روزنامه شهروند
1397/07/05
هیچ دانشآموزی با ماجرای «مدرسه معین» شوخی نمیکند
محمد باقرزاده| «معین»، «سرآمدان علم» شد و سال تحصیلی جدید رسید اما خاطره آن خرداد پرسروصدا دست از سر مدرسه معروف غرب تهران در میدان گلها، خیابان حضرت ابوالفضل و کوچه بوستان سوم برنمیدارد؛ ساکنان خیابانهای اطراف این مجتمع آموزشی باسابقه پسرانه، تحلیلهای متفاوتی دارند و ماجرای گذشته و سرنوشت آینده این مدرسه را متفاوت میبینند. حالا و نزدیک به سهماه پس از خبریشدن ماجرای تعرض ناظم مدرسه به تعدادی از دانشآموزان متوسطه اول، حکم دادگاه صادر شده و ناظم متخلف مدرسه پسرانه غرب تهران باید ۸۰ ضربه شلاق و ۱۰سال حبس را تحمل کند، مدیر مدرسه به کمکاری متهم شده، مجوز فعالیت واحد آموزشی دوره اول متوسطه این مجموعه آموزشی غیرانتفاعی لغو شده و حالا در آخرین خبر، ناظم با شکایت از والدین، توانسته آنها را به دادگاه بکشاند. حالوهوای روزهای آغازین سال تحصیلی جدید مدرسه حالا «سرآمدان علم» شده اما به نظر عادی میرسد؛ والدین ناظران دقیقتری شدند، معلمان و مدیران هم تلاش میکنند تا زمینه بروز هرگونه تخلفی را از بین ببرند. هیچکس درباره ماجرای پارسال شوخی نمیکنددر ورودی دبستان و پیشدبستانی، داخل کوچه بوستان چهارم است و پلاکاردی آغاز سال تحصیلی را تبریک میگوید. بوستان سوم اما پارچههایی با اسم «سرآمدان علم»، تابلوهای گذشته را پوشانده و از «معین» نامی نمانده است. پارچهنوشتهای بزرگ هم تصاویر و رشته قبولی تعدادی از دانشآموزان پارسال این مدرسه را نشان میدهد؛ ۲۱ دانشآموزانی که براساس این تابلو، حالا اکثرا مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامیاند. چندمتر آنطرفتر از مدرسه «سرآمدان علم»، کارگر یک کبابی میگوید که ماجرا را شنیده اما نمیداند که شایعه است یا واقعیت. علی از زنجان آمده و میگوید امسال خیابان خلوتتر شده و شنیده که ثبتنامیهای این مدرسه کمتر شده است. توضیحاتش به رفتار دانشآموزان که میرسد، میگوید: «مدرسه غیرانتفاعی است و هرکسی نمیتواند اینجا ثبتنام کند. شهریهاش زیاد است و هر روز صبح، سرویس اینها را میآورد و میبرد، به دانشآموزان غذا میدهند.» علی میگوید، دانشآموزان چندان به کبابی او نمیآیند و معتقد است که «اگر یک اشتباهی صورت گرفته، نباید بقیه تاوان آن را بدهند. بالاخره این مدرسه باید باشد.»
فقط این دانشآموزان مدرسه نیستند که در اینباره حرفها برای گفتن دارند؛ هرچند مسئولان جدید مدرسه حاضر نشدند با «شهروند» درباره آغاز به کار دوباره این مدرسه حرفی بزنند ولی بعضی کارکنان مدرسه در اینباره حرفهایی دارند. مثل یکی از پرسنل مدرسه «سرآمدان علم» دست فرزندش را گرفته و از مدرسه خارج میشود. پسر بزرگش دوسال پیش در همین مدرسه درس میخواند اما پارسال و امسال جایی دیگر مشغول به تحصیل شده است: «پسر بزرگم اینجا درس میخواند، کلاس هفتم اینجا بود. امکانات اینجا خیلی خوب است اما هزینه آن برای ما بالا بود. دوسال پیش ما حدود هشتمیلیون و خردهای پرداخت کردیم. امسال پسرم نهم است و الان اینجا دیگر راهنمایی ندارد.» او توضیح میدهد که امسال این مجتمع و «به خاطر اتفاقات پارسال راهنمایی ندارد» و بحث که به ماجرای پارسال میرسد، ادامه میدهد: «پارسال هم بچهها مشکلی نداشتند و همان یک مورد بود. تا جایی که میدانم امسال شهریه افزایش پیدا کرده و تعداد دانشآموزان کمتر شده است.» او میگوید که دانشآموزان امسال روحیه خوبی دارند و کسی درباره ماجرای پارسال حتی شوخی هم نمیکند: «باید چند سال بگذرد تا این ماجرا فراموش شود. امسال راهنمایی نداریم که ببینیم بچهها چه روحیهای دارند. من هیچوقت ندیدم شوخی کنند. بچههای دبیرستان اینجا خیلی مودب و آرامند. همان پارسال هم بچههای راهنمایی شوخیهایی با هم داشتند، بالاخره اوج نوجوانی است اما بچههای دبیرستان و پیشدانشگاهی خیلی آرام و مودبند.» دخترش حالا جلوتر ایستاده و مدام مادر را صدا میزند؛ او خسته روزهای آغاز مدرسه است و میخواهد به خانه برسد.
