روزنامه همدلی
1396/06/21
میزگردی با حضورسه جامعه شناس درباره ارتباطات بین دانش آموزان آسمان رفاقت در مدارس ابری است
شیروان یاری : یادباد آن روزگاران که صله رحم رفاقت در مدارس بر قلب های همدلی «یار شاطر نه بار خاطر» گشوده می شد و رفیق چون کوه پشت رفیق بود و ره مدرسه را دست در گردن می نهادند و بر یک صندلی شانه به شانه هم مماس می شدند، امروزه رفیق به مثابه گذشته از دوران مدرسه آغاز نمی شود و قرارهای درس خواندن و مرور دروس در خانه های دوستی گذاشته نمی شود در دنیای امروز رفیق های مدرسه باهم برای خرید پوشاک و اقلام نوشتاری به بازار نمی روند، زنگ پایان مدرسه که زده می شود هریک از دانش آموزان سر در گریبان سایه خود می نهند و رهسپار خانه و دنیای مجازی می شوند، روانشناسان و جامعه شناسان این گسست بی اعتنایی در پیوند رفاقت را ناشی از تجزیه مدارس دولتی به خصوصی، مهر تایید نظام آموزشی بر توسعه مدارس خاص، پدیده شکاف نسلی و هژمونی رسانه های مجازی می دانند و از اینکه سنگ رویین رفاقت امروزه در بین دانش آموزان مدارس که شامل کودکی، نوجوانی و جوانی است بر سنگ زیرین آسیاب همدلی ها نمی چرخد؛ هشدار می دهند! برای بازگشت به اصل به نسیان رفته رفاقت در بین دانش آموزان مدارس در دو مقطع ابتدایی و دبیرستان با کارشناسان که خود جامعه شناس و چهره فرهنگی در قامت معلم در مدارس هستند و هفت شهر عشق عطار را در اندر خم کوچه های مدارس به حقیقت زیسته اند به گرد میزگردی ، گردآمدهاییم تا این پدیده را به تحلیل بنشینیم در این میزگرد با طرح سوالات (بسته)، مصاحبه شوندگان ازمنظر جامعه شناسی پرسشها را با رای موافق و مخالف کاویده اند که ازدید شما مخاطبان همدل ، «همدلی»می گذرد.
امروزه در مدارس نسبت به گذشته رفاقت و رفیق بودن بین دانش آموزان کم رنگ شده است و کمتر دیده می شود که دانش آموزی با یکی از همکلاسی های خود رفیق صمیمی شود و در هنگام درس خواندن، گه گداری صادقانه برسفره خانوادگی هم بنشینند، شما تغییر شکل خانواده از گسترده به هسته ای را در به افول رفتن رفاقت ها بین دانش آموزان موثر می دانید؟
حسین محمدی: نه، به نظر اینجانب بیشتر از آنکه تغییر شکل خانوادهها و کوچکتر شدن آنها باعث کمرنگ شدن رفاقت بین دانشآموزان شده باشد، تغییر شکل مدارس دلیل اصلی این موضوع است. به عبارت دیگر مدارس فعلی بیشتر از آنکه مکانی برای زیستن، آموختن و ماندن باشد، مکانی هستند برای گذر و یا فرار از موقعیت های ناخواستهتر.
افزایش تراکم دانشآموزان، کمبود فضا و امکانات آموزشی و پرورشی و نبود بودجههای حتی حداقلّی، مجالی برای اولیای مدرسه نگذاشته است که همّ و غم خود را بکارگیرند تا دانشآموزان در دوران حضور در مدرسه زندگی، دوستی و آموختن را تجربه و خاطرهسازی کنند از طرف دیگر تاکید نظام آموزشی بر کمیّت و آمار قبولی و نمرات و تکثّر آزمون ها و کنکورهای رنگارنگ و توقّع و فشار والدین، دانشآموزان را به رقیب و گاهی دشمن یکدیگر تبدیل کردهاست و فرصتها برای دوستی های عمیق کمتر شدهاست.
