ دیگر نظیر اصفهان و شیراز روی دیگری از این اقتصاد و بازار پوشاک درست در پشت ظاهر شهری بوتیک‌ها و فروشگاه‌های لباس و البسه به وجود آمده که اگرچه هیچ‌وقت نمی‌تواند یارای رقابت یا برابری با صنعت پوشاک رسمی را داشته باشد اما درعین حال تاثیر بسیار زیادی از ابعاد اجتماعی و رقابت در این بازار و اقتصاد وابسته و مبتنی بر آن را تحت شعاع خود قرار داده است. این توجه و تعمق در رویکردها و تاثیرات اجتماعی به قدری مهم است که نمی‌توان به ابعاد مختلف آن توجه نکرد. ظاهرا بسیار ساده به نظر می‌رسد اما در حال حاضر وقتی که بناست به سبک و مدل زندگی و اعتقادات روزمره آنها توجه جدی شود، طبیعی است که این موارد نیز بسیار مهم تلقی می‌شوند. مواردی که کارشناسان و متولیان امر به هیچ عنوان به آن اهمیت نمی‌دهند. تاجران یا واردکنندگان لباس به صورت مستقیم به کشورهای خارجی سفر می‌کنند و با انتخاب و خرید حجم قابل توجهی از پوشاک دست اول و به‌روز و سپس واردات این لباس‌ها به داخل کشور از راه‌های قانونی و غیر‌قانونی مختلف، توانسته‌اند در عرضه آنها سبک جدیدی از این اقتصاد و نحوه فروش را پایه‌ریزی کنند. اینکه این شکل از ساختار اقتصادی و صنفی فروش لباس چه مزایا یا معایبی دارد، به هیچ عنوان مدنظر این گزارش نیست، چرا که هم مقوله شکل بسیار حرفه‌ای اقتصادی به خود گرفته و نیز به یک دلیل بسیار مهم دیگر عرضه این محصولات اغلب با قیمت بسیار مناسب و نازل‌تری به نسبت بوتیک‌ها و لباس‌فروشی‌های سطح شهر به مشتریان عرضه می‌شود از این رو‌ بررسی ساختار و وضعیت اجتماعی و تقابل این مراکز به نیازهای مردم و مصرف‌کنندگان و از همه مهم‌تر بسته به جنس نیاز آنها بسیار ارتباط مستقیم دارد که به نوبه خود می‌تواند بسیار مهم باشد.
مزون اول
در یکی از کوچه‌های عریض محله سعادت‌آباد که در واقع متاثر از محله ایران‌زمین شهرک غرب نیز است، در طبقه دوم یک واحد آپارتمانی سه طبقه‌ یک مزون‌ توسط جوانی به نام مسعود اداره می‌شود. محیطی بسیار بزرگ که به هیچ وجه از شکل ظاهری ساختمان نمی‌توان حدس زد که چنین مزونی در طبقه دوم آن قرار دارد. به شکل و دکور واحد درحد یک مزون شیک و ترجیحا لاکچری رسیدگی شده است. رگال‌های مرتب و تمیز با تفکیک منظم و دقیقی از انواع و اقسام لباس‌ها پر شده است. تنوع رنگ و جنس به حدی بالاست که تاثیر خوبی روی آدم در نگاه اول می‌‌گذارد. در بخش مردانه که با بخش زنانه کاملا جدا و تفکیک شده است مرد میانسالی پاسخگو و فروشنده لباس است. بسیار خوش برخورد و با اطلاعات کاملی که از نوع لباس مناسب بر‌اساس سایز و رنگ پوست افراد ارائه می‌کند. از تک کت‌های ایتالیایی تا جین‌های ترکیه‌ای. پیراهن‌های مردانه و خوش دوخت آلمانی تا شلوارهای تک اسپورت بریتانیایی و باز ایتالیایی. قیمت‌ها در نسبت با قدرت خرید من بسیار بالاست. طبیعی است. به سفارش همان فروشنده میانسال اگر ابتدا به طور دقیق و متمرکز چند لباس را با توجه به برند تولید‌کننده، در بوتیک‌ها و پاساژهای ایران زمین ابتدا با قیمت این مزون قیاس کنیم آن وقت متوجه می‌شویم که این قیمت نه‌تنها بسیار مناسب است بلکه از این بهتر نمی‌شود. ساعات ابتدایی عصر است که تعدادی مشتری به قصد خرید در میان رگال‌ها و قفسه‌ها مشغول انتخاب و برانداز لباس‌ها هستند. در انتهای این آپارتمان و بخش مردانه، تنوع زیادی از تک کفش‌های خاص و لباس‌های شخصی مردانه (زیرپوش‌ها) آن هم با برندهای کاملا اروپایی نشان از تنوع بالای محصولات عرضه شده را می‌دهد. قبل از آنکه بخش زنانه را بشود دید در مقام یک مشتری از شخص صاحب مجموعه که پشت صندوق نشسته چند سوال می‌پرسم. پاسخش به سوالاتم خیلی سربسته و رسمی اینچنین است.


