رضا بردستانی

کارمند مدیریت ترمینال فرودگاه مهرآباد تهران: «فقط به خاطر خبرگار
بودنت...»
همه کارها درست پیش می‌رفت از جمله به موقع رسیدن، تاخیر نداشتن پرواز و... که ناگهان مواجه می شویم با مشکلی تقریبا لاینحل!
(از ذکر مشکل مورد نظر معذوریم چون مسئولیت آور و دردسرساز است!)مواجه‌ایم.


مسئول دفتر هواپیمایی... می‌گوید همراهی شما با پرواز موردنظر تقریبا غیرممکن است و من نمی‌توانم برای شما کاری انجام دهم. سراسیمه می‌شویم! باید با همین پرواز به مقصد برویم و اما از ما اصرار و از آن مامور وظیفه شناس انکار. توجیهش اینکه مسئولیت دارد و من این مسئولیت را نمی پذیرم. از او راهکار
می خواهیم و او می‌گوید چیزی به ذهنم نمی‌رسد!
از او آدرس حراست فرودگاه و مدیریت ترمینال را می‌پرسم و او راهنمایی می‌کند. وارد محوطه مدیریت ترمینال فرودگاه که می‌شوم ماموری را می‌بینم که سرگرم تلفن جواب دادن است و ماموری که دارد پیرزنی تنها را همراهی می‌کند. آن زن با دعا و تشکر از در خارج می شود و ماموری که تازه از همراهی و کمک به آن پیرزن رها شده بود دلیل مراجعه من را می پرسد. کارت خبرنگاری و کارت شناسایی ام را تحویل او می دهم و مختصر و کوتاه مشکل تقریبا لاینحلی که بدان دچار شده‌ام را توضیح می‌دهم. برخورد مامور قبلی را تایید می کند و اما قسمت شیرین ماجرا اینکه می‌گوید:
به حرمت خبرنگار بودنت و روز خبرنگار که دو ـ سه روز قبل بود تلاش می‌کنم این مشکل حل شود، شما بنویس به پای هدیه روز خبرنگار. خوشحال از حل مشکل نه! خوشحال از این می شویم که برخلاف بسیاری از مسئولان، هستند کسانی که خبرنگار و روز خبرنگار را از یاد نبرده اند. منتظر می مانیم و او خودش دست به کار می شود. کمی کمتر از 10 دقیقه در حالی که کارت پرواز به دست داشتیم راهی سالن انتظار بودیم به این فکر می‌کردم که در این گزارش از «فریور فرهنگیان»، کارمندی که باعث شد مشکل احتمالا لاینحل ما به سادگی هرچه تمام‌تر حل شود، نامی ببریم یا نه!؟