حسام خاکپور: آنچنانکه من میفهمم سیستم خانواده ما در حال گذار از گسترده به هسته ای است، بنابراین هم واجد خصایص گسترده است که ناظر به جامعه سنتی است هم واجد خصایص هستهای است که ناظر به جامعه مدرن. یکی از برجستهترین مولفههای اندیشه مدرن فردگرایی
(Individualism) است که ریشه در اندیشه فلاسفه ای همچون دکارت و کانت دارد. آنجا که دکارت اصل کوژیتو را تبیین کرد( من می اندیشم پس هستم ) و آن ( من) به عنوان سوژه بسط یافت و منجر شکلگیری بنای عظیم سوبژکتیویسم شد، لاجرم از این تاکید بر ( من) به عنوان فرد، اصالت فردی شکل میگیرد که کاخهای جمعگرایی جوامع سنتی به لرزه میاندازد. به زبانی ساده در گذشته جمع مهم بود، یا به قول شما محله و کوچه و روابط افقی گسترده با تمامی اینان، اکنون فرد هسته مرکزی است. این مرکزیت یافتن فرد، قطعا پیامدهای خواهد داشت که یکی از آنها کاهش رفاقتهای قدیمی است که شما بدان اشاره کردید.
داود حبیبزاده: قبل از هر چیز باید عرض کنم که نگاه معطوف به گذشته چاره کار نیست. ماهمیشه دیدی نوستالژیک به گذشته داریم وبهشت رویاهایمان را در گذشته جستجو می کنیم و این یکی از ضعف های اساسی درتحلیل مسائل پیش رویمان است.به نظر من گذشته ای هم که از آن صحبت می کنیم(در این مورد خانواده گسترده) چندان خالی از اشکال نبوده و اگر به متون ونشریات آن زمان هم رجوع کنیم باز افسوس گذشته را خوردهاند ویا آرزوی اندکی آزادی فردی را داشته اند.
این نوع نگاه ما را وا می دارد که همیشه نسبت به آینده و تغییرات بدبین و نگران باشیم ودر واقع آینده زدایی کنیم. مادر مورد مسائل پیش رویمان دچار بحران شدهایم.بحران تحلیل درست مسائل پیش رویمان وبحران نگرانی کاذب از آینده.
در این مورد هم خوب طبیعی است شرایط خانواده و زندگی تغییر کرده است واین شرایط و تغییرات نوع زندگی جدیدی را می طلبد،شاید ارزشهای جدیدی را هم لازم داشته باشد.ما باید روی ملزومات جدید وکم کردن آسیبهای پیش رو متمرکز شویم ومتوجه باشیم که نگاه بنیاد گرایانه(مبتنی بر گذشته) به زندگی، چندان کار ساز نخواهد بود.
گسترش تکنولوژی از جمله حضور پررنگ تلفن همراه و هژمونی فضای مجازی و ولع کاربران در شکاف رفاقت دانش آموزان موثر نبوده است؟
حسام خاکپور: تاثیر تکنولوژی نه تنها بر کاهش روابط دانش آموزان، بلکه بر کل روابط بشر محرز است. اما چرا تکنولوژی اینچنین تاثیر عظیمی دارد، ما را به پرسش از ذات و ماهیت تکنولوژی میکشاند. تکنولوژی بر خلاف تصور عموم، ابزار نیست، وسیله ای نیست که ما سوژه خودمختار در برابر آن باشیم و هر طور دلمان خواست از آن بهره گیریم، اصلا و ابدا اینطور نیست و بلکه تکنولوژی به نوبه خود دارای هستی است، و در ذات و هستومندی آن مفهومی بسیار اساسی به نام سلطه نهفته است. ابتدا بر طبیعت سلطه پیدا کرد و سپس بر خلاف توقع انسان، بر خود انسان نیز تسلط یافت، این تسلط بسیار با اهمیت است، فردی که زیر سایه سلطه ی تکنولوژی می زید چه دانش آموز چه معلم چه استاد، دیگر توان ارتباط های عمیق و برقراری رفاقتهای صمیمی گذشته را نخواهد داشت. تجربه زیسته ما با فیس بوک و تلگرام و ... و اینکه گاه یک روز فرد در تلگرام بدون اینکه از خود اختیاری داشته باشد، صرف میشود. تا حدودی آنان که با این نوع تکنولوژی ها سروکار دارند مذعن به این واقعیت هستند که در برابر آن چندان اختیاری از خود
ندارند.