خودم تقریبا هر دو ماه یک بار به اروپا می‌روم، لباس‌ها را انتخاب و براساس سایز سفارش می‌دهم. غیر از مواردی که من و همراهانم می‌آوریم، طرف اروپایی هم طی چند مرحله اغلب به صورت بار خریدهای من را ارسال می‌کند. همچنین با کسانی آشنا هستم که بار من را به ترکیه انتقال و از آنجا بسیار راحت‌تر از طریق مرز کردستان توسط کولبرها به این طرف مرز آورده می‌شوند و مبلغ نیز از اینجا پرداخت می‌شود. بی‌میل در جواب یکی از سوال‌های من در خصوص نحوه این فرآیند مالی صورت‌گرفته می‌گوید: اینجا به تولیدی دوست یا حتی فامیل، نمی‌شود خیلی راحت اعتماد کرد که به طرف تجاری اروپایی اعتماد کامل می‌توان داشت. البته مقداری ودیعه به عنوان ضمانت کار مشترک در بانکی سپرده کرده‌ام. چند سال است که وقتی محصولات می‌رسند حتی یک عدد نیز کم نشده‌اند. این رمز کار خوب طرف ایرانی و اروپایی است.
در قسمت فروش محصولات زنانه دو خانم محجبه که رعایت حجاب‌شان در نوع خودش جالب است اتفاق مهم دیگری است. در میان مشتری‌های خانمی که حضور دارند حتی دو نفر با حجاب کامل خیلی راحت در میان قفسه‌ها و رگال‌ها می‌گردند. درآن قسمت تنوع رنگ دیگر غیر‌قابل تحمل است. رنگ‌های شاد بی‌اندازه به چشم می‌خورند. در یک بخشی نیز لباس‌های زنانه مجلسی دارند که لباس‌ها خودشان به آدم می‌گویند که نزدیک نشو! چون قیمت به قدری بالاست که شرمنده می‌شوی! به قول فروشنده از مبلغ بالای اجاره واحد صنفی، پول برق و شارژ ماهانه و سایر هزینه‌های زیادی که به تعبیر مسعود، کمر بوتیک‌دار را می‌شکند در این مزون‌ها خبری نیست. گرچه آنها هم هزینه‌های ناپایدار و البته زیادی را برای تداوم کسب و کار خود می‌کنند. از این روی اگرچه این‌ها خودشان هزینه مخصوص به خود را دارند که باور کردنی نیستند اما خب هرچه هست تاثیر خودشان را بر قیمت‌ها گذاشته‌اند اما در مجموع و در قیاس با همان بوتیک‌های بیرونی، قیمت‌ها و حتی تنوع لباس‌ها و از همه مهم‌تر آرامش هنگام خرید چیزی است که مختص چنین محلی است.
