از غصه مردن!

محمد تاج‌الدین- فرهاد مهراد، فریدون فروغی، حبیب محبیان و امروز هم ناصر چشم‌آذر. چند هنرمند دیگر باید به خاطر ممنوع‌الکاری دق کنند و ما ساکت باشیم؟ شاهد احمدلو در تشییع چشم‌آذر گفت هفته قبل از فوتش او را به صدا و سیما راه ندادند. گفته‌اند ممنوع‌التصویری! مگر ناصر چشم‌آذر چه تخلفی انجام داده که نباید تصویرش از رسانه ملی پخش شود؟ چند نفر از مردم ایران ناصر چشم‌آذر را خطرناک می‌دانند و نشان دادن تصویرش را مضر؟! آیا نشان دادن ناصر چشم‌آذر موجب خشکسالی می‌شود؟ آیا وضعیت سیاسی را به هم می‌ریزد؟ قیمت دلار را افزایش می‌دهد؟ موجب هتک حرمت زنان در خیابان‌ها می‌شود؟ نشان دادن تصویر چشم‌آذر موجب اختلاس می‌شود و انباشت پرونده‌های قضایی؟
اگر این‌طور نیست که نیست! توجیه مدیران سیما برای راه ندادن چشم‌آذر به برنامه تلویزیونی چیست؟ اسامی‌ای که در ابتدای یادداشت آوردیم هنرمندانی هستند که به خاطر رفتار بد مدیران هنری چه در بدنه دولت و چه در نهادهای موازی دیگر، دق کردند. به معنای واقعی کلمه دق کردند و مردند. فرهاد مهراد سال‌ها منتظر برگزاری کنسرت بود. فریدون فروغی هیچ‌گاه اجازه پیدا نکرد ترانه تازه‌ای بخواند. دار و دسته احمدی‌نژاد حبیب را با تبلیغات سیاسی وارد کشور کردند و بعد از آن ناجوانمردانه رهایش کردند تا در شمال و جنگل‌های نمورش دق کند و بمیرد. هنرمند‌کشی تاوان سنگینی دارد. تاوانش نابودی فرهنگ است و بی‌اعتمادی مردم. تاوانش کج‌سلیقگی مخاطب است و سال‌ها طول می‌کشد تا دوباره این سلیقه ترمیم شود. هستند هنرمندانی که امروز برای اجازه کار چشم به دهان مدیران دوخته‌اند. دیگر نیاز به آوردن نام محمد‌رضا شجریان نیست؛ استاد آواز ایران‌ که این روزها و بعد از درمان سرطانش شرایط چندان مساعدی ندارد. در سال‌هایی که شجریان می‌توانست کنسرت بدهد او را از بودن در کنار هوادارانش محروم کردند. کوروش یغمایی سال‌هاست نمی‌تواند آلبومی وارد بازار کند. حسین زمان یادش نمی‌آید آخرین بار کی توانسته ترانه‌ای بدون دردسر بخواند. ممنوعیت‌ها فقط مختص به موسیقی نیست و سینما و تئاتر و ادبیات هم اوضاع مشابهی دارد.
چند روز پیش بود که رمان تازه محمود دولت‌آبادی با نام «طریق بسمل شدن» چاپ شد و حالا در اختیار مخاطبانش است؛ رمانی که 10 سال در ارشاد خاک خورد. آیا چاپ این کتاب موجب شورش شد و مردم را به کوچه و خیابان کشاند؟ یا فیلم «عصبانی نیستم» درمیشیان حالا روی پرده سینماست. آیا با اکران این فیلم جامعه متشنج شد و اعتقادات مردم به خطر افتاد؟
سختگیری‌های بی‌دلیل جز بی‌اعتمادی و نا‌امیدی مردم نتیجه‌ای ندارد. مشخص نیست مدیران چند سال دیگر باید برای اصلاح رفتارشان هزینه به کشور تحمیل کنند و به کسی نیز پاسخگو نباشند.