داود حبیبزاده: شاید بتوانیم دوره جدید را دوره روابط مجازی بنامیم. برای مثال شما در اینترنت، تلگرام و... دوستانی دارید و مدام در هر شرایطی می توانید با آنها در ارتباط باشید، واین البته جذابیت خاصی دارد و اگر با باور به این تغییرات و درک شرایط موجود آمادگی مواجهه را داشته باشیم، صدمات هم کمتر خواهند شد و اگر به دنبال آلترناتیو دیگری هستیم بیش از هر چیز باید در فکرجذابیت بیشتر گزینه مورد نظر باشیم.
حسین محمدی: مطمئناً تاثیر منفی داشته است. گو اینکه فشار فضای مجازی بر موقعیت های واقعی حتی بر روابط انسانی بزرگسالان تاثیرات عمیقی برجای گذاشته است به طریق اولی انزواطلبی، اعتیاد به فضای مجازی و خستگی ناشی از آن بیشتر از بزرگسالان بر کودکان و نوجوانان و کمرنگ کردن روابط انسانی حقیقی و تجارب خوشایند و خاطرهآفرین دوستانه موثر بودهاست.
البته تکنولوژی های نوین همیشه در مراحل اولیّه ظهور بدلیل جاذبهی نوبَرگونهاشان دارای همهگیری و تاثیرات بیشتری هستند و موج اشتیاق و جاذبهی اولیّه پس از مدّتی فروکش کرده و به حالتی از ثبات میرسد لکن حتی پس از موج اولیّه نیز، همچنان جایگزین بد بودن و فرصتسوزی از اتهامات و جفاهای فضای مجازی به نسبتِ دنیای واقع و روابط انسانی است. و متاسفانه بدلیل عدم مدیریت صحیح و نبود جایگزین های مناسب در جامعه ما ساعات و میزان استفاده از تلفن همراه، تبلت و فضای مجازی بسیار بیشتر از جوامع پیشرفته است.
در قدیم محله در پیوند و انسجام روابط بین فردی و فرا فردی بزرگان (والدین) نقش مهمی ایفا می کرد که این نوع صمیمیت و مشارکت همسایه ها و اهالی محله در کاهش آلام انسان ها غیر مستقیم بر رفتار کودکان ، نوجوانان و جوانان تاثیر می گذاشت. امروز با تغییر ساختار شهرنشینی و سبک زندگی و نبود نقش محله این سامان اجتماعی در فراگرد اجتماعی نیز بهم خورده است ،تحلیل شما چیست؟
داود حبیبزاده: در مورد نقش محلات هم زیاد موافق نیستم ، عرض کردم نگاه ما به گذشته نگاهی آکنده از تحسین ورضایت است و مشکلات گذشته را درک نمی کنیم.من شخصا موافق آینده و برنامه ریزی برای آینده هستم، وبا توجه به امکانات موجود ومحدودیت های کمتر در صورتی که شرایط موجود با برنامه ریزی وکنترل وصد البته فهم وضعیت همرا باشد بهتر است.
حسین محمدی: به نظر من، بزرگترین مشکل جوامعی مانند ما، موقعیّت بینابینی و نه زنگی زنگ و نه رومی روم بودنمان است. یعنی جامعه ما از نظر استفاده از سختافزار و تکنولوژی ظاهری پیشرفته و مدرن دارد با همه مشکلات و نقاط منفی آن و گاهی بیشتر از جوامع مدرن اما بدون نُضج و پاگرفتن زیرساخت ها و نرمافزارهای انسانی یک جامعه مدرن. به طور مثال در مورد موضوع بحث، می توان گفت هرچند در جوامع مدرن به مانند چند قرن پیش روابط قبیلهای، محلّی و خانوادگی گسترده باقی نمانده است اما سالیان دراز است که انجمن ها، NGOها و سازمان های حمایتی و اجتماعی شکل و قوام یافته و پله پله مراحل رشد و تعالی را طی کردهاند و اکنون به خوبی می توانند بسیاری از کمبودهای روابط انسانی را جبران و از زیان های زندگی ماشینی بکاهند. وجود نظم و تعریف مشخص اوقات کار و فراغت نیز در این کشورها شرایطی فراهم آوردهاست که هر فردی به تناسب روحیه و موقعیت خویش می تواند نیاز انسانی خویش را به دوست و همدم و تاثیر و تاثّر انسانی در یکی از انجمن ها و سازمان های خیریّه، ورزشی، سیاسی، خیّاطی، باغبانی، آشپزی و غیره بیابد درحالیکه در جامعه ما بندرت چنین جایگزین هایی برای فضای بی آلایش دوستی ها و روابط انسانی قدیم وجود دارد.