مزون دوم
به این مناطق قدیم‌ها امیرآباد شمالی می‌گفتند. محله‌هایی با خانه‌هایی بزرگ و کوچه‌هایی تمیز. بعد از طی مسیر طولانی البته با تاکسی و ردشدن از دانشکده‌های دانشگاه تهران وارد کوچه‌ای شدم که آدرس داده بودند. خانه‌ای در دو طبقه تقریبا220 متری. نمای ظاهری طبق معمول عادی و کلنگی بود. وارد منزل شدم. برای خرید لباس مدل هیپ‌هاپ که در نوع خودش بازار و مشتری‌های خاص خودش را دارد رفته بودم. اگرچه ظاهرم هیچ‌گونه با لباس‌هایم قرابت نداشت ولی به هر حال وارد مزون شدم. تعداد فروشنده‌ها زیاد بود. عجیب بود. نظم خاصی به هیچ عنوان در مجموعه حاکم نبود. افرادی که تردد می‌کردند جوان‌هایی بودند که می‌توانستی نمونه‌هایشان را در همان کنسرت‌های زیرزمینی ببینی. دو نفر مدام درحال رفتن به اتاق تعویض لباس و تست لباس‌های مختلف بودند که فروشنده برایشان می‌آورد. مدل لباس‌هایی که برای فروش عرضه شده بودند دقیقا مانند ‌همان‌هایی بود که برتن خوانندگان رپ و هیپ‌هاپ آنسوی آب‌ می‌دیدی. مدل لباس‌های زین ملک، لیام پین. تیلور سوییفت، اسنوپ داگ و... را می‌توانستی در آنجا ببینی و اگر پول داشتی بخری. قیمت‌ها اگرچه گران بودند اما به هیچ عنوان با مزون‌های دیگری که دیده بودم قابل قیاس نبودند. برای مثال یک نمونه کلاه رپری با آرایش روی نقاب آن اعم از سنگ و صدف و به قول فروشنده کلاهی نه زیاد شاخ! یک میلیون و 200 هزار تومان. کتانی قرمز آل‌استار که در واقع سه شماره از سایز خود کفش بزرگ‌تر نشان می‌داد و برای رقص‌های خیابانی مناسب بود یک میلیون و 600 هزار تومان. شلواهای جین بسیار خاص با فاق‌های بسیار بلند و آویزان نیز قیمت‌های خاص خودشان را داشتند. زنجیرها و دستبندهایی که شاید بی‌هیچ اغراقی در حد20 هزار تومان ارزش نداشتند به نوعی خاص درآمده و 200 هزار تومان قیمت خورده بودند. البته پذیرفتنی بود که این مزون در قیاس با بقیه بسیار متفاوت است، اما این حجم پولی که برای خرید این محصولات صرف می‌شد نیز قابل توجه و قابل بررسی بود. جوان‌هایی درنهایت30 ساله مشترهای این مزون را دربر می‌گرفتند. رنگ‌های تیره و لوازمی با اشکال خاص در واقع نبض بازار لوازم آرایشی آن مزون را دربر می‌گرفتند.
در مزون‌های لباس فقط لباس ارائه می‌شود؟
بنا بود با یکی از جوان‌هایی که عرشیا. ع نام داشت نیز در آن مزون روبه‌رو شوم که در این مورد می‌توانست اطلاعاتی بدهد. تقریبا نیم ساعتی از گشت و گذارم در مزون گذشته بود که آمد. با موهایی بافته و شلواری که دقیقا نمونه‌اش را در کنارمان داخل نیم‌تنه مانکنی کرده بودند. خودش می‌گفت آخرین نمونه جین رپری است که سنگشورهای خاصی نیز دارد. یک میلیون و صدهزار تومان قیمت شلوارش بود و آرایش و بافت موهایش نیز درحدود 300 هزار تومان هزینه برداشته بود. ماندگاری موهای بافته‌شده برای یک هفته! اما بسیار مودب و نجیب به نظر می‌رسید. مثل خمیرمایه‌ای که در حقش کم‌لطفی و کم‌توجهی شده و اگر قدر این استعدادها و جوانان را سروقتش می‌دانستیم، اکنون می‌توانستیم روی این جوانان در حرکت دادن چرخ توسعه کشور حساب جدی باز کنیم. اما اکنون دور یک میز کوچک با من نشسته و از بازار مخفیانه‌ای در تهران می‌گوید که حال آدم