بابک خطی=طبیب کودکان

بهترین معیار برای تصدی موقعیت‌ها‌ی کاری و شغلی بدون تردید شایستگی و توانایی افراد می باشد که ضمن رعایت عدالت در انتخاب، نوید بهبود در سازوکار مورد نظر بوده و پیشرفت شرایط جامعه را باعث می شود.
مباحث اخیر در مورد لزوم حضور زنان در پست‌ها‌ی عالی مدیریتی دولتی نیز در راستای همین شایسته‌سالاری بوده و بحث‌ها‌یی که در مذمت آن با اصرار بر مسئله جنسیت محوری و با دستاویز قرار دادن عبارت شایسته سالاری مطرح می گردد به نظر منصفانه نبوده و اهدافی برخلاف مفهوم این عبارت را
همراه خود دارد که نیازمند تبیین و روشنگری است.
سابقه و تجربه‌ها‌ی ملی و جهانی نشان می دهد که هرجا فرصت‌ها‌ی برابر در اختیار افراد جامعه قرارداده شده است زنان و مردان دوشادوش یکدیگر و برحسب توانایی‌ها‌ی خود به طور تقریبا برابر موقعیت‌ها‌ی شغلی را تا عالی ترین سطوح بر عهده گرفته اند.


این تجربه در سطوح جهانی حضور در بالاترین پست‌ها‌ی مدیریت سیاسی را نشان داده است.
در مورد تجربه‌ها‌ی ملی نیز در کشورمان تا جایی که شرایط مساوی و مبتنی بر توانایی افراد برقرار بوده است، سهم‌های متوازنی از زنان و مردان در تصدی موقعیت‌ها‌ی کاری و مدیریت دیده می‌شود.
اساتید دانشگاهی، معلمین، شاغلین حرف پزشکی،وکلا، مهندسین و... مثال‌ها‌یی روشن از شرایط امروز کشور ما است که جامعه بر مبنای شایسته سالاری از وجود هر دوجنس بهره می برد.
اما از جایی در مسائل مدیریتی از سطوح میانی(ریاست دانشگاهها، فرمانداران، استانداران... )تا عالی (وزارت، ...) این رابطه به طور ناگهانی دچار گسست می شود و حضور یک جنس به طور قابل توجهی تقلیل می یابد.
وجود چنین عدم توازنی بیانگر این مسئله است که گویی در منطقه مدیریت‌های کلان معیارهایی جز توانایی و شایستگی برای تصدی موقعیت‌ها‌ی مدیریتی ملاک انتخاب قرار گرفته‌اند.
بنابراین بحث‌ها‌ و مطالبات مبنی بر الزام به حضور زنان در مدیریت‌های کلان باید به عنوان مسئله‌ای در جهت توجه به حل این مشکل اساسی و رساندن این نابرابری و عدم توازن به شرایط تعادل و نزدیک به انصاف ارزیابی شود.
نسبت دادن این خواسته مدنی در جهت تحقق شایسته سالاری است به بحث‌ها‌ی صرفا جنسیتی بیش از دارا بودن روال منطقی نوعی آدرس نادرست دادن و فرار به جلو برای گریز از پاسخگویی در خدمت طیف‌ها‌یی است که اساسا با حضور زنان در ساختارهای مدیریتی مشکل دارند و عبارت شایسته‌سالاری را در جهت نیل به این مقصود مصادره به مطلوب می کنند.
بنابراین یک بار دیگر قضیه را به طور مجمل مرور می کنیم: معیار انتخاب افراد شایسته و توانا در شرایطی می باشد که فرصت برابر صرفنظر از جنسیت، خانواده، رانت، قوم، نژادو... برای همه آنان برقرار باشد و باید به خاطر داشت این شرایط قدم‌ها‌ی اولیه برای تحقق انتخاب افراد برحسب توانایی‌ها‌یشان محسوب می شود و بدون حصول آن هرگز نمی توان از شایسته سالاری واقعی
سخن گفت.