حسام خاکپور: در ادامه بحث بالا( گذار از خانواده ی گسترده به هستهای) امروزه می توان شاهد گسترش روزافزون ساختمانهای عمودی زیادی در سطح شهر باشیم که خود یکی از پیامدهای تغییر خانواده از گسترده به هسته ای است. در واقع آپارتمان نشینی یکی از تجلی های این مساله است. یک محل مسکونی باید داری دو ویژگی ارتباط افقی و عمودی باشد
( منظور از ارتباط افقی همان ارتباطات خانوادگی و بین فامیلی است و منظور از ارتباطات عمودی، ارتباط با همسایگان و اهل محل می باشد). زندگی آپارتمانی منجر به کاهش ارتباطات عمودی خانواده شده است که در واقع این ارتباطات در زمانه گذشته در محله انجام میگرفت. بنده معتقدم این تغییرات و از جمله ازدیاد شهرنشینی، از مولفههای اجتنابناپذیر مدرنیته است و احیای مجدد زیست محله ای امکان پذیر نیست. سبک زندگی شهری و از جمله آپارتمان نشینی پاسداشت سنتهایی را که در ایام قدیم در محلات، باعث پیوند و استحکام روابط افراد ساکن در محله میشد، کمرنگ کرده و به عبارتی از بین برده است.
از سویی اجتناب ناپذیر بودن این تغییرات مورد تاکید بنده است، اما از سویی دیگر میتوان به فکر جایگزینهایی برای این مساله بود که با ذهنیت مدرن همخوانی داشته باشد و ریشه در سنت نیز داشته باشد. از جمله ایجاد مدلهای از رفاقت فکری فرهنگی که نیازمند تربیت صحیح از اوان کودکی است.
تاثیر زندگی آپارتمانی در روابط بین فردی و فرافردی دانش آموزان را چگونه میبینید؟
حسین محمدی: به نظر بنده محدودیت های زندگی آپارتمانی و لزوم حفظ فاصله و عدم اعتماد به همسایگان در عین نزدیکی بیشتر از معماری بافت قدیم، می تواند در پسزمینه ذهنی کودکان نوعی سختگیری بیشتر در ایجاد روابط دوستانه ایجاد کند. هرچند بنا بر توضیحات پاسخ سوال قبلی در صورتیکه زندگی آپارتمانی با سختافزارهای جانبی لازم مانند فضای سبز و زمین بازی کافی و مناسب در اطراف آپارتمان و نرم افزار فرهنگ آپارتمان نشینی همراه باشد می تواند فرصت های بیشتری برای تمرین و یادگیری همزیستی و دوستی برای کودکان فراهم آورد.
حسام خاکپور: همچنانکه اشاره شد، خود محدودیت فضا و مکان در آپارتمان، محدودیتهای بسیار دیگری را نیز در پی دارد. از جمله اینکه در آپارتمان نشینی کودکان به جای بازیگوشی، گوشیبازی میکنند و این خود زمینه ساز انزوا و فرگرایی مبتذلی در میان کودکان و نوجوانان شده است و به نوبه خود زمینه ورود افسارگسیخته به فضای مجازی و تنهایی حاصل از آن مجال تمایل به پرنوگرافی در نوجوانان و کاهش تمایل آنان به برقراری ارتباط اصیل و عمیق انسانی با همسالان و افراد هم محله ای و هم کلاسیهایش میشود. نکته قابل اشاره دیگر، رواج نوعی پارانویای تودهای و جمعی است که در کل کشور و در مناطق کردنشین( بهدلایل سیاسی، فرهنگی و...) که نشانههای آن را در رواج سخنانی چون: سرت به کار خودت باشد، « ده س به کلاوی خوتو بگره»« کارت به خه لک نه بیت»،« آهسته بیا آهسته برو، گربه شاخت نزند». این امر به نوبه خود از نقش مفید و اثرگذار محله به عنوان یک سامان اجتماعی کاسته
است.