بد می‌شود. پس از کمی گفت‌و‌گو وارد بحث جدی شدیم. می‌گوید: باید خاطرتان باشد که تقریبا دو سال پیش خبر تولید‌ عروسک‌هایی عنوان شد که از آنها استفاده‌های ابزاری می‌شد. ابداع شکوهمند چینی‌ها در تحولات عالم محصولات جنسی بود. حالا مدت زیادی است که در بازار ایران هم موجود است. بله درتهران بسته به نوع جنس عروسک‌های برقی، از یک میلیون و 200 هزار تا دو میلیون و صدهزار تومان متغیر است. از لوازم استحمام در این خصوص که به صورت پک‌های بزرگ قاچاقی وارد می‌شوند تا ابزارآلات نامتعارف و ممنوعه جنسی در ایران، که در بازار پیدا می‌شوند نیز می‌گوید و به ما نشان می‌دهد. قیمت‌ها هم متفاوت بودند. قیمت یک نمونه از این لوازم 70 هزار تومان است که علنا کسانی که توان خرید بالایی نیز نداشته باشند می‌توانند خریداری کنند. از انواع قرص‌ها تا میزهای مخصوص روابط جنسی و برندهای تایوانی و چینی نام می‌برد که هم‌اکنون در برخی لباس‌فروشی‌های شهرتهران به فروش می‌روند. جالب این بود که می‌گفت ذهن خودت را اصلا به این مزون‌ها در خصوص این محصولات معطوف نکن. بسیاری از فروشگاه‌های رسمی لباس و لوازم آرایشی و بهداشتی در تهران مبادرت به سفارش‌گیری و تهیه و ارسال این محصولات به در خانه متقاضیان می‌کنند. در ادامه حرف‌هایش می‌گوید: فشن‌های مد در تهران نیز بسیار برگزار می‌شود و همین محصولات در حراج‌های عمومی هم عرضه می‌شود. همه این اتفاقات مدت زمان زیادی است که در این شهر رخ می‌دهند و نمی‌دانم مشکلی دارد یا نیاز مردم است. شاید هم به دلیل ممنوعه بودن این‌گونه نامتعارف عرضه می‌شود. باقی حرف‌های جوان قابل بیان نیست تا بدانیم پشت ظاهر زیبای این لباس‌های فاخر و گران لاکچری چه مصایب و فلاکتی خوابیده است.
مزون سوم
این مزون واقع در یک خانه ویلایی قدیمی در محله اختیاریه که عجیب است تاکنون از چشم شکارچیان بساز و بفروش در امان مانده، قرار دارد. نه به اندازه مورد پیشین زیبا و خوش دکور‌ اما حجم لباس‌های موجود درآن تقریبا برابری می‌کند. حجم و اولویت غالب لباس‌های موجود در این مزون زنانه است. بالطبع حضور بانوان به همراه همسران‌شان برای خرید نیز بیشتر به چشم می‌خورد. از میان چهارنفر حاضر در فروشگاه یک نفر جوان کم سن و سال و درشت هیکل است که مشخص است کارهای دیگر این مجموعه به عهده اوست. خیلی راحت‌ با دیگران ارتباط می‌گیرد. با شخص همراه من آشناست. از این روی بهتر از شرایط این کار می‌گوید. او در پاسخ به نوع و کیفیت کارشان می‌گوید: بخشی از جنس‌ها از ترکیه وارد ایران می‌شوند. برخی دیگر را نیز برایمان می‌آورند. مثلا چند خانم هستند که مدام در سفر ترکیه، هند و جنوب و شرق آسیا به سر می‌برند. آنها برای خودشان به همین صورت لباس برای فروش از این کشورها می‌آورند. یعنی با آوردن لباس از جاهایی که گفتم، تعداد اندکی را برای فروش خود و اغلب آنها را به ما می‌دهند. طبیعی هم است با توجه به حجم کار، نه به آنها ضرر می‌رسد نه به ما. این راهم بگویم آنطور که فهمیدم مهم این است که درمبادی که به قصد خرید عمده لباس می‌روید باید آنها را بشناسید و آنهایی که در آن سوی مرزها با شما لباس خرید و فروش می‌کنند نیز همین حس را داشته باشند.