خانوادههای مقصر؟
عقربهها ساعت 14:22 را نشان میدهند و کوچه بوستان سوم همچنان خلوت است. زنی انتهای کوچه نشسته و دو گربه کنار او در حال غذاخوردنند. دستش را روی کمر گربه میکشد و میگوید: «ماجرایی شده این مدرسه. هر کس از فامیل و آشنا میآید بلافاصله درباره مدرسه ميپرسد؛ خوب نیست این برخوردها، باید به فکر این بچهها و خانوادهها باشیم.» او کارشناسی ارشد مدیریت خوانده و معتقد است که ماجرای گذشته حتما بر عملکرد امسال این مدرسه تأثیر خواهد گذاشت: «ممکن است به دلیل اتفاق پیشآمده توجه بیشتر شود؛ به هر حال اینها نمیخواهند مشتری را از دست بدهند. ایرانیان خیلی هیجانی کار میکنند و ممکن است به خاطر اسمی که این مدرسه در کرده است، نخواهند فرزندان خود را در این مدرسه ثبتنام کنند ولی من اگر فرزندی داشتم، احتمال داشت که او را اینجا ثبتنام کنم چون فکر میکنم توجه و تمرکز به آموزش امسال بیشتر میشود. این مدرسه سابقه زیاد و اعتباری برای خودش دارد؛ من اگر بودم تلاش میکردم آن اعتبار را برگردانم.»
به نظر میآید گربهها سیر شدهاند. همزمان توضیحاتش ادامه پیدا میکند: «بالاخره همه میگویند، این آن مدرسه است. به هر شکل نظارت نباید ۱۰۰درصد از طرف مدرسه باشد. در همین ماجرای رخداده، خانوادهها هم مقصرند و به هر حال بچهها هم بیتقصیر نبودند. آن آموزشهای لازم داده نشده و بچهها نمیدانستند که یکسری موارد مرزهای خطرناکی است و باید سریعتر به خانوادهها اطلاع داده شود. این مشکلات را داریم. الان ممکن است که چنین بلایی سر یک بچه در همین پارک بیاید. ما باید آگاهی را افزایش دهیم.» او میگوید که آموزش حلقه گمشده خانوادههای ایرانی است و از معضل ماهوارهها میگوید: «الان خیلی راحت بچهها اجازه دارند که ماهواره ببینند در حالی که هر شبکهای مناسب بچهها نیست. بچهها الان یکسری موسیقیهایی را گوش میدهند و حتی همخوانی میکنند اما خانوادهها نمیدانند که چه اتفاقی در حال رخدادن است. بچه آگاه نیست اما خانوادهها باید آگاه باشند.»
ترافیک شاسیبلندها در بوستانهای سه و چهار
پدر و مادرهایی که قرار است برای شهریه یکسال مدرسه فرزندان خود، دستکم ۱۰میلیون تومان پرداخت کنند، کمکم از راه میرسند و کوچههای بوستان سوم و چهارم پر از ماشینهای شاسیبلند میشود. مادران در چهارمین روز مدرسه، آشناهایی پیدا کردند و این چند دقیقه انتظار تا پایان روز تحصیلی فرزندان خود را با احوالپرسی از همدیگر مشغول میشوند. مدرسه ابتدایی زودتر تعطیل میشود و خانممعلم دانشآموزان را تا در خروجی همراهی میکند. مادران تا داخل حیاط مدرسه به استقبال فرزندان خود میروند. «مهسا» در عقب ماشین را باز و کمک میکند پسرانش در پایان یک روز تحصیلی، سراغ موبایلشان بروند. چند متر آنطرفتر از ماشین توضیح میدهد که نگرانی از مدرسه فرزندانش ندارد: «ما که پایه دبستانیم و مشکلی نداریم. هم مدیرشان خوب است و هم پرسنل.» او توضیح میدهد که برای شهریه یکسال فرزندانش حدود ۸میلیون پرداخت کرده و هزینه ناهار هم جداگانه باید پرداخت شود. مهسا درباره تاثیر خبرهای سال گذشته هم میگوید: «یک اشتباهی رخ داده، ولی همه باید کمک کنیم که تاثیری در آموزش بقیه بچهها پیش نیاید. خدا را شکر امسال توجه مسئولان بیشتر شده و معلمان و پرسنل دبستان هم خیلی خوب هستند. خودمان هم باید مسئولیت قبول کنیم.»