داود حبیبزاده: هرچند با تصمیم گیری ها وبرنامه ریزی های عجولانه جامعه ما باشتاب زیاد ودرابعاد گسترده ای با این شیوه از زندگی روبرو شد،که این خود البته بحث دیگری است ودراین فرصت نمیگنجد. اما در مقطع کنونی زندگی آپارتمانی یکی از شیوه های زیست امروزه ماست. ما با تاکید بر ایجاد فرهنگ آپارتمان نشینی و رفع نواقص آن می توانیم زمینه بهبود روابط را فراهم
کنیم.
رقابت گرایی، حسادت طلبی و خساست خواهی تزریقی نظام آموزشی در مدارس خاص چه میزان در کاهش رفاقت بین دانش آموزان نقش داشته است؟
حسام خاکپور: به نظر بنده رقابت گرایی، حسادت طلبی و ... در تمامی دوران زندگی بشر بوده است. لیکن رواج نخبهگرایی( Elitism) مبتذل در جامعه ایران و رشد قارچگونه مدارس ویژه، یکی از علل عمده افت فرهنگی و آموزشی در جامعه است. نخبهگرایی در جامعه ی نئولیبرال شده ما با ایجاد شکاف طبقاتی در میان مردم، ریشه در پولی دارد که در دست عده ای تجمیع شده است و دیگران فاقد آن هستند. آنانی که پول دارند آموزش را میخرند و با عنوان نخبه یا نمونه یا استعداد درخشان، زمینه ساز آسیب در لایه های اجتماعی میشوند. از جمله اینکه طبقاتی شدن آموزش، واکنش دیگران که به این مدارس راه نمییابند در پی دارد. کاهش اعتماد به نفس در دیگر افراد که به قول نخبه نیستند و... . در میان خود این نخبگان پولی نیز رواج حسادتها و کینهتوزیها و حتی دردسرهای خانودگی را در پی داشته است و آن رفاقت انسانی در چنین وضعیتی زایل میگردد. نخبه گرایی بلایی است که تا آموزش و پرورش را از این منحط تر نکند، به فکر جمع کردنش برنمیآیند.
داود حبیبزاده: من شاهد بودم که یکی از دانش آموزان مدارس عادی حدودا بعد یک ماه از آغاز سال تحصیلی به مدارس خاص رفت. متاسفانه تعادل کلاس به هم خورد و کلاس یکی از الگوهای خودش را از دست داد.بعضی از دوستان هم از استرس زیاد فرزندانشان در این نوع مدارس می گویند وبارها اتفاق افتاده که در مهمانی ها فرزندانشان را همراه ندارند چرا که وقتی برای مهمانی ندارند. احساس می کنم در این مدارس دانش آموزان ماشینی بار می آیند و حتی برای مطالب غیر درسی هم زیاد فرصتی نیست چه برسد به کسب مهارت های اجتماعی. البته این یک مساله کلان آموزشی است و والدین در فرستادن فرزندانشان به این نوع مدارس گناهی ندارند،وصد البته هر کسی خواهان شرایط بهتری برای فرزندش
است.
حسین محمدی: در مورد این سوال باید گفت یکایک فاکتورهایی که گفتید تاثیر فراوانی بر کاهش صمیمیّت و روابط انسانی صحیح بین دانشآموزان گذاشته است علی الخصوص نتیجهنگری به جای فرایندنگری و غلبه فرهنگ حذف رقیب به جای فرهنگ کار گروهی و موفقیت جمعی در نظام آموزشی و پرورشی ما. در این مورد در پاسخ سوال اول نیز اشاراتی عرض کردم.
به نظر شما شکستن شیشه اعتماد با توجه به حوادث تلخ کودک آزاری، تمایل به جنسیت گرایی در رنج سنی پایین در گسست رفاقت دانش آموزان و نظارت کنترل گرایانه والدین موثر بوده است؟
داود حبیبزاده: بله. متاسفانه گزارش های وحشتناکی که امسال از اردبیل وشهرهای دیگر در این رابطه شاهد بودیم و همچنین مواردی که در آن کودکان از طرف حتی نزدیکان مورد سواستفاده قرار گرفته اند در نظارت کنترل گرایانه کودکان موثر بوده است.در هر صورت به نظر من پیشگیری اگر همراه با محدودیت هم باشد باز بهتر از گرفتار شدن کودک در این مسائل است چرا که این گونه حوادث روان کودک را در دراز مدت هم آزار خواهد داد.