فروش ما خوب است. مثل بازار لباس تهران. ماهم روزهای کسادی داریم و بالطبع روزهایی نیز با اوج تعداد مشتری مواجه هستیم. حتی تعداد مراجعه عروس و دامادها برای خرید لباس عروسی‌شان به ما بسیار زیاد است. همان لحظه به یکی از مشتری‌ها که داماد بود و برای گرفتن لباس‌هایش که سایز شده بودند اشاره می‌کند.
از فروشنده جوان سوال دیگری که این روزها پیچیده را می‌پرسم. چیزی که دغدغه فعالان اجتماعی نیز شده است. شنیده شده که در بسیاری از این مزون‌ها لوازم نامتعارف روابط جنسی ‌یا به اصطلاح زناشویی هم توزیع و فروخته می‌شود. یا ادکلن‌هایی خاص که استفاده‌های نامناسب اخلاقی از آنها می‌شود! تا چه اندازه درست است؟ بدون آنکه حتی لحظه‌ای فکر کند یا بخواهد نوع جملاتش را پیش از بیان بازبینی کند گفت: بله که هست!‌ البته بسیاری را نیز می‌دانم که توسط اداره اماکن و نیروی انتظامی پلمب و افراد مدام دستگیر می‌شوند. درست است که ما ملک تجاری نیستیم و مجوز نداریم اما به نوعی دیگر هم تحت نظارت بوده‌ایم و هستیم. ولی موردی که مدنظر شماست در همین محله.... شهرک غرب مزونی است که خوب می‌شناسمش و جدیدترین لباس‌های مستهجن زنانه و مردانه را عرضه می‌کنند. حتی جهت فروش تبلیغی محصولات، آنها مدل یا مانکن هم دارند. اگر بخواهم فقط یک مثال ساده بزنم، می‌دانم که مثلا پوشاک خاص زنانه ست کامل در یک برند خاص بر اساس کیفیت کار و تبدیل قیمتش به پول ما تا حدود هشت میلیون تومان نیز خرید و فروش شده است. شما هرچیز گران‌قیمتی که بخواهید آنها دارند و می‌‌آورند. حتی لوازم ممنوعه. فقط باید بخواهید...
سایر اخبار این روزنامه
آغاز کار پنجمین شورای شهر تهران؛ برآورد هزینه جنگ 16 ساله افغانستان؛ آغاز کار پنجمین شورای شهر تهران؛ برآورد هزینه جنگ 16 ساله افغانستان؛ آغاز کار پنجمین شورای شهر تهران؛ برآورد هزینه جنگ 16 ساله افغانستان؛ آماده پیگیری خواسته کروبی رییس شورای شهر تهران تاکید کرد؛ ترامپ از پایبندی ایران به برجام عصبانی است جنجال «روسیه گیت» ادامه دارد لزوم کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمد‌های نفتی؛ بررسی طرحی که قرار بود فقر را از میان بردارد؛ اولین وعده ربیعی به رسانه‌ها محقق نشد؛ مزون‌های غیر‌رسمی در تهران رو به افزایش است؛ تعویض اموال بابک زنجانی با دوک نخ‌ریسی! بازگشت اعتماد جهانی به نظام بانکی ایران بررسی کارشناسان نسبت به تحقق وعده‌های تجاری دولت؛ «جهان صنعت» وضعیت صنعت کاغذ در ایران و جهان را بررسی می‌کند؛ ادعای بزرگ یا اصلاح راهبردی فصل تازه دیپلماسی اقتصادی زهرا احمدی پور در بازدید از نمایشگاه ملی صنایع دستی عنوان کرد؛ روحانی و آینده اصلاح‌طلبی تحول در روابط ایران و قطر بررسی چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ روز کارمند و بلوغ اداری زن میانسال آمریکایی برنده بلیت بخت‌آزمایی ۷۵۹ میلیون دلاری شد