چه بر سر روستاها آمد

محمد هدایتی - آمارها می‌گوید در حال حاضر 70 درصد از جمعیت کشور در شهرها زندگی می‌کنند و 30 درصد در روستاها؛ تفاوتی معنادار در قیاس با چند دهه پیشتر که بخش عمده جمعیت روستانشین بود. البته تغییرات در الگوهای سکونت یک روند مهم در همه کشورهایی بوده است که مدرنیزاسیون را تجربه کرده‌اند. اما سرعت و البته کیفیت این تغییر در ایران مسایلی اساسی را ایجاد کرده است. در حالی که مدت‌هاست از توانمندسازی روستاها گفته می‌شود اما طرح‌های در نظر گرفته شده نتوانسته‌اند مانع از خالی شدن روستاها شوند. درباره این پدیده به چند نکته می‌توان اشاره کرد؛ اول مساله امکانات و جذابیت‌های زندگی شهری است. طبیعی است که پویایی‌ها و تحرک اقتصادی شهرها در همه‌جا افزون‌تر از روستاها بوده است اما این مساله شکل متفاوتی به خود گرفته است. مساله این است که دولت‌ها قادر نبوده‌اند شرایطی را فراهم کنند تا بتوانند حداقل جمعیت‌ها را در روستاها حفظ کنند. نخواسته‌اند با متحمل شدن هزینه‌هایی، امکان ماندن را فراهم کنند. برای مثال یکی از علل مهاجرت از روستاها فراهم کردن امکانات تحصیل برای فرزندان بوده است آن هم نه لزوما در سطح تحصیلات دانشگاهی بلکه تحصیلات اولیه و در نهایت در حد دبیرستان. در سال‌های اخیر بسیاری از مدارس راهنمایی و دبیرستان در روستاها با این توجیه که تعداد دانش‌آموزان زیاد نیست، تعطیل شده‌اند. پیامد ناگزیر این وضعیت این بوده است که بسیاری از خانواده‌ها که شاید تمایلی هم به مهاجرت و تحمل هزینه‌ها و مرارت‌های آن نداشته‌اند، بار سفر ببندند. همه می‌دانیم که این مهاجرت‌ها، علاوه بر خالی شدن روستاها، مشکلات شهری بسیار جدی چون حاشیه‌نشینی به وجود آورده‌اند. از طرف دیگر باید برای این جمعیت مهاجر زیرساخت‌های شهری فراهم آید؛ زیرساخت‌هایی که ایجادشان زمانبر است و می‌دانیم در بسیاری از جاها وجود ندارند. احتمالا هزینه فراهم آوردن امکاناتی مثل مدارس در روستاها از هزینه‌های متعاقب مهاجرت بسیار کمتر است. اما دولت‌ها نخواسته‌اند چنین کار ساده‌ای انجام دهند. مساله دیگر از بین رفتن زیست روستایی است با تمام دلالت‌های آن. روستاهای کنونی ما نشانی از ویژگی‌های روستایی ندارند. کشاورزی و باغداری به محاق رفته است و در جاهایی که وجود دارد، در غیاب نظارت درست دولتی با اتلاف بی‌رویه منابع همچون آب روبه‌رو هستیم. دامداری که دلالت‌های اقتصادی جدی برای کشور در زمینه تامین گوشت و فرآورده‌های لبنی داشت، به فراموشی سپرده شده است و امروز نشان چندانی در روستاهای باقیمانده ندارد. در نتیجه ناچاریم به واردات بی‌رویه این اقلام دست بزنیم. همه اینها خبر از وخامت حیات روستایی می‌دهد. مقایسه کنید این وضعیت را با کشورهای توسعه‌یافته که در آن در کنار تمام روندهای مدرنیزاسیون، حیات روستایی کماکان پویاست و نقشی اساسی در اقتصاد کشورها دارد. دولت‌های ما، همنوا با الگویی از مدرنیزاسیون بی‌برنامه و لجام‌گسیخته نتوانسته‌اند از روستاها محافظت کنند. نتیجه از یک طرف نابودی آنها و به جان خریدن تمام پیامدهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی مهاجرت بوده است.
hedayati.mohammad@yahoo.com