حسین محمدی: مسلّماً نظام تربیتی و آموزشی هر جامعه نمی تواند تفاوت چندانی با کلّیت جامعه داشته باشد و رسوخ فرهنگ ریا و شعارهای خودبرترپندارانه و رفتارهای مغایر با این شعارها، نهایتاً موجب شدهاست افراد جامعه به دیگران اعتماد نکرده و در دوستی ها و روابط انسانی احتیاط و وسواس به خرج دهند.
حسام خاکپور: آنچنانکه من میفهمم وقوع این آسیبها ریشه در عدم تربیت اخلاقی ما دارد. اخلاق به روایت فلسفی که فرادینی و اساسا پیشادینی است. ما نه در خانوداده نه در مدرسه نه در جامعه، تربیت اخلاقی مثلا اخلاق وظیفه گرایانه کانتی، یا اخلاق فضیلت گرایانه لویناسی را به هیچ وجه مشاهده نمیکنیم. بالطبع در جامعه ما با وقوع سکولاریزم خزنده و رخت بر برستن اعتقادات دینی که ستونی برای حفظ امر اخلاقی بود، وقوع چنین آسیبهایی محمتل است. در جامعه بی اخلاق بی اعتمادی رواج یافته، دیگری به عنوان انسانی مانند خود ما فرض نمیشود، در نتیجه آسیب به آن، آسیب به انسان نیست بلکه آسیب به یک شیئ است. مارتین بوبر که فیلسوفی اگزیستانسیل است کتابی دارد با عنوان
«من و تو» و در آن معتقد است که روابط انسانها نباید به رابطه «من و آن» تقلیل یابد و دیگری به سطح شیئ کاهش داده شود، بلکه دیگری خود ماست و رابطه باید من و تو باشد. آسیب جنسی به کودک، مزاحمتهای ناموسی و... ریشه در این بی اخلاقی فاجعه بار دارد. این بی اخلاقی منجر به افزایش بی اعتمادی در جامعه شده و افزایش بی اعتمادی نیز منجر به کنترلگرایی شدید گشته است. کنترل پدر مادر به فرزند، کنترل متصدیان آموزش بر دانش آموزان، کنترل پلیس بر مردم و... خود این کنترل در دوری باطل به کاهش اعتماد و صمیمت در لایههای اجتماعی
میانجامد.
با این تفاسیر و تفاصیل ضرب المثل یار شاطر به بار خاطر رنگ باخته است از منظر دورکیم رهیافت برای بازگشت به این سامان اجتماعی و کاشتن دوباره نهال رفاقت در بین دانش آموزان در مقاطع تحصیلی ابتدایی ، متوسطه اول و دوم چیست ؟
حسین محمدی: هرچند نمی توان در جامعهای که با انواع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درگیر و بسیاری به بحران تبدیل شدهاند، مدارس را از بدنه اصلی جامعه جدا انگاشته و برای کاشتن نهال رفاقت درمدارس نسخهپیچی کنیم، اما با توجه به مباحث و پاسخ های قبلی می توانم بگویم: همانطور که دورکیم برای دین و اخلاق کارکردهایی چون تقویت همبستگی تعمیق ارزش های اجتماعی قایل بود در جامعه ما که تا کنون نیز لااقل از نظر ادعایی دینی و اخلاقی است و هنوز از ریشههای اخلاق و عرفان شرقی خویش به کلّی جدا نشدهاست، ضروری است قبل از هر چیز با فرهنگ شعار و ریا و ظاهرسازی در نظام آموزشی به مبارزه برخیزیم و به جای آن بر اساس تقویت اخلاق و ایمان واقعی، اعتماد را بین افراد ایجاد و روحیه همکاری و کار گروهی را نهادینه کنیم لذا از رقابت های مکانیکی و متکی بر نمرات و آمارهای عددی بکاهیم و فرایند تربیت و آموزش را در نظر بگیریم چه بسا دانشآموزی که در یک تحقیق گروهی، نتوانسته است نمره لازم را بدست آورد اما در طول فرایند تحقیق و تکلیف، درسهای باارزشی از اعتماد، همکاری، سختکوشی، امید و خلاقیت آموخته باشد و لحظاتی از دوستی واقعی را در گنجینهی خاطراتش به یادگار نگهداشته
باشد.
