استقلال همراه با هماهنگی

آلبرت بغزیان*- دگرگونی ساختاری بانک مرکزی و ایجاد تغییراتی که از سوی کمیته بانکداری کمیسیون اقتصادی بانک مرکزی مطرح شده را می‌توان امیدوارکننده دانست و در این میان استقلال و هماهنگی را به عنوان دو رکن اساسی نباید مورد بی‌توجهی قرار داد.
هرچند در بحث استقلال بانک مرکزی از دولت دچار خلط مبحث شده‌ایم و باید این موضوع روشن شود که استقلال بانک مرکزی به این معنی نیست که بانک مرکزی باید خط فکری و کاری خود را به‌طور کامل از وزارت اقتصاد یا به عبارتی دولت جدا کند. بحث استقلال به این معنی است که دولت و بانک مرکزی هر یک وظایف خود را مستقل و به بهترین شکل ممکن انجام دهند.
رشد اقتصادی، ایجاد فضای مناسب اقتصادی و فراهم کردن شرایط مناسب اشتغال از وظایفی است که با هماهنگی دولت و بانک مرکزی باید پیش رود. این نکته بسیار مهم و با‌اهمیت است که هر دو در سیاست‌های مالی و پولی باید هماهنگ برنامه‌ریزی کنند و بانک مرکزی به هیچ عنوان نباید زیر یوغ وزارت اقتصاد باشد.
این موضوع اگر به شیوه بالعکس نیز پیش رود، بسیار نگران‌کننده و خطرناک خواهد بود به این معنی که تحت فشار قرار گرفتن بانک مرکزی از سوی دولت برای تامین مالی به هیچ‌وجه اتفاق مثبتی در اقتصاد کشور نیست. روش خطرناکی که در روش‌های مدیریتی اقتصاد پذیرفته‌شده نیست، آن است که دولت هزینه کند و انتظار داشته باشد بانک مرکزی هزینه‌ها را تقبل کند.


این تصور اشتباه که کسری بودجه از طریق پولی کردن هزینه‌ها و پوشش این روند از سوی بانک مرکزی انجام شود، برنامه نامناسبی برای اقتصاد کشور است و به هیچ عنوان به معنی هماهنگی دولت و بانک مرکزی نیست بلکه به معنی تحت‌الشعاع قرار گرفتن عملکرد بانک مرکزی از سوی دولت است.
وضعیت کنونی نیز به‌گونه‌ای نیست که بتوان تشخیص داد روند واقعی استقلال بانک مرکزی پیش می‌رود یا خیر. در شرایطی که رییس کل بانک مرکزی یا رییس شورای پول و اعتبار از سوی وزارت اقتصاد منصوب شود، خدشه‌دار شدن استقلال بانک مرکزی امری قابل پیش‌بینی و طبیعی است. هرچند امروزه چنین موضوعاتی در دنیا حل شده و برای یافتن پاسخ پرسش‌های اقتصادی بسیار ساده مدیران دچار پیچیدگی و چالش نمی‌شوند. کشورهای توسعه‌یافته درباره مسایل اقتصادی خود شاخص‌سازی و اقتصاد کشور را بر‌اساس همان شاخص‌های تعریف‌شده اداره می‌کنند.
حال آنکه اقتصاد کشور دچار شرایطی است که با هر بحران اقتصادی، اولین موضوعی که قابل بررسی به نظر می‌رسد، حل کردن مشکلات با پول است و از آنجا که در اکثر موارد بانک مرکزی به‌گونه‌ای مجبور بوده به دستورات وزارت اقتصاد جامه عمل پوشاند، اغلب بانک مرکزی مقصر شناخته می‌شود.
این در حالی است که در حقیقت همیشه روند اینچنین نبوده و گاهی شاهد آن بوده‌ایم که بانک مرکزی فشار بیشتری به دولت وارد کرده است. گاه حتی دیده شده که بانک مرکزی خودسرانه تصمیماتی را اتخاذ کرده و بر‌اساس صلاحدید خود و نه وزارت اقتصاد پیش رفته است.
یکی از مهم‌ترین پیش‌شرط‌های اقتصاد رشدمحور و توسعه‌یافته به طور قطع استقلال واقعی بانک مرکزی است. هرچه این استقلال قوی‌تر باشد و در مقابل روند کاری بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی هماهنگ‌تر پیش رود، اقتصاد کشور شکوفا‌تر خواهد شد. همچنین نوسان و ناهماهنگی در رشد اقتصادی کشور خود بیانگر آن است که مقوله استقلال و هماهنگی نیز با بی‌توجهی پیش رفته است. هماهنگی در پیشبرد سیاست‌های اقتصادی کشور همراه با حفظ استقلال اتفاق مثبتی است که اجرایی شدن آن موجب موفقیت و بی‌توجهی به آن موجب عدم موفقیت اقتصاد خواهد شد.
* کارشناس امور بانکی
Albertboghosian@yahoo.com