درباره همهچیز اغراق شده است
هنوز ساعت به ۳ بعدازظهر نرسیده، زرشکیپوشان دبیرستان سرآمدان علم، کوچه بوستان سوم را پر میکنند. دستهدسته دانشآموزان حرفهای آخر روز خود را میزنند و به سمت ماشینهای مادران خود میروند. چهار پنج دانشآموز این دبیرستان زیر تابلو قبولیهای پارسال مدرسه از حاشیههای مدرسه خود میگویند؛ جدی، حساس و کمی عبوس. یکی از پسرها میگوید هرچه روزنامهها و تلگرام نوشت، نادرست بود و میخواهد هیچ اسمی از دانشآموزان در روزنامه منتشر نشود. شروع میکند به ساخت اسم مستعار برای دوستانش و درباره اینروزهای مدرسه میگوید: «ببین واقعا درباره همهچیز اغراق شده. یه ماجرای ساده و البته نادرستی بود و نباید این همه تاوان بدهیم. نمیگم اشتباه نبوده، چرا بوده، اما همین دروغنویسها ماجرا را به جای بدی کشاندند.» حرفهایش که تمام میشود دستش را به حالت میکروفن تا نزدیک صورت دوستش پیش میبرد و میگوید ادامه توضیحات را از زبان کارشناس دیگر برنامه «دیوید» خواهیم شنید! دوست او سینه را کمی جلو میآورد و میگوید: «به نظر بنده بهعنوان کارشناس. حالا جدی و از شوخی گذشته، همه ما سوژه شدیم. هم خانواده ما حساس شدند و هم ما نمیتوانیم جایی اسمی از مدرسهمان بیاوریم. سریع همه میگویند همان مدرسه... ولی واقعا اینجا معلمهای خیلی خوبی داره. همین قبولیهای پارسال مدرسه را ببین. تازه سالهای قبل بهتر هم بوده.» حرفهای او را بقیه دوستانش هم تایید میکنند و هرکسی خاطرهای از ۳ ماه گذشته میگوید، اما در آخر همه تایید میکنند که «همچنان پرچم مدرسه ما بالاست. بالاست.» آنطور که این دانشآموزان میگویند امسال مدیریت مدرسه نظارت بیشتری دارد و همه تلاش میکنند دانشآموزان در فضایی خوب و آرام به درس خود برسند.
پرسنل خدماتی زیادی بیکار شدند
سه نفر نشسته در دفتر مشاور املاک خیابان حضرت ابوالفضل تفسیر و تحلیلهای خود را از موضوع خبرساز این مدرسه دارند. آنها میگویند که سیستم آموزشی مقصر اصلی است، اما مقصران دیگری را هم نشانه میروند. حسین ایثارگری است که به گفته خودش هیچگاه از هیچ امتیازی استفاده نکرده، اما این روزها انتقادات فراوانی دارد. او میگوید حتی در همین مورد هم تبعیض شده است: «تعرض و تخلف بد است و باید حتما برخورد بشه، اما واقعا با همه برخورد میشه؟ قبلا متجاوزانی نداشتیم که خبرهایشان هم همه جا را پر کرده، اما الان آزادانه برای خود میچرخند؟ بله، هم معلمان، هم مدیران و همه والدین باید بیشتر توجه کنند، اما اگر با همه مجرمان برخورد یکسان نشود، هیچ ارزشی ندارد.» توضیحات حسین را دیگر همکارانش هم تایید میکنند. حالا نوبت به یکی از پرسنل مدرسه میرسد که اصرار دارد نامی از او منتشر نشود، اما توضیحاتش بیاید: «الان تعداد دانشآموزان از ۴۰۰ نفر به ۱۷۰ نفر رسیده. ۲۰۰ نفر بیکار شدند. زنان زیادی اینجا کار میکردن ولی الان بیکار شدن. خیلیها از نونخوردن افتادن چون با اسم این مدرسه باسابقه بازی شده است.»
سایر اخبار این روزنامه
هوشمندانه، مقتدرانه و دیپلماتیک
لوازم خانگی «بانه» از زیرپلههای «تهران» میآید
آزاده نامداری خداحافظی کرد
آخرین بدرقه «طاها» در روستای اذان
بیا به چیز دیگری فکر نکنیم
5 جنجال بزرگ قضاوتهای فغانی در دربی
استقلال میبرد یا پرسپولیس؟
احتمال برگزاری رفراندوم دوم درباره برگزیت
استارت پروژه حذف نامدارهای والیبال
ممنوع التیزرها!
آزار دختر 18 ساله کنکوری
دوربرگردان ستارهها از اروپا به ایران!
مردم: بعد از اشکنه دلمون به املت خوش بود
انگلیس در انتظار بحران سیاسی ناشی از کاهش سن امید به زندگی
بزرگترین دایناسور جهان در آرژانتین
کمی منصفانهتر بکوبید
نوزادی که دو بار مرد
امدادگری در وضعیت قرمز
خلبان عراقی با گریه میگفت شرمندهام
بعید است دونالد ترامپ خنده حضار را ببخشد
مسأله عجیب «لاستیک»
راهنمایی خرید تجهیزات فستفود و آشپزخانه
چرا رب گوجه فرنگی هم شورش کرد؟
هیچ دانشآموزی با ماجرای «مدرسه معین» شوخی نمیکند