در این جا سخن از ایمان و اخلاق، اعّم از تعیّن و تحدید آن در یک مذهب خاص است و منظور این است که آحاد یک جامعه( مدرسه یا اجتماع) همگی به مجموعه ای از ارزش های مشترک باور واقعی داشته باشند و بر مبنای آن اعتماد به هم و ایجاد زمینه همکاری، همفکری و رشد همزمان را تجربه کنند.
حسام خاکپور: درد ما مضاعف است. دورکیم در جامعه صنعتی شده و به شدت فردیتیافته ی مدرن، خطر گسیختگی اجتماعی را میدید، و مثلا از دین برای تولید کدهای اخلاقی در چنین جامعهای استقبال میکرد. اینکه معتقدم درد ما مضاعف است به این دلیل است که ما نه تنها تحقق صنعتی و فردیت مدرن نیافته ایم،بلکه تمام آن آسیبهایی که چنین جوامعی دارا هستند به ما رو آورده است و این مساله را بسیار پیچیده و درد را مضاعف میکند. اگر بسیار جزئی و در سطح نهادی مانند مدرسه پاسخ دهم، باید ریشه را پیش از همه در بنیان آگاهی اصلاح کرد. ما با مدارس منحط و مبتذلی مواجهیم که غیر از یک سری آموزشهای ترهات که به هیچ وجه به درد انسان نمیخورد، با حرف جدیای مواجه نیستیم. اینکه معتقدم باید آگاهی یابیم این است که چنین ساختارهایی جز با تغییر آگاهی عاملانی که با آن سرو کار دارند، تغییر نمییابد. «ادوارد سعید» اصطلاحی دارد به نام تک رشتهکاران متخصص که هیچ سودی برای جامعه ندارند. ما با بسیاری از معلمان تک رشته کاری مواجه ایم که آگاهی آنها با چنین مسائلی که در این پرسش و پاسخ بحث شد، به درجه صفر هم نمیرسد. بنده معتقدم انسان استاد کامل هر رشته ای که باشد ولی نداند انسان چیست و جامعه چیست و مسئولیت و اگاهی چیست، اصلا وابدا به درد نمیخورد. این علاوه بر این است که سیاست، تک رشته کاران بی اندیشه را با نگاهی ابزاری به خدمت میگیرد.معلمان باید خود آموزش بگیرند تا بعد از اگاهی از این مسائل به دانش آموزان نیز آموزش دهند.
برگزاری جلسات مستمر ، جدی و علمیبا اولیای دانش آموز که در عین علمی بودن با زبانی ساده مطالب تفهیم شود. به عنوان مثال در مدرسه جلساتی با موضوعات عمومی و با مشارکت همه ی دانش آموزان و در جوی صمیمی برگزار شود و از نمره گرایی و ... پرهیز شود.
دعوت خانوادهها به گسترش روابط قابل قبول و پسندیده خانودگی و فامیلی و احساس مسئولیت اجتماعی و... تشکیل حلقههای خانودگی علمی با موضوعات فرهنگی و تفطن و آگاهی به ذات تکنولوژی که جامعه را بلعیده است.
در پایان لازم میدانم چند نکته را متذکر شوم. اول: اینکه طرح چنین موضوعاتی در جامعه آنومیک و ناهنجار فعلی و با آموزش و پرورش منحط
(انحطاط واژه ای است هایدگری با این کاربست که انحطاط از نابودی بسی عمیق تر است و گذشته و حال و آینده را نیز نابود میکند) صرفا تحلیل و بررسی نقطهای بسیار جزئی از کلان فاجعه انحطاط است. ثانیا: پاسخهای بنده نظراتی شخصی است با تاملاتی شاید اگر بتوان گفت فکری- فلسفی و کمتر جوانب جامعه شناختی یا روان شناختی را پوشش میدهد. ثالثا: تم حاکم بر کلیه سوالات( کاهش رفاقت در میان دانش آموزان) تا حدودی نا مفهوم و تعریف نشده است از جانب طراح سوال. یعنی قبلا بایستی با تحقیقات آماری و مستند اثبات شود، سپس چرایی موضوع واکاویده شود. شاید حاصل تجارب شخصی و کاری طراح سوال باشد( البته تجارب زیسته ی ما نیز دال بر صدق این سخن است) لیکن چنین سوالاتی تا با پژوهش اثبات نشود، امکان رهزنی و گمراهی و ابهام در بیان مطالب را می افزاید. رابعا خودواژه رفاقت نیز غموض تعریفی دارد. زیاد مشخص نیست، مقصود نظر طراح از این واژه چیست، بنابراین با برداشتهای شخصی به این سوالات پاسخ داده میشود. البته اگر نگوییم نوستالژی گذشته و احیای آن برای طراح سوال زنده شده است که زنده کردن گذشته امری ناممکن
است.
داود حبیبزاده: ببینید ژاپنی ها در زمینهای غیر مسطح هم کشاورزی میکنند وبه نتایج خوبی هم رسیدهاند، حرف من این است که در شرایط موجود هم با همه کاستی ها می توانیم به نتایج بهتری از گذشته برسیم، به شرط آن که عقلانیت نظم و عدالت سرلوحه کار
ماباشد.
سایر اخبار این روزنامه
بغازیان به « همدلی» میگوید که از سد آمریکا گذشته ایم و حالا نوبت خودمان است رفتار پاندولی در راه توسعه پایدار
گفتوگو با هومن شاهی،خواننده رپ ترانه (سوسن خانم) از تئاتر تا موسیقی با خودم لج میکنم!
«بدون تاریخ بدون امضا» فاتح بخش افقهای نوی جشنواره ونیز شد نویدی برای سینمای ایران
روحانی در جمع سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی: رکود و انحطاط تمدن اسلامی، با تعصبات قومی و از بین رفتن وحدت و تسامح ایجاد شد
برجام آرام آرام، توسعه صنعت نفت را رقم میزند همه چشمانتظار قراردادهای نفتیاند
به بهانه قرار گرفتن بررسی وضعیت کودکان زبالهگرد در دستور کار کمیسیون سلامت شورای شهر
رونمایی از علاقه مرکل به مدل مذاکراتی برجام میانجیگیری بانوی ژرمن میان چشم بادامیها
«جولیا لتینینا» روزنامه نگار و منتقد ولادیمیر پوتین از ترس جانش روسیه را ترک کرد
تقاضای سقط جنین در استان تهران افزایشی 34 درصدی داشته است نسلی که میکشیم
میزگردی با حضورسه جامعه شناس درباره ارتباطات بین دانش آموزان آسمان رفاقت در مدارس ابری است
مسعود رفیعی طالقانی علم هم در ایران تنهاست
متن سخنرانی دکتر شجاعپوریان/ رئیس شورای سیاستگزاری جشنواره شب های فرهنگی استان خوزستان 16و17شهریور ماه 1396
تعاون هم بلدیم
مدیرعامل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت ؛ گزارش آماری و دقیق از اوضاع مصرف انرژی کشور را به «همدلی» ارائه داد
رییس جمهور در دیدار وزیر خارجه پاکستان عنوان کرد: تهران؛ مصمم به توسعه روابط با اسلام آباد
محمد رضا خاتمی مطرح کرد همراهی لاریجانی با اصلاح طلبان در پروژه رفع حصر
وقتی داد اقتصاددان نئولیبرال وطنی از بسته حمایت دولت از اشتغال روستایی درآمد آقای غنینژاد، این یک ذره حمایت ضروری را هم برنمیتابید؟
عیسی کلانتری هشدار داد: به زودی همه ایران، گاوخونی میشود
دوازدهمین جشنواره تئاتر خیابانی در مرز غربی ایران هیاهوی خیابانهای مریوان با طعم تئاتر
برگ دیگری از اقدامات سیستم بانکی کشور در دوران پسابرجام: امضای قرارداد فاینانس1میلیارد و 200 میلیون یورویی
روایت «همدلی» از این روزهای خانواده آقای شهابی، راننده اتوبوس شرکت واحدکه نامش مدتی است در رسانهها زیاد شنیده میشود
عملکرد فراکسیون امید مجلس در جلسه حزب اراده ملت بررسی شد فراکسیون امید دقیقا دارد چکار میکند؟
ولی الله شجاعپوریان آموزش، عنصر غایب در فرهنگ جامعه
تکلیف لیست املاک نجومی را روشن کنید
سیاست شهری اجتماعی